وَ مِنْ وَصيَّةٍ لَهُ (عَلَيْهِ‌السَّلامُ) كانَ يَكْتُبُها لِمَنْ يَسْتَعْمِلْهُ عَلَى الصَّدَقاتِ:

«فَإِذَا أَخَذَهَا أَمِينُكَ فَأَوْعِزْ إِلَيْهِ أَلَّا يَحُولَ بَيْنَ نَاقَةٍ وَ بَيْنَ فَصِيلِهَا وَ لَا يَمْصُرَ لَبَنَهَا فَيَضُرَّ [فَيُضِرَّ] ذَلِكَ بِوَلَدِهَا وَ لَا يَجْهَدَنَّهَا رُكُوباً وَ لْيَعْدِلْ بَيْنَ صَوَاحِبَاتِهَا فِي ذَلِكَ وَ بَيْنَهَا‌».

 

ترجمه‌ها

- ترجمه نهج ‌البلاغه (فقیهی)
بخشى از وصيت و سفارش اميرالمؤمنين (عليه‌السلام) است كه آن را براى كسانى كه بر امر صدقات مى‌گماشت، مى‌نوشت:

«پس چون كسى كه در نظر تو امين است، آن اموال (حيوانات) را تحويل گرفت، به او خاطر نشان كن كه ميان شتر ماده و بچۀ شير خوارش، جدايى نيندازد و شير آن را به مقدارى ندوشد كه به بچه‌اش زيان وارد آيد و البتّه با زياد سوار شدن بر يك شتر آن را خسته نسازد (كه فقط بر آن يكى سوار شود) بلكه بايد ميان آن و شتران ديگر در اين امور، عدالت را رعايت نمايد».

(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص517)
- ترجمه نهج البلاغه (استاد ولی)
بخشی از سفارش آن حضرت (علیه‌السلام) که به مأموران جمع آوری زکات می‌نوشت:

«هنگامی که مأمور امین تو آن‌ها را تحویل گرفت به او بسپار که هیچ ماده شتری را از نوزادش جدا نکند، و شیر آن را ندوشد تا به کرّه‌اش آسیبی برسد! و با سواری گرفتن تنها از آن شتر آن را به زحمت نیفکند، بلکه میان آن شتر و همقطارانش به عدالت رفتار کند».

(نهج البلاغه، ترجمه حسین استاد ولی، ص381)
- ترجمه نهج البلاغه (بهرام پور)
دستور العمل امام (علیه‌السلام) به‌مأموران جمع‌آوری مالیات در سال 36 هجری:

(در این نامه، امام (علیه‌السلام) در مورد جمع‌آوری زکات ابتدا به‌مأموران خود توصیه می‌کند که رعایت تقوا و نیت خالص، و پرهیز از تهدید و گرفتن زکات بیش از حد از کسی را از یاد نبرند و اینکه در برخورد اول با مردم با نهایت محبت و مهربانی و ادب رفتار کنند. سپس در مورد چگونگی اخراج حق الهی از حق مردم توضیح می‌دهد، و در نهایت در مورد حقوق حیواناتی که به‌عنوان زکات گرفته می‌شوند رعایت حق آن‌ها را سفارش می‌فرماید.)

«به‌مأمور خود سفارش کن تا بین شتر و نوزادش جدایی نیفکند و آن‌ها را چنان ندوشد که به‌بچه‌اش زیانی وارد شود و در سوار شدن بر شتران عدالت را رعایت کند».

(نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص545)
- ترجمه نهج البلاغه (فيض الإسلام)
از وصيّت‌هاى آن حضرت (عليه‌السلام) است كه راه گرفتن و جمع‌آورى زكات را و مهربانى با كساني را كه زكات مى‌پردازند، نشان مى‌دهد و آزار نرساندن به شترهایى كه بابت زكات گرفته مي‌شود. ایشان این سفارش را براى كسي كه متصدّى جمع‌آورى زكوات قرار مى‌داد، مى‌نوشت:

«و چون آن‌ها را امين تو (براى آوردن نزد ما) گرفت به‌او سفارش كن كه بين شتر و بچه شير خواره‌اش جدایى نيندازد، و شيرش را بسيار ندوشد كه به بچه‌اش زيان رساند، و با سوارى آن را خسته و وامانده نسازد، و در دوشيدن، و سوارى بين آن و شترهاى ديگر برابر رفتار نمايد (نه آنكه شير يكى را دوشيده، همه راه را بر يكى سوار شود)».

