و من كلام له (علیه السلام) قاله قبل موته على سبيل الوصية لما ضربه ابن ملجم (لعنه الله):
«أَنَا بِالْأَمْسِ صَاحِبُكُمْ وَ الْيَوْمَ عِبْرَةٌ لَكُمْ وَ غَداً مُفَارِقُكُمْ إِنْ أَبْقَ فَأَنَا وَلِيُّ دَمِي وَ إِنْ أَفْنَ فَالْفَنَاءُ مِيعَادِي وَ إِنْ أَعْفُ
فَالْعَفْوُ لِي قُرْبَةٌ وَ هُوَ لَكُمْ حَسَنَةٌ فَاعْفُوا «أَ لاتُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ»[1]»؟
ترجمهها
کمی قبل از رحلت خود از اين دنيا، آن را به عنوان وصيت ايراد فرمود:
«من ديروز، دوست و همنشين شما بودم و امروز وسيله عبرت شما هستم و فردا از شما جدا میشوم، اگر زنده ماندم که خود صاحب خون خود هستم. (که يا عفو میکنم يا به قصاص میرسانم) و هر گاه فانی شدم، پس فانی شدن، وعدهگاه من است و (در صورت فانی نشدن و باقی ماندن) اگر آن کسی را که ضربت به من زده عفو کنم، آن عفو
موجب نزديک شدن به رحمت الهی است (و اگر زنده نماندم) عفو برای شما حسنه و پاداش آن جهانی است، و
بنابراين، او را عفو کنيد. «أَ لاتُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ؛ آيا آمرزش خدا را دوست نداريد»؟[2]
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص378)
الله) او را ضربت زد:
«من دیروز یار و همراه شما بودم، و امروز مایهی عبرت شما شدهام، و فردا از شما جدا خواهم شد. اگر زنده ماندم
که خود خون خواه خویشم، و اگر مردم مرگ و عدهگاه من است، و اگر (ضارب خود را) ببخشایم این بخشش
مایهی تقرب من به خدا، و نیکی و آبرومندی شماست. پس شما هم ببخشایید، «آیا دوست ندارید که خدا شما را
ببخشاید»؟[3]
(نهج البلاغه، ترجمه حسین استاد ولی، ص378)
(امام (علیهالسلام) وقتی ضربت خورد و در آستانه شهادت قرار گرفت، این بیان در 4 بخش ایراد نمود توصیه به
تمسک کردن به توحید و نبوت در دین اسلام. سپس در مورد زندگی خود بیان نمود که من روزی سالم بودم، و اکنون
در بسترم و روزی هم میروم که اینها مایه عبرت شماست. در بخش دیگر در مورد نحوه رفتار با قاتل خود و در
نهایت، در مورد حالت حضرت (علیه السلام) در مواجهه با مرگ و عدم کراهت از آن عباراتی بیان میکند).
«من دیروز همصحبت شما بودم، و امروز مایهی عبرت شما هستم و فردا شما را میگذارم و میروم. اگر زنده ماندم
خود اختیار خون خود را دارم و اگر از دنیا بروم، مرگ وعده مقرری من بوده است؛ اگر عفو کنم موجب تقرب من به
خدا، و موجب ثواب و حسنه برای شما در نزد خداست پس عفو کنید. «آیا دوست ندارید که خدا شما رابیامرزد»؟[4]
(نهج البلاغه ترجمه روان باشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، صص540و541)
(در آن ترغيب به عفو او فرموده است)
«من ديروز يار و همنشين شما بودم (با تن درست و توانایى و دليرى) و امروز براى شما عبرت و پند هستم (با همه
دلاورى و بزرگى ازپا افتادهام) و فردا از شما دور ميشوم (مىميرم) اگر ماندم صاحب اختيار خون خود هستم (به
خواست خويش یا ابن ملجم را بهكيفر رسانده و يا مىبخشم) و اگر مردم مرگ وعدهگاه من است (اختيارى ندارم شما
به وظيفه شرعيه خود رفتار نمایید) و اگر (خواستم او را) ببخشم بخشش براى من طاعت و بندگى (موجب قرب و
نزديكى به رحمت خدا) است، و (اگر شما خواستيد او را ببخشيد) بخشش براى شما نيكوكارى است، پس (شما او را)
ببخشيد (زيرا خداوند در قرآن كريم مىفرمايد: «أَ لاتُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ؛ آيا دوست نداريد كه
خدا شما را بيامرزد در حاليكه خدا آمرزنده و مهربان است»؟[5]
(نكتهاى كه بايد يادآورى شود آن است كه امر امام (علیهالسلام) در اينكه ابن ملجم را عفو نمایيد در معرض بيان
حكم مستحبى است، و ترديد آن حضرت (علیهالسلام) در اينجا كه اگر مردم يا نمردم منافات ندارد با اينكه آن
بزرگوار (عليه السلام) به زمان مرگ خود عالم و دانا بوده، چنانكه در شرح سخن يك صد و چهل و نهم بيان شد)».
