وَ مِنْ كِتاب لَهُ (عَلَيْهِالسَّلامُ) اِلَي بَعضِ عُمّالِهِ:
«فَالْبَسْ لَهُمْ جِلْبَاباً مِنَ اللِّينِ تَشُوبُهُ بِطَرَفٍ مِنَ الشِّدَّةِ وَ دَاوِلْ لَهُمْ بَيْنَ الْقَسْوَةِ وَ الرَّأْفَةِ وَ امْزُجْ لَهُمْ بَيْنَ التَّقْرِيبِ وَ الْإِدْنَاءِ وَ الْإِبْعَادِ وَ الْإِقْصَاءِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ».
ترجمهها
«پس جامهاى از ملايمت كه با نوعى سختى و خشونت آميخته باشد، در برابر ايشان در بر كن و شعار خود قرار ده (چنان باش كه ملايمت، همراه با شدّت و خشونت باشد) و تندخويى و مهربانى را به نوبت با آنها به كار ببر (گاهى با خشونت و گاهى با مهربانى با آنها بر خورد نما) و در رفتار با ايشان، به خود نزديك ساختن و بسيار نزديك ساختن و دور كردن و بسيار دور كردن را، بياميز. ان شاء اللّه».
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص511)
«پس در رفتار با آنان جامهای از نرمش توأم با اندکی خشونت بپوش و راهی میان بیمهری و مهر پیش گیر و با آنان کجدار و مریز، میان نزدیک ساختن و دور کردن رفتار کن، ان شاء الله».
(نهج البلاغه، ترجمه حسین استاد ولی، ص376)
(یکی از حکام حضرت (علیهالسلام) در بحرین و فارس با مردمی از اهل ذمه (یهود یا نصاری) – که جان و مال و عرض آنها باید در حکومت اسلامی محترم باشد- با خشونت رفتار کرد. شکایتنامه آنها به حضرت (علیهالسلام) رسید؛ امام (علیهالسلام) نامهای به او نوشت و اور را به رعایت میانهروی توصیه کرد.)
«پس در رفتار خود با آنها، نرمی و درشتی را با هم آمیز، رفتاری توأم با شدت و نرمش داشته باش، اعتدال و میانهروی را در نزدیک کردن آنها یا دورکردنشان رعایت کن، به امید خدا».
(نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص538)
(درباره مماشات با رعيتهايی كه مشرك بوده و از آنجا كم شكايت نموده بودند)
«پس با ايشان مهربانى آميخته با سختى را شعار خود قرار ده و با آنها بين سختدلى و مهربانى رفتار كن (گاهى سخت و گاهى مهربان باش) و بر ايشان درهم كن بين نزديك گردانيدن و زياده نزديك گردانيدن و دور ساختن و بسيار دور ساختن (حدّ اعتدال را از دست مده) اگر خدا بخواهد».
(ترجمه و شرح نهج البلاغه، فيض الإسلام، ج5، ص870)
شروح
پاسخ به شكايت دهقانان
«پس در برخورد با آنان، جامهاى آميخته به اندك درشتى بر تن كن، يعنى رفتارت با آنان ملايم؛ اما همراه اندكى درشتى باشد و با ايشان رفتارى ميان اين دو داشته باش و گاهى به خود نزديكشان گردان و زمانى دورشان ساز، ان شاء اللّه.
از آن جهت كه آنها در ذمه مسلمانان بودند بايد با آنها با رفق و مدارا رفتار مىشد و از آن جهت كه ممكن بود در قدرت طمع بيابند و شوكت آنها افزوده شود و براى اسلام خطر بيافرينند، بايد مدارا و محبت را با مقدارى شدت و كمتوجهى مىآميخت تا نرمى آنها را به طمع واندارد».
(ترجمۀ توضيح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج3، صص545 و 546)
«به عامل خود دستور داد كه حدّ اعتدال را رعايت كند و با آنها رفتارى نرم و آميخته با مقدارى شدت و خشونت داشته باشد هر كدام در جاى مناسب خود و نيز هر يك از دو طرف، نرمى و خشونت، فايده مخصوص به خود را دارد كه ديگرى ندارد: الف- به كار بردن نرمى و مهربانى و نزديك شدن با آن مردم باعث مىشود كه در كارها و زراعتهايشان كه مصلحت معاش آنان است، آرامش و اطمينان قلبى داشته باشند.
ب- و از طرف ديگر، وقتى آن مهربانى و رأفت با قدرى سختگيرى و دور كردن آنان آميخته شود، هم خوار شمردن كافران كه خواسته دين است، حاصل مىشود و هم دشمنى و قصد تجاوز آنها، درهم شكسته مىشود، و شرّ محتمل آنان نيز دفع مىشود. با اين دلايل بود كه حضرت (علیهالسلام) والى خود را نهى مىكند از اين كه در حق آنها، شدت و قسوت داشته باشد و براى هميشه آنان را از خود دور كند، و يا اين كه دائماً با ايشان ملايمت و مهربانى داشته باشد، و همه وقت آنها را به خود نزديك كند و دوستى تنگاتنگ داشته باشد.
