نامه ها

نامه بیست وپنجم فراز هشتم

وَ مِنْ وَصيَّةٍ لَهُ (عَلَيْهِ‌السَّلامُ) كانَ يَكْتُبُها لِمَنْ يَسْتَعْمِلْهُ عَلَى الصَّدَقاتِ:

«فَإِنِ اسْتَقَالَكَ فَأَقِلْهُ‌ ثُمَّ اخْلِطْهُمَا ثُمَّ اصْنَعْ مِثْلَ الَّذِي صَنَعْتَ أَوَّلًا حَتَّى تَأْخُذَ حَقَّ اللَّهِ فِي مَالِه‌».


ترجمه‌ها

- ترجمه نهج ‌البلاغه (فقیهی)
بخشى از وصيّت و سفارش اميرالمؤمنين (عليه‌السلام) است كه آن را براى كسانى كه بر امر صدقات مى‌گماشت، مى‌نوشت:

«و بعد از آن، اگر صاحب مال، خواست اين ترتيب را به هم بزند، درخواست او را بپذير و پس از آن همۀ آن دو قسمت را با هم بياميز و دوباره مثل بار اول، عمل نما تا آن زمان كه حقّ خدا را از مال او دريافت كنى».

(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص516)
- ترجمه نهج البلاغه (استاد ولی)
بخشی از سفارش آن حضرت (علیه‌السلام) که به مأموران جمع آوری زکات می‌نوشت:

«اگر از تو خواست که از این تقسیم صرف نظر کنی، خواسته او را بپذیر و اموال جدا شده را درهم بریز و دوباره همان‌گونه قسمت کن تا حق خدا را از مال وی بستانی».

(نهج البلاغه، ترجمه حسین استاد ولی، ص381)
- ترجمه نهج البلاغه (بهرام پور)
دستور العمل امام (علیه‌السلام) به‌مأموران جمع‌آوری مالیات در سال 36 هجری:

(در این نامه، امام (علیه‌السلام) در مورد جمع‌آوری زکات ابتدا به‌مأموران خود توصیه می‌کند که رعایت تقوا و نیت خالص، و پرهیز از تهدید و گرفتن زکات بیش از حد از کسی را از یاد نبرند و اینکه در برخورد اول با مردم با نهایت محبت و مهربانی و ادب رفتار کنند. سپس در مورد چگونگی اخراج حق الهی از حق مردم توضیح می‌دهد، و در نهایت در مورد حقوق حیواناتی که به‌عنوان زکات گرفته می‌شوند رعایت حق آن‌ها را سفارش می‌فرماید.)

«اگر صاحب دام از این تقسیم و انتخاب پشیمان شد و از تو خواست که دوباره گزینش کند همراهی کن؛ پس حیوانات را دوباره مخلوط نما و به‌دو قسمت کنف همانند بار اول تا حق خدا را از آن برگیری».

(نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص544)
- ترجمه نهج البلاغه (فيض الإسلام)
از وصيّت‌هاى آن حضرت (عليه‌السلام) است كه راه گرفتن و جمع‌آورى زكات را و مهربانى با كساني را كه زكات مى‌پردازند، نشان مى‌دهد و آزار نرساندن به شترهایى كه بابت زكات گرفته مي‌شود. ایشان این سفارش را براى كسي كه متصدّى جمع‌آورى زكوات قرار مى‌داد، مى‌نوشت:

«و اگر (گمان كرد آنچه تو بابت زكات دريافت نموده‌اى بهتر است از آنچه او براى خود اختيار كرده، و) فسخ و به‌هم زدن آن تقسيم را خواست، تو فسخ كن و باز دو قسمت را در هم آميز، پس از آن دوباره آنچه به‌جا آورده بودى‌ به‌جا آور تا حقّ خدا را در مال او بستانى».

(ترجمه و شرح نهج البلاغه، فيض الإسلام، ج‌5، صص882 و 883)

شروح

- توضیح نهج البلاغه (آیت الله شیرازی)
از توصيه‌هاى آن حضرت (عليه‌السلام) به كسى كه براى جمع‌آورى صدقات مى‌گمارد:

روش برخورد با مؤمنان هنگام جمع آورى زكات

«اگر مالكْ درخواست اقاله كرد، يعنى خواست كه تقسيم را دوباره انجام بدهى قبول كن و دوباره تقسيم را از سر بگير و همه مال را بار ديگر مخلوط كن و مثل بار اول تقسيم را انجام بده تا آنگاه كه حق خدا (= زكات) را مشخص كنى؛ و بدين ترتيب حق و رضايت مالك را درنظر بگير».