(ترجمه و شرح نهج البلاغه، فيض الاسلام، ج5، صص875و876)
شروح
كارى بر فرق حضرتش (عليهالسلام) زد:
(وصيتنامه امام على (عليهالسلام))
«من ديروز در حال تندرستى، در ميان شما خليفه بودم و فرمانتان مىدادم، و امروز مايه عبرت و پند شما هستم، تا
از حال من عبرت گيريد و دريابيد كه دنيا همواره در حال تغيير و دگرگونى است و هرگز نمىتوان به آن اعتماد كرد.
و فردا از ميان شما رخت برمىبندم و به سوى آخرت رهسپار مىشوم.
اگر زنده بمانم و از اين ضربت جان به در برم خود ولى دم و خونخواه خويشم و به زخمى كه ابنملجم بر من زده
است يا او را مىبخشم و يا انتقام خود را مىگيرم، ولى اگر مردم كه جاى تعجب نيست و مرگ و فنا وعده الهى
است؛ و البته اگر از ابنملجم درگذرم براى من مايه تقرب به خداوند و جلب رضايت اوست، چون مىفرمايد: «... وَ
أَن تَعْفُوآا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى...؛ و گذشت كردن شما به تقوا نزديكتر است».[6] و نيز مىفرمايد: «...خُذِ الْعَفْوَ...؛ عفو پيشه
كن».[7]
اگر چشم از جهان فرو بستم و شما ابنملجم را عفو كرديد براى شما حسنه و فضيلت است، چون عفو مستحب است
و پاداش دارد، لذا عفو كنيد چنانكه خداوند مىفرمايد: «مگر دوست نداريد كه خدا بر شما ببخشايد»؟[8] يعنى
همانطور كه دوست داريد خدا از شما درگذرد، شما نيز از ديگران درگذريد.
ناگفته نگذاريم كه اين سفارش با انتقام گرفتن از ابنملجم منافاتى ندارد، كه البته بعد از شهادت امام عليهالسلام اتفاق
افتاد، زيرا امر امام عليهالسلام ارشادى بوده نه وجوبى، و وجود مغفرت در عفو با وجود مغفرت در قصاص منافاتى
ندارد، چون هر دو حالت پاداش دارد».
(ترجمۀ توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، صص11و12)
شكافته بود:
«امام (علیه السلام) پس از ذكر مقدمات خبر مرگ خود را به اطرافيان داده و با يادآورى حالات مختلف و
دگرگونى وضع خود در سه وقت از زمان آنان را به پند و عبرت گرفتن وادار كرده، در گذشته يا ديروز رفيقشان بود و او را به نيرومندى و دليرى مىشناختند و بر دشمنان غالب و قاهر بود و زمام امور كشوردارى و كارهاى شريعت
و ديانت در دست او قرار داشت، هم اكنون مايه عبرت شده، و در آينده بسيار نزديك از آنها جدا مىشود. به دنبال
اين هشدار رفتار با قاتلش را به فرضى كه از دنيا برود يا بماند شرح مىدهد و چنان به نظر مىرسد كه در اين
قسمت از گفتار حضرت (علیهالسلام) تقديم و تأخيرى صورت گرفته باشد كه تقدير آن چنين است: اگر باقى ماندم
اختيار خون خودم را دارم، پس اگر بخواهم قصاص مىكنم و اگر بخواهم عفو مىكنم، و اگر عفو كنم براى من مايه
تقرب به خداست اما اگر از دنيا رفتم وعدهگاه من مرگ است در اين صورت اگر شما كشتن قاتلم را بخواهيد او را
بكشيد و اگر عفو را بخواهيد كه آن براى شما حسنه است پس عفو كنيد. در عبارت متن، نخست دو حالت بقا و
فناى خود را ذكر كرده و سپس حكم آنها را با هم بيان فرموده و به منظور تشويق بازماندگانش به عفو و گذشت آيه شريفه را ذكر كرده است».
