«وَ اللَّهِ مَا فَجَأَنِي مِنَ الْمَوْتِ وَارِدٌ كَرِهْتُهُ وَ لَا طَالِعٌ أَنْكَرْتُهُ وَ مَا كُنْتُ إِلَّا كَقَارِبٍ وَرَدَ وَ طَالِبٍ وَجَدَ «وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرارِ»[1]».
[قال [الرضي رحمه الله تعالى] السيد الشريف رضي الله عنه أقول و قد مضى بعض هذا الكلام فيما تقدم من الخطب إلا أن فيه هاهنا زيادة أوجبت تكريره]
ترجمهها
«قسم بهخدا هيچ چيز از مرگ نيست که ناگهانی به من برسد و من از آن کراهت داشته باشم و چيزی از آن بر من
آشکار نمیگردد که آن را نشناخته و از آن امتناع داشته باشم، من در رسيدن به مرگ، مانند کسی هستم که هنگام
شب، تشنگی بر او چيره شده و اکنون به آب رسيده يا کسی که در آرزوی چيزی است و اينک مطلوب خود را يافته
است. «و آنچه نزد خداست برای نيکوکاران بهتر است».[2]
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، صص378و379)
«بهخدا سوگند، وارد شوندهای از مرگ ناگهان بر من سر نرسید که آن را ناخوش دارم، و سرزده وارد نشد که او را نشناسم؛ و داستان من با مرگ داستان کسی است که در تاریکی جویای آب بوده و به آب رسیده، در پی گمشدهای بوده و به آن دست یافته؛ «و آنچه نزد خداست برای نیکان بهتر است».[3]
مؤلف: در بخش خطبهها (خطبه۱۴۹) نیز بخشی از این سخن گذشت، اما در این بخش اضافهای داشت که تکرارش لازم بود.
(نهج البلاغه، ترجمه حسین استادولی، صص378و379)
(امام (علیهالسلام) وقتی ضربت خورد و در آستانه شهادت قرار گرفت، این بیان در 4 بخش ایراد نمود توصیه به
تمسک کردن به توحید و نبوت در دین اسلام. سپس در مورد زندگی خود بیان نمود که من روزی سالم بودم، و اکنون در بسترم و روزی هم میروم که اینها مایه عبرت شماست. در بخش دیگر در مورد نحوه رفتار با قاتل خود و در نهایت، در مورد حالت حضرت (علیه السلام) در مواجهه با مرگ و عدم کراهت از آن عباراتی بیان میکند).
«به خدا سوگند، من از ناگهانی آمدن مرگ ناراحت نشدم و برایم مهمان ناخوانده نبود و نشانههای آن را نامطلوب
ندانستم بلکه من به مرگ، مانند جوینده آب در شب که ناگهان آن را بیابد، یا مانند کسیکه گمشده خود را پیدا کند،
خرسندم «و آنچه نزد خداست براى نيكان بهتر است».[4]
(نهج البلاغه ترجمه روان باشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص541)
«بهخدا سوگند از مرگ نمىآيد بهسوى من آيندهاى كه از آن رنجشى داشته باشم، و نه پيدا شوندهاى كه آن را نخواسته باشم (آماده مرگ هستم چون نيكبختى هميشگى از پس مرگ است، و دلبند بهاين زندگى نيستم) و (براى مرگ) نیستم مگر مانند جوياى آب كه (به آب) برسد، و مانند خواهانى كه (خواسته خود را) دريابد (زيرا نيكویى و نيكبختى پس از مرگ است، چنانكه در قرآن كريم مىفرمايد: «وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرارِ؛ و آنچه نزد خدا است (نعمتهاى جاودان) براى نيكوكاران از كالاهاى دنيا بهتر است».[5]
(ترجمه و شرح نهج البلاغه، فيض الاسلام، ج5، ص876)
شروح
كارى بر فرق حضرتش (عليهالسلام) زد:
(امام (عليهالسلام) و استقبال از مرگ)
«به خدا سوگند، چيزى از مرگ به سراغم نمىآيد كه آن را ناپسند بدانم و نه فرارسيدهاى كه آن را نخواهم، چون
ناخرسندى از مرگ به علت جدايى از دنيا يا كوچ به آخرت است و هر دو محبوب امام عليهالسلام بودهاند.
