و من كلام له (علیهالسلام) قاله قبل موته على سبيل الوصية لما ضربه ابن ملجم (لعنه الله):
«وَصِيَّتِي لَكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِاللَّهِ شَيْئاً وَ مُحَمَّدٌ (صلیاللهعلیهوآله) فَلَا تُضَيِّعُوا سُنَّتَهُ أَقِيمُوا هَذَيْنِ الْعَمُودَيْنِ وَ أَوْقِدُوا هَذَيْنِ
الْمِصْبَاحَيْنِ وَ خَلَاكُمْ ذَمٌ».
ترجمهها
زد، کمی قبل از رحلت خود از اين دنيا، آن را به عنوان وصيت ايراد فرمود:
«وصيت من به شما اين است که هيچ چيزی را با خدا شريک قرار ندهيد و سنت محمد (صلیاللهعليهوآله) را ضايع
و تباه نسازيد و به آن عمل نماييد.
اين دو ستون دين (يعنی شرک نياوردن به خدا و تباه نساختن سنت پيامبر (صلیاللهعليهوآله)) را به پاداريد که در
اين صورت، سرزنش و نکوهش، از شما دور میگردد».
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص378)
(لعنه الله) او را ضربت زد:
«وصیتم به شما این است که چیزی را شریک و همتای خدا نسازید. دیگر محمد (صلیاللهعليهوآله) است که سنت او
را ضایع نگذارید. این دو ستون را برپا دارید، و نگاه دارید، که در این صورت هیچ نکوهشی دامن شما را نخواهد
گرفت!».
(نهج البلاغه، ترجمه حسین استاد ولی، ص378)
(امام (علیهالسلام) وقتی ضربت خورد و در آستانه شهادت قرار گرفت، این بیان در 4 بخش ایراد نمود توصیه به
تمسک کردن به توحید و نبوت در دین اسلام. سپس در مورد زندگی خود بیان نمود که من روزی سالم بودم، و
اکنون در بسترم و روزی هم میروم که اینها مایه عبرت شماست. در بخش دیگر در مورد نحوه رفتار با قاتل خود
و در نهایت، در مورد حالت حضرت (علیهالسلام) در مواجهه با مرگ و عدم کراهت از آن عباراتی بیان میکند).
(بهترین وصیتها)
«توصیه من به شما آنکه چیزی را همتای خدا قرار ندهید و سنت پیامبر (صلیاللهعليهوآله) را ضایع نکنید. این دو
رکن اساسی را برپا دارید و این دو چراغ را همواره روشن نگهدارید. در این صورت شما را هیچ سرزنشی نخواهد
بود».
(نهج البلاغه ترجمه روان باشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص540)
(در آن ترغيب به عفو او فرموده است)
«وصيت و سفارش من به شما آن است كه چيزى را با خدا انباز و همتا قرار ندهيد، و سنت محمد (صلیاللهعليهوآله)
را ضایع و تباه نسازيد (بر خلاف دستور آن حضرت (صلیاللهعليهوآله) رفتار ننمایید) و اين دو ستون (شرك
نياوردن به خدا و رفتار طبق گفتار پيامبر اكرم (صلیاللهعليهوآله)) را برپا نگهداريد (كه استوارى بناى دين مقدس
اسلام بر اين دو ستون است) و اين دو چراغ را بيافروزيد (تا در تاريكى نادانى و گمراهى سرگردان نشويد) نكوهش
و سرزنشى بر شما نيست».
(ترجمه و شرح نهج البلاغه، فيض الاسلام، ج5، ص875)
شروح
كارى بر فرق حضرتش (عليهالسلام) زد:
(وصيتنامه امام على (عليهالسلام))
«اى فرزندان من، شما را سفارش مىكنم: چيزى يا كسى را براى خدا شريك ندانيد و سنت محمد (صلىاللهعليهوآله)
يعنى شريعت و دين او را تباه نسازيد. اين دو ستون، يعنى توحيد و عمل به اسلام را برپا داريد و جز اين دو هرچه
را ترك كرديد ترك كنيد و هرچه انجام دادهايد انجام داديد كه هيچ سرزنش و نكوهشى بر شما روا نيست».
(ترجمۀ توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص11)
«امام (علیهالسلام) در اين گفتار به دو مطلب سفارش فرموده است كه پايههاى استوار اسلام هستند:
1) هيچگونه شرك به خدا نياورند يعنى توحيد خالص داشته باشند كه شهادت به آن نخستين مطلوب ديانت و شريعت است چنان كه در گذشته بيان شد.