(ترجمۀ توضيح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص21)
- شرح نهج‌البلاغه (ابن میثم)
از سفارش‌هاى حضرت (علیه‌السلام) كه براى متصديان جمع‌آورى زكات و صدقات مى‌نوشت:

«چند نكته بر جسته در اين سفارشنامه وجود دارد كه به ذكر آنها مى‌پردازيم:

...

6_ اصْدَعِ‌ الْمَالَ... فِى مَالِهِ:

در اين جمله‌ها روش استخراج صدقه و بيرون كشيدن زكات از ميان شتران و گوسفندان را بيان فرموده است كه آنها را دو نيمه كند و صاحبشان را بر انتخاب هر كدام از آنها آزاد گذارد و هنگامى كه يكى را برگزيد بر او خرده نگيرد، و به او نگويد كه «اين نشد، دوباره انتخاب كن»، و سپس نيمه ديگر را دو قسمت كند و او را براى گزينش مختار گذارد و اين تقسيمات را ادامه دهد تا آن جا كه يكى از دو قسمت به مقدار زكات واجب يا اندكى بيشتر رسد كه در اين صورت صاحب مال را آزاد مى‌گذارد كه هر طرف را مى‌خواهد برگيرد و طرف ديگر اگر به اندازه حق واجب الهى يا اندكى كمتر باشد نماينده امام تصرف كند و اگر بيشتر باشد زياديش را به صاحب مال برمى‌گرداند و در آخرين انتخاب هم اگر پشيمان شود و بخواهد دوباره انتخاب كند او را آزاد بگذارد تا نگرانى كه احيانا به سبب از دست دادن قدرى از مال و ثروتش برايش پيدا شده بر طرف شود و تسكين خاطر يابد».

(ترجمة شرح ‌نهج‌البلاغه، ابن‌ميثم، ج4، صص713 و 714)

ترجمه واژه‌ها

- إِنِ اسْتَقَالَكَ
اگر درخواست تقسیمی دوباره کرد.[1]
- أَقِلْهُ‌
درخواستش را بپذیر.[2]
- اِخْلِطْ
مخلوط کن.[3]
- اصْنَعْ
به‌جا آور.[4]
- الَّذِي صَنَعْتَ
آنچه به‌جا آورده بودى.[5]
- حَتَّى تَأْخُذَ
تا اینکه بگیری.[6]

واکاوی واژه‌ها

- اسْتَقَالَ (قیل)
«اسْتَقَالَ» از ریشة «قیل» است. «قیل» در اصل به‌معنای برطرف شدن گرفتاری و مصیبت و از بین رفتن تنگنا است[7] فسخ عقد و پیمان است در صورتی که زیانی داشته باشد.[8]

«قِلْتُهُ‌ في البيع‌ و أَقَلْتُهُ‌» یعنی بعد از معامله و خريد و فروش آن را فسخ كردم و بر هم زدم.[9] «أَقَلْتُهُ البَیْعَ» نیز به‌معنای فسخ بیع است.[10]

«اسْتَقَالَ» یعنی فسخ بیع را خواستار شدن، به هم خوردن معامله را خواستن.[11] «اسْتَقَالَهُ البيعَ» یعنی شخص از طرف دیگر معامله خواست تا معامله فروش را فسخ كند.[12]

در فراز مورد بررسی، عبارت «إن استَقالك فأقِلْهُ‌» یعنی اگر او گمان کرد انتخابش خوب نبوده است و درخواست کرد از این بخش چشم‌پوشی کنی، از آن قسمت چشم بپوش.[13]

تفاوت «قول» و «قیل»:

به مطلق افشا کردن آنچه درون انسان وجود دارد «قول» گفته می‌شود و «قیل» به معنای بروز دادن گرفتاری و ارائه دادن راهکاری برای از بین بردن آن است. بين اين دو واژه اشتقاق كبير وجود دارد.[14]
- اصْنَعْ (صنع)
مادة «صنع» انجام دادن کاری بر اساس مهارت، دانش و دقت[15] و به شايستگى[16] است؛ پس هر كارى صنع نيست (مگر اينكه درست انجام شود) اين واژه به فعل حيوانات و جمادات نسبت داده نمى‌شود.[17]

«صَنَع‌ الشَّيْ‌ء» یعنی او کاری را انجام داد.[18]