و من نسبت به مرگ همانند كسى هستم كه شبانه در جستوجوى آب بوده، و اكنون آن را يافته و دنبال گمشدهاى
بوده و اينك آن را پيدا كرده است. امام عليهالسلام آرزومند لقاء اللّه و بيزار از دنيا بود و با شهادت به آرزوى ديرينه
خود رسيد.
خداى سبحان نيز در قرآن مىفرمايد: «و آنچه نزد خداست براى نيكان بهتر است».[6]
(توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص13)
بود:
«و سپس سوگند ياد مىكند كه با آمدن مرگ امرى كه آن را دوست ندارد و وارد شوندهاى كه او را نشناسد پيش
نيامده است. آرى صداقت گفتار وى امرى روشن است به دليل آنكه وى پس از رسول خدا (صلیعلیهوآله) سرور
اولياى خدا بود كه از ويژگيهاى ايشان محبت بسيار و شوق فراوان به امورى است كه خداوند براى اوليايش در باغهاى بهشت مهيا كرده است و كسى كه چنين باشد چگونه دوست ندارد ورود مرگ را كه باب رسيدن به محبوب
وى و سبب دست يافتن به شريفترين مطالب حقه جاودانهاى است كه در تمام دوران عمر سعى و كوشش خود را
مصروف به آن داشته است و چگونه مرگ را نشناسد و حال آن كه پيوسته در ياد و انتظار آن بوده است سپس خود
را كه مورد هجوم مرگ واقع شده و به آن سبب به كمال آنچه خداوند از خوبيهاى جاودانه برايش مهيا كرده رسيده،
تشبيه به تشنهاى كرده است كه وارد آب شده باشد، زيرا همان طور كه وقتى شخص بسيار تشنهاى پس از پيمودن
راهها در طلب آب به آن وارد شود تمام سختيهاى عطش تشنگى و رنج راه برايش آسان مىشود، او نيز با فرا
رسيدن مرگ آن چنان با نعمتهاى جاويد همدم و سرگرم مىشود كه تمام ناگواريهاى دنيا و دشواريهاى پيش از مرگ برايش آسان و گوارا مىشود و لطيفه ديگرى نيز در اين تشبيه نهفته مىباشد كه خوبيها و نعمتها را از نظر گوارايى تشبيه به آب كرده است. و نيز چون به خاطر ظفر يافتن به مقاصد اخروى خود، دلش شاد و چشمش روشن مىشود همچنان كه جوينده و طالب امرى، هنگامى كه مطلوب خود را به دست مىآورد، دلشاد و خرسند مىشود، لذا حالت خود را در هنگام مرگ به چنين شخصى همانند كرده است. واضح است كه خوشحالى و سرور انسان در برابر دست يافتن به مقاصد خود مختلف و متفاوت مىباشد زيرا خواستهها از جهت ارزشمندى و نفاست يكسان نيست و چون امور آخرت و پس از مرگ مهمترين و با ارزشترين مقاصد و خواستههاى انسان است پس لازم است شادى و سرور و چشم روشنى كه در نتيجه وصول به آن براى انسان حاصل مىشود كاملترين شاديها و عاليترين بهجتها باشد. آن گاه از آيه شريفه قرآن استفاده فرموده و به اين مطلب اشاره كرده است كه آنچه از خوبيها كه آدمى در دنيا مىخواهد، تنها نزد خداوند پيدا مىشود كه او براى دوستان نيكوكارش از هر خواستهاى كه طلب مىكنند بهتر است. توفيق از خداوند است.