2) توجه كامل به موضوع نبوت و محافظت سنت پيامبر (صلیاللهعلیهوآله)، و در سابق معلوم شد كه لزوم پيروى از
تمام آنچه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آورده است از سنت به حساب مىآيد. پس محافظت بر كتاب خدا از
امور واجب مىباشد، و برپا داشتن اين دو وظيفه بزرگ موجب رفع نكوهش مىشود، به دليل آن كه اين دو اصل
مثل دو ستون خانه سبب پا برجايى اسلام هستند، لذا واژه عمود را بر آنها استعاره آورده است.
(و خلاكم ذمّ)، اين جمله حكم ضرب المثل دارد «افعل كذا و خلاك ذمّ»، اين كار را انجام بده، ديگر چيزى بر تو
نيست يعنى معذور هستى و نكوهشى بر تو نيست».
(ترجمهی شرح نهج البلاغه، ابنميثم، ج4، صص696و697)
واژه شناسی
واژه کاوی
«ضَيَّعَ» یعنی شخصی، چیزی را از دست داد و آن را نابود کرد.[6]
«تَضَيَّعَ الرّيحُ» بادى است كه هرگاه بوزد هرآنچه كه بر آن مىوزد را نابود مىكند.[7]
«شرك» درحقیقت نقیض اخلاص است اما به دلیل اسـتعمال در هرکفري، نقیض ایمان شده است.[9]
«أَشْرَك بِاللّه» یعنی برای خدا شریک قائل شد.[10]
تفاوت «شرک» و «کفر»:
«شرک» یک ویژگی است و به معنای قرار دادن معبودی هم رتبه یا پایینتر از خدا است؛ اما «کفر» داراي
ویژگیهاي زیادي است که هرکـدام با یکی از ویژگیهای ایمان متضاد است. هر گاه یکی از ویژگیهای «کفر» از
بنـده سربزند درحقیقت یکی از خصلتهاي ایمان را ضایع نموده است.
زیرا هرگاه فعلی از خصلت هاي «کفر» از بنـده سربزند درحقیقت خصلتی ازخصلت هاي ایمان ر اضایع نموده
است.
به جهت مبالغه به هر «کفري»، «شرك» گفته میشود. [11]
نکتهها و پیامها
1. مستحب است هر مومنی پیش از مرگ وصیت کند(وَصِيَّتِي لَكُمْ).
2. شریک قرار ندادن برای ذات خدا و ایمان به یگانه و بی همتا بودن خدا اولین و مهمترین شرط ایمان است(أَلَّا
تُشْرِكُوا بِاللَّهِ شَيْئاً).
3. شایسته است انسان در همه امور از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) پیروی کرده و بر اساس شیوه و روش ایشان
عمل کند (فَلَا تُضَيِّعُوا سُنَّتَهُ).
4. اگر انسان با ایمان به خدا طبق فرمایش و دستورات پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و اهلبیت (علیهمالسلام) رفتار کند
سرزنش نخواهد شد (أَقِيمُوا هَذَيْنِ الْعَمُودَيْنِ وَ أَوْقِدُوا هَذَيْنِ الْمِصْبَاحَيْنِ وَ خَلَاكُمْ ذَمٌ).
5. پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) میفرمایند: «قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ لَوِ اجْتَمَعَ النَّاسُ كُلُّهُمْ عَلَى وَلَايَةِ عَلِيٍّ (علیه السلام) مَا
خَلَقْتُ النَّارَ؛ خدای عزوجل فرمود اگر همه مردم بر ولایت علی (علیه السلام) اتفاق نظر داشتند، آتش دوزخ را
نمیآفریدم».[12]
راهکارهایی از نهج البلاغه برای بهبود زندگی اجتماعی:
1. یکی از وظایف والدین، آموزش سنتهای رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به فرزندان است.
[1]- نهج البلاغه ترجمه روانباشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص540.
[2]- نهج البلاغه ترجمه روانباشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص540.
[3]- نهج البلاغه ترجمه روانباشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص540.
[4]- نهج البلاغه ترجمه روانباشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص540.
[5]- معجم المقاييس اللغة، ج3، ص380.
[6]- فرهنگ ابجدى، ص572.
[7]- مفردات ألفاظ القرآن، ص513.
[8]- معجم المقاييس اللغة، ج3، ص265.
[9]- الفروق في اللغة، ص225.
[10]- فرهنگ ابجدى، ص80.
[11]- الفروق في اللغة، ص225.
[12]- الامالی، ص657.
اضف تعليق