خدای متعال می‌فرماید:

«صُنْعَ‌ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ؛ صنع خدا است که هر چیزی را در کمال اتقان و استحکام ساخته».[19]

كشاورزان شهر انبار با ديدن امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به نشانه احترام از اسب‌ها پياده شده و پيشاپيش آن بزرگوار دويدند، حضرت (علیه‌السلام) فرمودند:

«ما هذا الذی صنعتموه؟ این چه کاری بود که کردید؟»[20]

در کلام پیامبران آمده است: «إِذَا لَمْ‌ تَسْتَحِ‌ فَاصْنَعْ مَا شِئْتَ».[21]

این کلام را دو گونه می‌توان ترجمه کرد:

الف) اگر از کردارت شرم نکردی و نترسیدی؛ خواهش‌های نفست را انجام بده. بر اساس این ترجمه، «اصْنَعْ» فعل امر و به‌معنای تهدید و سرزنش است؛ یعنی هرچه می‌خواهی بکن که خدا جزای تو را می‌دهد.

ب) اگر نسبت به عملت احساس شرم نداری؛ به این دلیل که آن کار بر اساس سنت‌های پسندیده است، هر کاری که می‌خواهی، بکن. «اصْنَعْ» در این ترجمه بر معنای اصلی امر حمل می‌شود (نه تهدید).[22]

تفاوت «صنع» و «عمل»:

«صنع» انجام دادن چیزی بر اساس قواعدی است که حتماً نتیجه مورد نظر به دست می‌آید؛ از این رو به نجار «صانع» می گویند اما به تاجر نه؛ زیرا نجار اگر با دانش، مهارت و ابزار خود مشغول به کاری شود، حتماً آنچه می‌خواهد ساخته می‌شود، اما تاجر ممکن است سود و یا زیان کند به عبارتی دیگر، «عمل» همچون «صنع» نیازي به دانش ندارد.

همچنین «صنع» معناي نیکویی را می‌رساند؛ چنان که «صُنعَ الله» یعنی نیکو گردانیدن توسط خدای متعال.[23]

نکات تدبری

1_ حضرت (علیه‌السلام) به لزوم بردباری و بسیار مدارا نمودن مأموران حکومتی با پرداخت کنندگان زکات اشاره می‌فرمایند. (فَإِنِ اسْتَقَالَكَ فَأَقِلْهُ)

2_ اسلام حتی برای کوچک‌ترین مسائل و فروع، دستور العمل صادر کرده و این نشان دهندة کامل بودن این دین بزرگ است. (فَإِنِ اسْتَقَالَكَ فَأَقِلْهُ)

3_ شایسته است با کسی که در پرداخت‌های مالی وسواس به خرج می‌دهد با مدارا رفتار شود تا روانش آشفته نشود. (فَإِنِ اسْتَقَالَكَ فَأَقِلْهُ)

[1]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص544.

[2]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص544.

[3]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص544.

[4]- ترجمه و شرح نهج البلاغه، فيض الإسلام، ج‌5، ص883.

[5]- ترجمه و شرح نهج البلاغه، فيض الإسلام، ج‌5، ص882.

[6]- قاموس قرآن، ج1، ص34.

[7]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‌9، ص351.

[8]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‌9، ص351.

[9]- مفردات ألفاظ القرآن، ص690.   

[10]- تاج اللغه و صحاح العربیه، ج5، ص2276.

[11]- کلید گشایش نهج البلاغه، ص670.

[12]- فرهنگ ابجدى، ص63.

[13]- نهج البلاغه (صبحی صالح)، ص679.

[14]- برداشتی از التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‌9، ص351.

[15]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‌6، ص285.

[16]- مفردات ألفاظ القرآن، ص493.

[17]- مفردات ألفاظ القرآن، ص493.

[18]- تاج العروس من جواهر القاموس، ج‌11، ص280.

[19]- نمل، آیة88.

[20]- نهج البلاغه (صبحی صالح)، ص475، حکمت37.

[21]- عيون أخبار الرضا عليه السّلام: عن الرضا، عن آبائه عليهم السّلام: انّ رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلم قال: لم يبق من أمثال الأنبياء إلّا قول الناس «اذا لم تستح فاصنع ما شئت». (سفينة البحار، ج‌2، ص506)

[22]- مجمع البحرين، ج‌1، ص116.

[23]- الفروق في اللغه، ص128.

اضف تعليق