و من كتاب له (علیه السلام) إلى عبد الله بن العباس رحمه الله تعالى و كان عبد اللّه يقول:«ما انتفعت بكلام بعد كلام رسول الله صلى اللّه عليه و آله، كانتفاعي بهذا الكلام!»
«وَ مَا نِلْتَ مِنْ دُنْيَاكَ فَلَا تُكْثِرْ بِهِ فَرَحاً وَ مَا فَاتَكَ مِنْهَا فَلَا تَأْسَ عَلَيْهِ جَزَعاً وَ لْيَكُنْ هَمُّكَ فِيمَا بَعْدَ الْمَوْت».
ترجمهها
«به آنچه از دنيای خود به آن دست يافتهای زياد خوشحالی مکن. و بر هر چه از دنيای خود از دست دادهای بیتابی مکن و اندوهناک مباش و بايد تمام کوشش و فکر تو برای بعد از مرگ باشد».
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص378)
«به هر چه از دنیا دست یافتی شادی بسیار مکن، و به خاطر آنچه از دنیا از دستت رفت به بیتابی حسرت مخور، و همهی اندیشهات باید در امور پس مرگ باشد».
(نهج البلاغه، ترجمه حسین استاد ولی،ص378)
(امام(علیه السلام) در این نامه، ابن عباس و به یک معنا تمام رهروان راه حق را به این نکته مهم توجه میدهد که غم و اندوه و نیز شادی انسان تنها باید برای از دست دادن و به دست آوردن مواهب معنوی و اخروی باشد و بس؛ که خدای تعالی فرمود:« لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَی مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ»[1]).
«پس آنچه از دنیا به دست میآوری، تورا خیلی خوشحال نکند و به آنچه از دنیا از دست میدهی، چندان تاسف مخور و جزع نکن، و همت خود را برای توشه پس از مرگ بگذار».
(نهج البلاغه ترجمه روان باشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص540)
(در آن او را به شادى و افسردگى در امر آخرت پند داده است)
«پس وقتی دانستى سود و زيان دنيا به سبب قضاء و قدر است، (شادى از سود و اندوه از زیان فطرت بشر است) بايد شاديت برای سود آخرت باشد كه (وسيله آنرا در دنيا) میدانی، و اندوهت براى چیزیکه ازآخرت از دست دادی، باشد.
و به آنچه از دنيا از دست رفته اندوهگين و ناشكيبا مباش، و بايد كوشش تو برای بعد از مرگ باشد. (بايد سعى كنى تا وسایل آمرزش و نيكبختى زندگانى جاويد بعد از مرگ را دريابى)».
(ترجمه و شرح نهج البلاغه، فيض الاسلام، ج5، ص874)
شروح
«و از مال دنيا آنچه به دست آوردهاى بر آن چندان شادى مكن، چرا كه دنياى مقدر
حتما به انسان خواهد رسيد، و از دنيا آنچه از دست دادى براى آن چندان اندوهگين مباش
زيرا دنياى نامقدر قطعا به انسان نخواهد رسيد. پس بايد دغدغه و تلاشت براى پس از مرگت باشد تا بيشترين پاداش را براى خود به دست آورى».
(ترجمۀ توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص9)
«در آخر او را مورد خطاب قرار داده و به منظور خيرخواهى و نصيحت آنچه را كه بايد بر آن اندوهناك شد و يا شايسته خوشحالى است و آنچه را كه سزاوار هيچ كدام نيست به اين قرار بيان فرموده است: آنچه داراى اهميت است امور اخروى است كه بايد انسان براى از دست دادنش غمگين و از به دست آوردنش شاد و مسرور باشد و آنچه به دست آوردنش نبايد مايه سرور و شادى شود امور دنيوى است زيرا كه فناپذير است و نزديك شدن به آن سبب دور شدن از آخرت است. و آنچه هم كه ارزش تاسف خوردن ندارد، امور دنيوى است كه آدمى به آن دست نمىيابد چون دور شدن از آن باعث نزديك شدن انسان به امور آخرت مىباشد.
اگر اشكال شود كه چرا امام (علیه السلام) فرمود بايد از آنچه از آخرت به دست آوردى خوشحال باشى، با اينكه آنچه از آخرت به دست مىآيد پس از مرگ است نه در دنيا، اين فرمايش امام به دو احتمال توجيه مىشود:
1) چنان نيست كه تمام امور آخرت فقط پس از مرگ تحقق يابد بلكه كمالات نفسانى، حقايق علمى و اخلاق پسنديده و شادمانى به اين امور كه در دنيا نصيب انسان مىشود از حقايق اخروى است.
