نامه ها

نامه بیست وپنجم فراز هفتم

وَ مِنْ وَصيَّةٍ لَهُ (عَلَيْهِ‌السَّلامُ) كانَ يَكْتُبُها لِمَنْ يَسْتَعْمِلْهُ عَلَى الصَّدَقاتِ:

«وَ اصْدَعِ‌ الْمَالَ صَدْعَيْنِ ثُمَّ خَيِّرْهُ‌ فَإِذَا اخْتَارَ فَلَا تَعْرِضَنَّ لِمَا اخْتَارَه‌ ثُمَّ اصْدَعِ الْبَاقِيَ صَدْعَيْنِ ثُمَّ خَيِّرْهُ فَإِذَا اخْتَارَ فَلَا تَعْرِضَنَّ لِمَا اخْتَارَهُ فَلَا تَزَالُ كَذَلِكَ حَتَّى يَبْقَى مَا فِيهِ وَفَاءٌ لِحَقِّ اللَّهِ فِي مَالِه‌ ِ فَاقْبِضْ حَقَّ اللَّهِ مِنْهُ».


ترجمه‌ها

- ترجمه نهج ‌البلاغه (فقیهی)
بخشى از وصيت و سفارش اميرالمؤمنين (عليه‌السلام) است كه آن را براى كسانى كه بر امر صدقات مى‌گماشت، مى‌نوشت:

«آن مال را به دو قسمت بكن، سپس به صاحب مال در انتخاب هر يك از دو قسمت، اختيار بده و چون يكى را انتخاب كرد، البته، در آنچه انتخاب كرده به او اعتراض مكن، آن گاه قسمت دوم را باز به دو نيم بكن و باز در انتخاب، به او اختيار بده و چون انتخاب كرد باز هم البته به او اعتراض مكن، همواره بدينگونه عمل نما تا آنچه باقى مى‌ماند، براى حق خدا، كافى باشد، پس حقّ خدا را از صاحب آن مال، بگير».

(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص516)
- ترجمه نهج البلاغه (استاد ولی)
بخشی از سفارش آن حضرت (علیه‌السلام) که به مأموران جمع آوری زکات می‌نوشت:

«و مال را دو قسمت کن، آن‌گاه اختیار را به او بسپار؛ هریک را که برگزید دیگر متعرض آن مشو. باز باقی مانده را دو قسمت کن و باز اختیار را به او بسپار؛ هریک را که برگزید دیگر متعرض آن مشو. این تقسیم بندی را همچنان ادامه بده تا مقداری از مال وی که وافی به حق الهی است به جای ماند، آن‌گاه حق خدا را از آن دریافت‌دار».

(نهج البلاغه، ترجمه حسین استاد ولی، ص381)
- ترجمه نهج البلاغه (بهرام پور)
دستور العمل امام (علیه‌السلام) به‌مأموران جمع‌آوری مالیات در سال 36 هجری:

(در این نامه، امام (علیه‌السلام) در مورد جمع‌آوری زکات ابتدا به‌مأموران خود توصیه می‌کند که رعایت تقوا و نیت خالص، و پرهیز از تهدید و گرفتن زکات بیش از حد از کسی را از یاد نبرند و اینکه در برخورد اول با مردم با نهایت محبت و مهربانی و ادب رفتار کنند. سپس در مورد چگونگی اخراج حق الهی از حق مردم توضیح می‌دهد، و در نهایت در مورد حقوق حیواناتی که به‌عنوان زکات گرفته می‌شوند رعایت حق آن‌ها را سفارش می‌فرماید.)

«حیوانات را به‌دو قسمت کن و صاحبش را اجازه ده که خود انتخاب کند و به‌او اعتراض نکن؛ سپس باقی مانده را به‌دو قسمت کن و باز اجازه بده او خود انتخاب کند و بر او خرده مگیر. به‌همین‌گونه ادامه بده تا باقی مانده به اندازه زکات حق خدا گردد و تحویل بگیر».

(نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص544)
- ترجمه نهج البلاغه (فيض الإسلام)
از وصيّت‌هاى آن حضرت (عليه‌السلام) است كه راه گرفتن و جمع‌آورى زكات را و مهربانى با كساني را كه زكات مى‌پردازند، نشان مى‌دهد و آزار نرساندن به شترهایى كه بابت زكات گرفته مي‌شود. ایشان این سفارش را براى كسي كه متصدّى جمع‌آورى زكوات قرار مى‌داد، مى‌نوشت:

«و مال را به‌دو بخش قسمت كن، پس (صاحب) او را مختار گردان (تا هر كدام را مى‌خواهد اختيار نمايد) پس هرگاه (يكى از آن دو را) اختيار نمود متعرّض آنچه اختيار كرده مشو (نگو چرا اين را گزيدى) پس از آن باقى مانده را دو بخش گردان، و (باز) او را مختار گردان (تا هر كدام را مى‌خواهد اختيار كند) پس هرگاه (يكى از آن دو را) اختيار نمود متعرّض آنچه اختيار كرده مشو، و همچنين پيوسته قسمت نما تا آن مقدار بماند كه حقّ خدا (زكات) در مال او مى‌باشد، پس (با اين‌گونه رفتار) حقّ خدا را از او دريافت كن».