(ترجمهی شرح نهج البلاغه، ابنميثم، ج4، ص697)
واژه شناسی
واژه کاوی
«عِبْرَة» بهمعنی موعظه و پند گرفتن[15] و عمل به آن است.[16]
«عِبْرَة» حالتى است كه انسان را از معرفت و شناخت چيزى كه ديده شده به چيزى كه در گذشته رخ داده و ديده
نشده مىرساند.[17]
«عَفْو» به این معنی است که انسان، شخصی را که سزاوار بخشش نیست رها کند،[19] از مجازاتش صرف نظر کند[20] و
اثر گناه او را از بین ببرد.[21]
«العَفْو» بهمعنی نادیده گرفتن خطا نیز آمده است.[22]
تفاوت «عَفْو» و «غُفران»:
«عَفْو» بهمعنی این است که شخصی از کیفر و سرزنش دیگری صرف نظر کند؛ اما «غفران» یعنی علاوه بر ترک
سرزنش و مجازات شخص خطاکار، به او پاداشی نیز عطا کند.
از این رو «غفران» فقط شایسته مؤمنی است که سزاوار آن باشد و غالباً ویژه خدای متعال است.[23]
تفاوت «عَفْو» و «صَفْح»:
«صَفْح» بهمعنی ترک نکوهش و توبیخ خطاکار است و این واژه رساتر از واژه «عَفْو» است. [24]
نکتهها و پیامها
1. امام (علیهالسلام) به سه بخش زندگی بشر اشاره میفرمایند و توصیه میکنند انسانها از احوالشان پند گیرند(أَنَا بِالْأَمْسِ صَاحِبُكُمْ وَ الْيَوْمَ عِبْرَةٌ لَكُمْ وَ غَداً مُفَارِقُكُمْ).
2. مرگ وعدهگاه همه انسانها است(فَالْفَنَاءُ مِيعَادِي).
3. عفو مستحب است و پاداش دارد (فَالْعَفْوُ لِي قُرْبَةٌ).
4. محور عکس العملهای فرد، باید بر اساس تقرب به خدا و مقبولیت عمل در درگاه الهی باشد، نه احساسات شخصی.
5. انتخابهای ما، بازتابهای مشابهی دارد؛ آن که از خطای دیگری میگذرد، به بخشش و عفو الهی نیز نزدیکتر است.
راهکارهایی از نهج البلاغه برای بهبود زندگی اجتماعی:
1. والدین باید عفو و گذشت را از سنین خردسالی به فرزندان آموزش دهند.
[1]- نور، آیۀ22.
[2]- نور، آیۀ22.
[3]- نور، آیۀ22.
[4]- نور، آیۀ22.
[5]- نور، آیۀ22.
[6]- بقره، آیۀ237.
[7]- اعراف، آبۀ199.
[8]- نور، آیۀ22.
[9]- نهج البلاغه ترجمه روانباشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص540.
[10]- نهج البلاغه ترجمه روانباشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص540.
[11]- نهج البلاغه ترجمه روانباشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص540.
[12]- نهج البلاغه ترجمه روانباشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص540.
[13]- نهج البلاغه ترجمه روانباشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص540.
[14]- معجم المقاييس اللغة، ج4، ص207.
[15]- مجمع البحرين، ج3، ص394.
[16]- النهاية في غريب الحديث و الأثر، ج3، ص171.
[17]- مفردات ألفاظ القرآن، ص543.
[18]- معجم المقاييس اللغة ، ج4، ص56.
[19]- معجم المقاييس اللغة، ج4، ص57.
[20]- فرهنگ ابجدى، ص 615.
[21]- مجمع البحرين ، ج1، ص 300.
[22]- المحيط في اللغة ، ج2، ص 170.
[23]- الفروق في اللغة، ص230.
[24]- تاج العروس من جواهر القاموس، ج19، ص686.
اضف تعليق