حکمت ها

حکمت سی و هفتم فراز دوم

وَ قَالَ (علیه السلام):

«وَ اَللَّهِ مَا يَنْتَفِعُ بِهَذَا أُمَرَاؤُكُمْ وَ إِنَّكُمْ لَتَشُقُّونَ عَلَى أَنْفُسِكُمْ فِي دُنْيَاكُمْ وَ تَشْقَوْنَ بِهِ فِي آخِرَتِكُمْ وَ مَا أَخْسَرَ اَلْمَشَقَّةَ وَرَاءَهَا اَلْعِقَابُ وَ أَرْبَحَ اَلدَّعَةَ مَعَهَا اَلْأَمَانُ مِنَ اَلنَّارِ».



ترجمه‌ها

- ترجمه نهج البلاغه (فقیهی)
اميرالمومنين (عليه السلام) فرمود: «به خدا قسم، اميران و بزرگان شما از اين کار سودى نمى برند، و همانا شما (با چنين کارى) در دنياى خويش، سخت خود را مى‌آزاريد و در آخرت خويش، خود را بدبخت و بيچاره مى‌سازيد، و چه زيانکارى بزرگى است، مشقت و رنجى که عذاب به دنبال داشته باشد و چه راحتى و آسايش سودمندى است آن راحتى و آسايشى که همراه آن، ايمنى از آتش دوزخ بوده باشد».

(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص660و661)
- ترجمه نهج البلاغه (استاد ولی)
«فرمود: به خدا سوگند، امیرانتان از این کار سودی نمی برند، و شما هم در دنیا برخود زحمت روا می دارید و در آخرت نیز به شقاوت می رسید. چه زحمت زیانباری که در پیِ آن عقوبت باشد! و چه آسایش سودمندی که با آن ایمنی از آتش باشد!»

(نهج‌البلاغه، ترجمه حسین‌استاد ولی، ص475)
- ترجمه نهج البلاغه (بهرام پور)
«فرمود: به خدا سوگند! امیران شما از این کار سودی نمی برند و شما در دنیا با آن خود را به زحمت می اندازید و در آخرت دچار رنج و عذاب می گردید؛ و چه زیان بار است رنجی که عذاب در پی دارد و چه سودمند است رفاهی که امان از جهنم باشد».

(نهج البلاغه ترجمه روان‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص683)
- ترجمه نهج البلاغه (فیض الاسلام)
«سوگند به خدا حكمرانان شما در اين كار سود نمى‌برند و شما خود را در دنياتان به رنج و در آخرتتان با اين كار به بدبختى گرفتار مى‌سازيد (چون فروتنى براى غير خدا گناه و مستلزم عذاب است)

و چه بسيار زيان دارد رنجى (فروتنى براى غير خدا) را كه پى آن كيفر باشد، و چه بسيار سود دارد آسودگى (رنج نبردن براى خوش آمدن مخلوق) را كه همراه آن ايمنى از آتش (دوزخ) باشد».

(ترجمه‌وشرح‌نهج‌البلاغه، فيض‌الاسلام، ج6، ص1104)

شروح

- ترجمۀ توضیح نهج البلاغه (آیت الله شیرازی)
«حضرت فرمود: به خدا سوگند، اميران شما از اين كار سودى نمى‌برند و شما نيز با اين‌كار، خود را در دنيا به زحمت انداخته‌ايد، و در آخرت نيز به شقاوت و بدبختى گرفتار خواهيد شد. چون اين كارِ شما موجب تكبّر و غرور بزرگانتان و تحقير و خواريتان مى‌شود كه موجب كيفر اخروى است. وه، چه زيانبار است رنجى كه به دنبال آن كيفر باشد و چه سودمند است استراحتى كه ايمنى از آتش دوزخ در پى داشته باشد».

(ترجمۀ توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص360)
- توضیح نهج البلاغه (ابن میثم)
«آن گاه امام (علیه السلام) فرمود: «به خدا قسم، فرمانروايان شما در اين كار سودى نمى‌برند و شما خود را در دنيا به زحمت انداخته‌ايد و در آخرت به عذاب و بدبختى دچار مى‌كنيد. و چه زيانبخش است رنجى كه به دنبال آن كيفرى باشد، و چه سودمند است آن آسايشى كه ايمنى از عذاب دوزخ را به همراه داشته باشد».

حاصل سخن، برحذر داشتن مردم از عملى است كه انجام دادند، به وسيله قياس مضمرى كه صغراى آن عبارت: و اللّه... آخرتكم است. و به كبراى قياس با اين جمله اشاره فرموده است: و ما أخسر المشقّة و رائها العقاب، كه در حقيقت چنين است و هر چه براى انسان رنجى داشته باشد كه به دنبال آن كيفرى باشد، بدترين نوع خسارت است. و از طرفى به وسيله پى‌آمد آسايش و راحتى در دنيا به همراه ايمنى از آتش دوزخ آنان را به ترك اين عمل وادار نموده است، گويا فرموده است: سزاوار است كه آنان اين زحمت را قبول نكنند، زيرا ترك اين عمل باعث آسايش و راحتى به همراه ايمنى از آتش است، و هر آنچه اين چنين باشد، بالاترين سودها خواهد بود. و البته اين عمل باعث بدبختى آنها در آخرت است، چون تعظيم غير خداست به نحوى كه جز براى خدا سزاوار نيست.