كلمه «جلباب» را استعاره آورده است از حالت متوسط ميان نرمى و خشونت و هيأت ملايمت خالص و سختگيرى صرف، و واژه «لين»، به عنوان ترشيح ذكر شده است. به اميد توفيق خداوند».
(ترجمۀ شرح نهجالبلاغه، ابنميثم، ج 4، صص684 و 685)
واژه شناسی
واژه کاوی
«جِلْب» بهمعنی پرده هم آمده است.[20]
«جِلبَاب» روپوش لباس و هرچیزی است که شخص بهوسیله آن پوشیده میشود؛[21] بهعبارت دیگر آنچه که بر لباس متصل میشود و بر روی جامهها میپوشند مثل عبا و جامۀ دو تکه که بدن و لباس را در برمیگیرد.[22]
«جَلابیب» جمع واژه «جِلبَاب» و بهمعنی پوششها است.[23]
قرآن کریم میفرماید: «يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْن؛ [اين پوشش] بهاينكه [به عفت و پاكدامنى] شناخته شوند نزديكتر است و درنتيجه [از سوى مردم بىتقوا] مورد آزار قرار نخواهند گرفت[24]»؛ پوشیدن جلباب برای زنان بهاینمعنی نیست که این پوشش، مانع از شناخت ویژگیهای شخصی فرد میشود؛ زیرا که بدون «جِلبَاب» هم از لحاظ شخصی شناخته نمیشود؛ بلکه مراد از «جِلبَاب» این است که مانع از شناخته شدن به بیعفتی و بیتقوایی است. [25]
فقیر برای زندگی آبرومندانه، باید با پوششی از صبر خود را زینت دهد؛ همچنین زن برای زندگی سعادتمندانه، باید حجاب و عفتی داشته باشد که به آن «جِلبَاب» گویند. [26]
نُه مورد از ماده «جِلبَاب» در نهج البلاغه بهکار رفته است.[27]
عبارت «هُوَ يَشُوبُ و يَرُوبُ» در مورد شخصی به کار میرود که هذیان میگوید[31] یا در سخن یا رفتارش، چیزی را با چیز دیگری میآمیزد.[32] این ضرب المثل همچنین در مورد کسی به کار میرود که گاه از خود دفاع میکند،[33] و گاه نمیکند.[34]
«أَشْواب» جمع واژه «شَوْب» و به معنای درهم آميختهها است.[35]
این ماده يكبار در قرآن کریم[36] و ده مورد در نهج البلاغه استفاده شده است.[37]
«مُدَاوَلَة» به معنای دور زدن و دست به دست گردانیدن است.[39] باب مفاعله بر استمرار دلالت میکند بنابراین «مُدَاوَلَة» به معنای این است که چیزی مکرراً از جایی به جای دیگر منتقل شود.[40]
«يُدَاوِلُ بَيْنَ قَدَمَيْه» یعنی شخصی گاهى بر روى یک پایش و گاهى بر روی پای دیگر میایستد.[41]
«وَ تِلْكَ الْأَيَّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النَّاسِ»[42] يعنى آن روزها را ميان مردم میگردانيم گاهى به گروهی و گاهى به قوم ديگرى میدهيم.[43]
از این ماده سیزده مورد در نهج البلاغه به کار رفته است.[44]
«أَمْزِجَة» جمع واژه «مِزَاج» و به معنای چیزهایی است كه با چيز ديگری آمیخته شود.[47]
شش مورد از واژه «مزج» در نهج البلاغه به کار رفته است.[48]
نکتهها و پیامها
1_ میانهروی نتیجه خرد و زیادهروی و کوتاهی نمودن نشانه کمخردی است.