(ترجمهی شرح نهج البلاغه، ابنميثم، ج4، صص697-699)
واژه شناسی
واژه کاوی
«كَرَاهَت» بهمعنی محدودیت در عملکرد و سلب اختیار از انسان است؛ و این محدودیت میتواند در دایره تکوین
باشد یا تشریع، در مادیات باشد یا معنویات، از جهت خود انسان ایجاد شده باشد یا از خارج به او رسیده باشد.[13]
تفاوت «کَره» و «کُره»:
«کَره» عمل شخص ناچار و «کُره» عمل شخص مختار است يعني مختار ميتواند چیزی را كه ناپسند ميداند ترك
كند.[14]
«کُره» به معنای سختیاست که انسان عهدهدار (انجام دادن) آن نگردد ولی «کَره» سختیاست که شخص، عهدهدار انجام دادن آن شود و آن را با اکراه تحمل کند و رنج بکشد.[15]
«كَرْه» سختى و مشقتى است كه از خارج به انسان میرسد و با اكراه بر او تحميل میشود ولى «كُرْه» آن سختى و
رنجى است كه از ذات انسان به او میرسد که آن را زشت و مکروه میداند و بر دو گونه است:
1. آنچه را كه طبیعت انسان ناپسند ميداند.
2. آنچه را كه عقل يا شرع مكروه ميداند.[16]
نکتهها و پیامها
1. به نظر میرسد اگر انسان همواره به یاد مرگ باشد و مرگ را وعده خدا بداند زمانیکه لحظه مرگش فرا رسد
برایش ناگهانی و ناپسند نخواهد بود (وَ اللَّهِ مَا فَجَأَنِي مِنَ الْمَوْتِ وَارِدٌ كَرِهْتُهُ وَ لَا طَالِعٌ أَنْكَرْتُهُ).
2. به نظر میرسد حضرت (علیهالسلام) مشتاق مرگ و رسیدن به سرای آخرت بودند چرا که دنیا در نظرش
همچون مردار بود (وَ مَا كُنْتُ إِلَّا كَقَارِبٍ وَرَدَ وَ طَالِبٍ وَجَدَ).
3. بهرهمندی از نعمتهای بهشتی به وسیله مرگ ممکن میشود (وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرارِ).
4. نیکان (ابرار) خدا محور هستند، و انتخابهایشان در زندگی، بر اساس رضایت الهی و پاداش اخروی اوست. (وَ
ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرارِ).
5. انتظار از دیگران، یکی از موارد به شدت آسیبزاست. ابرار به دلیل امید به پاداش الهی، از دیگران هیچ انتظاری
دارند؛ از این رو از آسیبهای ناشی از توقع در امان هستند. (وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرارِ).
6. امیرمؤمنان (علیهالسلام) میفرمایند:«الدُّنْيَا خُلِقَتْ لِغَيْرِهَا وَ لَمْ تُخْلَقْ لِنَفْسِهَا؛ دنیا برای رسیدن به آخرت خلق شده
نه برای رسیدن به خودش».[17] لذا شایسته است انسان در دنیا به دنبال کسب توشه برای آخرت باشد.
راهکارهایی از نهج البلاغه برای بهبود زندگی اجتماعی:
1. هر شخص باید خود و فرزندان خود را براساس باور بپروراند که هر کار نیکی که انجام میدهد، در جهت
رضایت الهی و پاداش او باشد؛ و انتظار پاداش گفتاری یا عملی از دیگران نداشته باشد.
[1]- آل عمران، آیۀ198.
[2]- آل عمران، آیۀ198.
[3]- آل عمران، آیۀ198.
[4]- آل عمران، آیۀ198.
[5]- آل عمران، آیۀ198.
[6]- آل عمران، آیۀ198.
[7]- نهج البلاغه ترجمه روان باشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص541.
[8]- نهج البلاغه ترجمه روان باشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص541.
[9]- توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص13.
[10]- نهج البلاغه ترجمه روان باشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص541.
[11]- کلید گشایش نهج البلاغه، ص678.
[12]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج10، ص52.
[13]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج10، ص51.
[14]- تاج العروس من جواهر القاموس، ج19، ص86.
[15]- المحيط في اللغة، ج3، ص355.
[16]- ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج4، ص15.
[17]- نهج البلاغه (صبحی صالح)، ص557.
اضف تعليق