(ترجمه و شرح نهج البلاغه، فيض الإسلام، ج‌5، ص882)

شروح

- توضیح نهج البلاغه (آیت الله شیرازی)
از توصيه‌هاى آن حضرت (عليه‌السلام) به كسى كه براى جمع‌آورى صدقات مى‌گمارد:

روش برخورد با مؤمنان هنگام جمع آورى زكات

«و مال را به دو بخش تقسيم كن و مالك را مخير كن كه يكى از دو قسم را انتخاب كند و هر كدام را كه انتخاب كرد او را آزاد بگذار و آن را از او مگير. سپس بخش ديگر را بار ديگر دو بخش كن و هر كدام را كه انتخاب كرد به سهم گزيده‌اش دست‌درازى مكن و بخش ديگر را تقسيم كن تا به اندازه زكات باقى بماند. آنگاه باقيمانده را به عنوان حق الهى بردار؛ مثلاً اگر مالْ بيست گوسفند باشد و حق زكات پنج گوسفند، بايد بيست گوسفند را به دو دسته ده‌تايى تقسيم كنى و دوباره ده رأس را كه او انتخاب نكرده به دو دسته پنج‌تايى قسمت نمايى و آن پنج رأسى كه او قبول نكرده به عنوان زكات بردار. ناگفته نماند كه مراد تقسيم حقيقى نيست، چون در بسيارى از اوقات تقسيم مستلزم كسر است مثلاً 5/12 تقسيم 25 به دو است».

(ترجمۀ توضيح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص21)
- شرح نهج‌البلاغه (ابن میثم)
از توصيه‌هاى آن حضرت (عليه‌السلام) به كسى كه براى جمع‌آورى صدقات مى‌گمارد:

روش برخورد با مؤمنان هنگام جمع آورى زكات

«و مال را به دو بخش تقسيم كن و مالك را مخير كن كه يكى از دو قسم را انتخاب كند و هر كدام را كه انتخاب كرد او را آزاد بگذار و آن را از او مگير. سپس بخش ديگر را بار ديگر دو بخش كن و هر كدام را كه انتخاب كرد به سهم گزيده‌اش دست‌درازى مكن و بخش ديگر را تقسيم كن تا به اندازه زكات باقى بماند. آنگاه باقيمانده را به عنوان حق الهى بردار؛ مثلاً اگر مالْ بيست گوسفند باشد و حق زكات پنج گوسفند، بايد بيست گوسفند را به دو دسته ده‌تايى تقسيم كنى و دوباره ده رأس را كه او انتخاب نكرده به دو دسته پنج‌تايى قسمت نمايى و آن پنج رأسى كه او قبول نكرده به عنوان زكات بردار. ناگفته نماند كه مراد تقسيم حقيقى نيست، چون در بسيارى از اوقات تقسيم مستلزم كسر است مثلاً 5/12 تقسيم 25 به دو است».

(ترجمۀ توضيح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص21)

ترجمه واژه‌ها

- اِصْدَعِ‌ الْمَالَ صَدْعَيْنِ
مال را به دو قسمت تقسیم کن.[1]
- خَيِّرْ
در انتخاب آزاد بگذار.[2]
- اِخْتَارَ
برگزید.[3]
- لَا تَعْرِضَنَّ
هرگز تعرض مکن.[4]
- لَا تَزَالُ
پیوسته.[5]
- حَتَّى يَبْقَى
تا اینکه باقی بماند.[6]
- وَفَاء
تمام کردن،[7] انجام دادن تعهدات.[8]
- اِقْبِضْ
بگیر.[9]

واکاوی واژه‌ها

- خَيِّرْ _ اِخْتَارَ (خير)
«خَیر» در اصل به‌معنای گرایش است سپس معانی دیگر بر آن بار شده است.[10] «خَیر» چیزی است که همة انسان‌ها به آن گرایش دارند.[11]

«خَیر» انتخاب و برگزیدن چیزی و برتری دادن آن بر موارد غیر است، قید آزادی داشتن در انتخاب و برتری دادن یک مورد بر موارد دیگر در تمام مشتقات این واژه وجود دارد.[12]

«خَيَّرَهُ‌» یعنی شخصی، دیگری را صاحب اختیار قرار داد در نتیجه او مختار شد. [13]

خدای متعال می‌فرماید:

«إِنَّ لَكُمْ فِيهِ لَما تَخَيَّرُونَ‌؛ كه هر چه را برمى‌گزينيد، براى شما در آن خواهد بود؟»[14]

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در نهج البلاغه می‌فرمایند:

«ثُمَّ اخْتَارَ سُبْحَانَهُ لِمُحَمَّدٍ (صلی‌الله‌علیه و‌آله) لِقَاءَه‌؛ پس حق تعالی آن بزرگوار را به منتهی مرتبة قرب و رحمت خود رسانید و برای عروج به سوی خود برگزید».[15]