2) احتمال ديگر اينكه در عبارت امام (علیه السلام) مضاف تقدير گرفته شود: (بما نلت من اسباب آخرتك)، كلمه اسباب مقدر باشد كه اسباب خوبيهاى آخرت در دنيا حاصل مىشود و سرانجام بيان فرموده كه آنچه بايد به آن اهميت داد و هميشه مورد علاقه و توجه انسان باشد، احوال پس از مرگ است كه براى رسيدن به سعادت دائمى آن عالم بايد در انجام اعمال خير كوشيد و براى رهايى از بدبختى آن جهان نيز بايد به اخلاص و عمل صالح پرداخت، به اميد توفيق از خداوند متعال.
(ترجمهی شرح نهج البلاغه، ابنميثم، ج4، صص693و694)
ترجمه واژهها
واکاوی واژهها
«فرح» به معنی انتقال شادی قلبی به زبان است.[7]
به چیزی که به وسیله آن شاد میشوند «مُفْرِح» گفته میشود. [8]
تقاوت«فرح» و «سرور»:
«فرح» به معنی شادی خالی از نفع و یا فایده است؛ اما «سرور» به معنی شادی حاوی نفع و فایده حقیقی است.[9]
«فرح» برای شادى مذموم كه مایه تكبر است استعمال میشود؛ اما «سرور» برای شادى ممدوح به کار میرود.
«فرح» از قوه شهوت سرچشمه میگیرد؛ اما «سرور» ناشی از تفكر است.[10]
«هَمّ» اندوهی است[12] که انسان را ذوب و ضعیف میکند.[13]
«هَمّ» بهمعنی قصد و ارادهی درونی نیز بیان شده است.[14]
«الهِمَّة» بهمعنی قصد و اراده برای انجام کاری است.[15]
به کار اساسی و گرانبها «مُهِمّ» گفته میشود.[16]
تفاوت «هَمّ» و «غمّ»:
«هَمّ» بهمعنی فکر نمودن در مورد امر ناپسند و جذب امر پسندیده است؛ اما «غمّ» بهمعنی گرفته شدن قلب به واسطه وقوع ضرر، انتظار ضرر و یا توهم آن است.[17]
نکات تدبری
1. (وَ مَا نِلْتَ مِنْ دُنْيَاك فَلَا تُكْثِرْ بِهِ فَرَحاً) شادی (قلبی و زبانی) برای به دست آوردن امور دنیایی مذموم و بیهوده است.
2. (وَ مَا فَاتَكَ مِنْهَا فَلَا تَأْسَ عَلَيْهِ جَزَعاً) دنیا مکان جدایی و از دست دادن و فانی است و تاسف برای امر فانی سبک عقلی است.
3. (هَمُّكَ فِيمَا بَعْدَ الْمَوْت) به نظر میرسد در این عبارت حضرت (علیه السلام) هردو معنی «هَمّ» را منظور فرموده و میفرمایند غم و اندوه و نیز قصده و اراده و تمرکز انسان تنها باید برای امور اخروی باشد.
4. امیرمومنان (علیه السلام) میفرمایند: «تَعَزَّ عَنِ الشَّيْءِ إِذَا مُنِعْتَهُ بِقِلَّةِ مَا يَصْحَبُكَ إِذَا أُوتِيتَه؛ هرگاه چیزی به تو نرسید، خود را با این کلام دلداری بده: "اگر به من میرسید زمان اندکی با من همراه بود"».[18]
5. در روان شناسی بحثی با گزاره «تنظیم هیجانات» مطرح است؛ لازم هر شخص هیجانات خود را در چارچوب سود و زیان حقیقی تنظیم کند، نه سود و زیان آنی و گذرا.
[1]- حدید، آیۀ23.
[2]- نهج البلاغه ترجمه روانباشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص540.
[3]- نهج البلاغه ترجمه روانباشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص540.
[4] - نهج البلاغه ترجمه روانباشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص540.
[5]- مجمع البحرين، ج2، ص397.
[6]- مفردات الفاظ قران، ص628.
[7]- تاج العروس من جواهر القاموس، ج4 ، ص151.
[8]- مفردات الفاظ قران، ص628.
[9]- الفروق في اللغة، ص260.
[10]- اقرب الموارد به نقل از قاموس قرآن، ج5، ص157.
[11]- معجم المقاييس اللغة، ج6، ص13.
[12]- الصحاح، ص2554.
[13]- كتاب العين،ج3، ص357.
[14]- كتاب العين، ج3، ص357.
[15]- كتاب العين، ج3، ص357.
[16]- الصحاح، ص2554.
[17]- الفروق في اللغة، ص261.
[18]- تصنیف غررالحکم، حدیث10982.
اضف تعليق