(ترجمه‌شرح‌نهج‌البلاغه، ابن‌ميثم، ج5، صص441_443)
- توضیح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید)
«فرمود: به خدا سوگند كه اميران شما از اين كار سودى نمى‌برند و شما در دنياى خود خويشتن را به رنج مى‌افكنيد و در آخرت بدبخت مى‌شويد، چه زيان بار است رنجى كه پس از آن كيفر است و چه سودمند است آسايشى كه با آن زينهارى از آتش است».

(جلوه‌تاريخ‌درشرح‌نهج‌البلاغه، ‌ابن‌ابى‌الحديد، ج7، ص258)

واژه شناسی

- تَشُقُّونَ
به مشقت می­اندازید.[1]
- تَشْقَوْنَ
نگون­بخت می­شوید.[2]
- مَا أَخْسَرَ
چقدر زیان­بار است.[3]
- مَا أَرْبَحَ
چقدر سود­آور است.[4]
- دَعَه
آرامش.[5]

واژه کاوی

- تَشُقُّونَ(شقاء)
«شقو» بر سختی­ها دلالت می­کند و خلاف سهولت و سعادت است.[6]مصدر آن «شقو، شقوة، شقاوت، شقاء» است.[7]

حالتِ شدت و رنجی که مانع حرکت به­سوی خوبی و شایستگی و کمالِ مادی یا معنوی می­شود را «شقو» می­نامند.[8]

«تَشُقُّونَ» یعنی سختی و «تَشْقَوْنَ» به­معنای شقاوت است.[9]

گونه­های شقاوت:

1. شقاوت دنیوی؛ خدای متعال می­فرماید: «...فَلا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقى‏؛[10] و شما را از بهشت بيرون نكند كه در سختى بيفتيد و بد حال شويد».

شقاوت دنیوی سه گونه است:

الف) روانی

ب) جسمی

ج) خارجی؛ شیوۀ استفاده و برخورداری از اشیاء و کارهایی که در شقاوت یا سعادت انسان نقش دارند.

2. شقاوت اخروی؛ خدای متعال می­فرماید: «...فَمَنِ اتَّبَعَ هُدایَ فلایَضِلُّ وَ لايَشْقَى؛[11] هر که از راه من پیروی کند نه گمراه می­شود و نه بد عاقبت».[12]

هر شقاوتی ‏مشقت است، ولى هر مشقتی شقاوت نيست؛ پس مشقت عام­تر از شقاوت است.[13]

هیجده مورد از این ماده در نهج­البلاغه آمده است.[14]
- أَرْبَحَ (ربح)
«ربح» بر سودِ خرید و فروش، دلالت می­کند.[15]«رَبِحَ فِی تِجَارَتِه» یعنی شخص در کسب و تجارت خود بهره­ برد.[16] گاهی سود به صاحبِ مال و گاهی به خودِ مال و کالای مورد معامله نسبت داده می­شود.[17]

«رِبح» یعنی درآمد افزون بر مبلغ از راه کسب و تجارت که بعد معنای آن به نتایج عملِ انسان اطلاق شد.[18] قرآن مجید می­فرماید: «أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَی فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ..؛ آنان کسانی هستند که گمراهی را به جای هدایت خریدند، پس تجارتشان سود نکرد».[19] این واژه در تجارت معمولی و مصادیق دیگری نیز به کار می­رود.[20]

«ربح» یک­بار در قرآن کریم[21]و یازده مرتبه در نهج­البلاغه آمده است.[22]





در این حکمت «أَرْبَحَ اَلدَّعَةَ» به­معنای آسایشِ سودمند است.

[1]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص683.

[2]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص683.

[3]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص683.

[4]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص683.

[5]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص683.

[6]- معجم المقاييس اللغه، ج‏3، ص202.

[7]- قاموس قرآن، ج‏4، ص60.

[8]- التحقیق فی کلمات القرآن، ج6، ص96.

[9]- مفردات نهج ­البلاغه، ج2، ص41.

[10]- طه، آیه117.

[11]- طه، آیه123.

[12]- مفردات الفاظ القرآن،  ص460.

[13]- (راغب به نقل از دیگران): قاموس قرآن، ج‏4، ص62.

[14]- مفردات نهج ­البلاغه، ج2، ص41.

[15]- معجم المقاييس اللغه، ج‏2، ص474.

[16]- تاج اللغه و صحاح العربیه، ج1، ص678.

[17]- مفردات الفاظ قرآن، ص338.

[18]- مفردات الفاظ قرآن، ص338.

[19]-  بقره، آیه16.

[20]-  قاموس قرآن، ج‏3، ص46.

[21]-  قاموس قرآن، ج‏3، ص46.

[22]- مفردات نهج‌­البلاغه، ج1، ص400.


اضف تعليق