تفاوت‌ «اصطفاء» و «اختيار»:

«اختیار» یعنی آنچه شخص انتخاب می‌کند یا حقیقتاً خیر باشد یا از دیدگاه او؛ اما «اصطفاء»، برگزیدن «شیء خالص و پاک» است این دو واژه آنقدر به جای یکدیگر به‌کار رفت تا جایی که واژۀ «اصطفاء» در مورد چیزی که در حقیقت «خلوص و پاکی» نداشت نیز استعمال شد.[16]
- وَفَاء (وفی)
واژة «وَفَى» در مورد چیزی که به تمام و کمال رسیده، استفاده می‌شود.[17] این ماده به‌معنای تمام کردن کاری است؛ تفاوتی ندارد این کار، پیمان بستن تکوینی باشد یا شرعی یا قرارداد عرفی.[18] «وَفَاء» (در معنای اسمی) ضد نیرنگ[19] و (در معنای مصدری) به‌معنای تمام کردن،[20] انجام دادن تعهدات و به سر بردن عهد و پیمان است.[21]

«وَفَی الشیءُ» یعنی شخص، چیزی را تمام کرد.[22] «وَفَى‌ بِعَهدِهِ وَ أَوْفَى‌ بِعَهدِهِ» يعنى فردی، پيمانش را به پایان برد و به آن عمل كرد.[23]

خدای متعال می‌فرماید:

«الَّذِينَ‌ يُوفُونَ‌ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ لا يَنْقُضُونَ الْمِيثاق‌؛ همانان كه به پيمان خدا وفادارند و عهد [او] را نمى‌شكنند».[24]

«وَ أَوْفُوا بِعَهْدِي‌ أُوفِ‌ بِعَهْدِكُمْ وَ إِيَّايَ فَارْهَبُونِ؛ و به پيمانم وفا كنيد، تا به پيمانتان وفا كنم، و تنها از من بترسيد».[25]

«وفی» در این دو آیه به‌معنای پیمان شرعی است.[26]

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در حکمت259 می‌فرمایند:

«الْوَفَاءُ لِأَهْلِ الْغَدْرِ غَدْرٌ عِنْدَ اللَّهِ وَ الْغَدْرُ بِأَهْلِ الْغَدْرِ وَفَاءٌ عِنْدَ اللَّه‌؛ وفادارى با اهل فریب و حیله نزد خدا بی‌وفایی محسوب است و خیانت به بی‌وفایان نزد خدا وفاداری است».[27]

نکات تدبری

1_ این فراز از نامۀ25 نهج البلاغه مصداق بارزی از آزادی دادن در انتخاب است که مسلمان هنگام پرداخت حق الهی آنچه را که خود انتخاب می‌کند، بپردازد. (وَ اصْدَعِ‌ الْمَالَ صَدْعَيْنِ ثُمَّ خَيِّرْهُ‌ فَإِذَا اخْتَارَ فَلَا تَعْرِضَنَّ لِمَا اخْتَارَه...)

2_ اسلام دینی است که به نرمی و مدارا سفارش می‌کند. در عین حالی که مأمور اقتصادی از مسلمانی که زکات به مال او تعلق گرفته، حق خدا را می‌گیرد باید با او به‌گونه‌ای «رفتار» کند که بدون اکراه زکات را تسلیم کند. (فَإِذَا اخْتَارَ فَلَا تَعْرِضَنَّ لِمَا اخْتَارَه‌)





راهکارهایی از نهج البلاغه برای بهبود زندگی اجتماعی:
یکی از عوامل گرایش غیر مسلمانان به اسلام، تبیین اسلام حقیقی و آزادی‌های آن است.

[1]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص544.

[2]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص544.

[3]- فرهنگ ابجدی، ص27.

[4]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص544.

[5]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص544.

[6]- فرهنگ ابجدی، ص190.

[7]- قاموس قرآن، 7، ص230.

[8]- کلید گشایش نهج البلاغه، ص847.

[9]- قاموس قرآن، ج5، ص222.

[10]- معجم المقاييس اللغه، ج‌2، ص232.

[11]- معجم المقاييس اللغه، ج‌2، ص232.

[12]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‌3، ص159.

[13]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‌3، ص160.

[14]- قلم، آیة38.

[15]- نهج البلاغه (صبحی صالح)، ص44، خطبة1.

[16]- الفروق في اللغه، ص279.    

[17] -كتاب العين، ج‌8، ص409.   

[18]-التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‌13، ص161.

[19]- تاج اللغه و صحاح العربیه، ج6، ص3023.

[20]- قاموس قرآن، ج‌7، ص230. 

[21]- کلید گشایش نهج البلاغه، ص847.

[22]- تاج اللغه و صحاح العربیه، ج6، ص3023.

[23]- قاموس قرآن، ج‌7، ص230. 

[24]- رعد، آیة20.

[25]- بقره، آیة40.

[26]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‌13، ص162.

[27]- نهج البلاغه (صبحی صالح)، ص513.

اضف تعليق