2_ «روپوشی از نرمی» تشبیه بسیار زیبایی است. شاید منظور از آن خوشرویی باشد. (الْبَسْ لَهُمْ جِلْبَاباً مِنَ اللِّينِ)
3_ در رابطه با دشمن نه باید تند و خشن بود، نه پیمان دوستی بست؛ بلکه پیروزی از آنِ کسی است نرمی را با کمی سختی بیامیزد تا دشمن فکر درگیری با او را از خود دور کند. (الْبَسْ لَهُمْ جِلْبَاباً مِنَ اللِّينِ تَشُوبُهُ بِطَرَفٍ مِنَ الشِّدَّةِ)
4_ رفتار سنگدلانه با دشمن سبب تحریک وی، و مهرورزی بسیار نیز سبب به طمع افتادن اوست؛ از این رو دو اهرم نرمش و سختی باید درهم آمیخته شوند. (دَاوِلْ لَهُمْ بَيْنَ الْقَسْوَةِ وَ الرَّأْفَةِ)
5_ حضرت (علیهالسلام) به فرماندار خویش میفرمایند طوری با غیر مسلمانان رفتار کن که نه آنها را از حیث فاصله مکانی و موقعیت به خود نزدیک کرده باشی و نه آنها را رانده باشی. (امْزُجْ لَهُمْ بَيْنَ التَّقْرِيبِ وَ الْإِدْنَاءِ وَ الْإِبْعَادِ وَ الْإِقْصَاءِ)
6_ حضرت (علیهالسلام) به جنبههای دورشدن از کسی و نزدیک شدن به او اشاره میفرمایند؛ گاهی انسان از لحاظ مکانی به شخصی نزدیک است ولی قلبش با او فاصله دارد یا به عکس. (امْزُجْ لَهُمْ بَيْنَ التَّقْرِيبِ وَ الْإِدْنَاءِ وَ الْإِبْعَادِ وَ الْإِقْصَاءِ)
7_ همانگونه که در روابط اجتماعی، سختی شدید و زیاد از حد ناپسند است، نرمی بسیار نیز نکوهیده است. (دَاوِلْ لَهُمْ بَيْنَ الْقَسْوَةِ وَ الرَّأْفَةِ)
8_ اخلاقمداری با غیرمسلمانان نباید به تضعیف پایههای عقدیتی بینجامد. به عبارت دیگر، نرمش تنها در حیطه اخلاق است، نه در حیطه عقاید. (الْبَسْ لَهُمْ جِلْبَاباً مِنَ اللِّينِ تَشُوبُهُ بِطَرَفٍ مِنَ الشِّدَّةِ)
9_ نرمش بیش از اندازه با برخی افراد، منجر به سوء استفاده میشود؛ درهمآمیختن نرمش با جدیت زمینه سوء استفاده را به روی بدخواهان و بدسرشتان میبندد. (الْبَسْ لَهُمْ جِلْبَاباً مِنَ اللِّينِ تَشُوبُهُ بِطَرَفٍ مِنَ الشِّدَّةِ)
راهکارهایی از نهج البلاغه برای بهبود زندگی اجتماعی:
1_ نرمی در برخورد با دیگران، عامل محبوبیت است. (الْبَسْ لَهُمْ جِلْبَاباً مِنَ اللِّينِ)
2_ در تربیت فرزند باید از دو اهرم نرمش و جدیت بهره برد. اهرم نرمش سبب ایجاد رابطه دوستانه است و اهرم جدیت در برابر خواستههای غیرشرعی و عقلی آنان، نقش بازدارنده دارد. (دَاوِلْ لَهُمْ بَيْنَ الْقَسْوَةِ وَ الرَّأْفَةِ)
[1]- مفردات ألفاظ القرآن، ص734.
[2]- توضيح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج3، ص521.
[3]- قاموس قرآن، ج6، ص222.
[4]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص538.
[5]- قاموس قرآن، ج4، ص209.
[6]- توضيح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج3، ص545.
[7]- قاموس قرآن، ج6، ص8.
[8]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج9، ص266.
[9]- فرهنگ ابجدی، ص419.
[10]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج4، ص7.
[11]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص538.
[12]- قاموس قرآن، ج6، ص255.
[13]- فرهنگ ابجدی، ص688.
[14]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص538.
[15]- الفروق في اللغة، ص303.
[16]- فرهنگ ابجدی، ص7.
[17]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص538.
[18]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج9، ص279.
[19]- معجم المقاييس اللغه، ج1، ص469.
[20]- مفردات نهج البلاغه، ج1، ص214.
[21]- مجمع البحرين، ج2، ص23.
[22]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج2، ص95.
[23]- مجمع البحرين، ج2، ص23.
[24]- احزاب، آیه59.
[25]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج2، ص96.
[26]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج2، ص96.
[27]- مفردات نهج البلاغه، ج1، ص214.
[28]- معجم المقاييس اللغة، ج3، ص225.
[29]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج6، ص147.
[30]- المصباح المنير في غريب الشرح الكبير، ج1، ص326.
[31]- كتاب الماء، ج2، ص735.
[32]- تاج اللغه و الصحاح العربیه، ج1، ص442.
[33]- كتاب الماء، ج2، ص735.
البته «دفاعی که به نهایت دفاع نباشد.» (این قول ابوسعید است. لسان العرب، ج1، ص511)
[34]- كتاب الماء، ج2، ص735.
[35]- الطراز الأول و الكناز لما عليه من لغة العرب المعول، ج2، ص181.
[36]- قاموس قرآن، ج4، ص88.
[37]- مفردات نهج البلاغه، ج2، ص51.
[38]- معجم المقاييس اللغة، ج2، ص314.
[39]- کلید گشایش نهج البلاغه، ص277.
[40]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج3، ص281.
[41]- المحيط في اللغة، ج9، ص355.
[42]- آل عمران، 140.
[43]- قاموس قرآن، ج2، ص378.
[44]- مفردات نهج البلاغه، ج2، ص379.
[45]- معجم المقاييس اللغة، ج5، ص319.
[46]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج11، ص92.
[47]- المصباح المنير في غريب الشرح الكبير، ج2، ص570.
[48]- مفردات نهج البلاغه، ج2، ص394.
اضف تعليق