(ترجمه و شرح نهج البلاغه، فيض الإسلام، ج‌5، ص883)

شروح

- توضیح نهج البلاغه (آیت الله شیرازی)
از توصيه‌هاى آن حضرت (عليه‌السلام) به كسى كه براى جمع‌آورى صدقات مى‌گمارد:

حقوق حيوانات از ديدگاه امام على (عليه‌السلام)

«و چون فرد مورد اعتماد تو زكات را گرفت تا نزد ما بياورد به او فرمان بده كه بچه شيرخوار شتر را از مادرش جدا نكند، و شير آن را به تمامى ندوشد و براى بچه آن شتر شير باقى گذارد تا مبادا به بچه شتر آسيبى برسد و بر اثر كم‌شيرى، لاغر و مريض شود.

اگر مال زكات، شتر باشد آن قدر بر آن سوار نشود كه آن را به خستگى و زحمت اندازد و رنجور كند، و بين شتران در سوار شدن، به مساوات و عدالت رفتار كند؛ يعنى گاهى اين شتر را و گاهى شتر ديگر را سوار شود».

(ترجمۀ توضيح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص23)
- شرح نهج‌البلاغه (ابن میثم)
از سفارش‌هاى حضرت (علیه‌السلام) كه براى متصديان جمع‌آورى زكات و صدقات مى‌نوشت:

«چند نكته بر جسته در اين سفارشنامه وجود دارد كه به ذكر آنها مى‌پردازيم:

...

10_ آخرين نكته سفارش به رعايت حال حيوانات فرموده است كه نماينده‌اش به امينى كه براى حفظ آنها مامور كرده بگويد: ميان ناقه و بچه‌اش فاصله ايجاد نكند و تمام شيرش را ندوشد، زيرا اين دو عمل به طفل زيان وارد مى‌كند، زياده از حدّ از او سوارى نگيرد و چنان نباشد كه زحمتها را منحصر به يكى كند و بقيه را معاف دارد زيرا اين كار بسيار ضرر دارد اما رعايت حد اعتدال ضرر سوارى را كاهش مى‌دهد و حكايت از مهربانى طبيعى مى‌كند و همچنين استراحت دادن به حيوان خسته و آسان گرفتن بر زخمى و سم ساييده و لنگ لازم است، و نيز دستور مى‌دهد كه در مسير راه آنها را به علفزارها و محل آب داخل كند و در ساعتهاى آسايش به آنها فرصت تنفس و استراحت دهد تا وقتى كه به محل معين رسيدند چاق و سر حال باشند و در باره هدف از اين امر و نهى‌ها مى‌فرمايد: تا اين كه آنها را بر طبق كتاب خدا و روش پيامبرش تقسيم كنيم، اين مطلب با اين كه از وضع و حال آن حضرت، براى هر كسى معلوم و مشخص است اما چون در رعايت حال اين حيوانات سفارش زياد فرمود، ممكن است براى برخى اوهام فاسده، اين تصور پيدا شود كه شايد به سبب غرض شخصى كه نفعش به خودش مى‌رسد، و بر خلاف كتاب خدا و سنت پيامبر است اين همه اصرار دارد، لذا فرموده است: طبق كتاب خدا و سنت پيامبر تقسيم كنيم، و سپس نماينده خود را تشويق كرده است به اين كه اين اعمال پاداش او را نزد خداوند زياد مى‌كند و هدايت و رشد او را به راه خداوند نزديكتر مى‌كند. اين كه پاداش وى را مى‌افزايد به دليل آن است كه اين كارها مشقّت و رنج او را زياد مى‌كند و زيادى مشقت باعث زيادى اجر و مزد مى‌باشد، و اين كه رشد و هدايتش را نزديكتر مى‌كند به اين سبب است كه در اين امر به دنبال امام رفته و پيروى از هدايت و ارشاد او كرده است كه در قبل آگاهى از آن نداشت. توفيق از خداوند است».

(ترجمة‌ شرح‌ نهج‌البلاغه، ابن‌ميثم، ج 4، ص715)

ترجمه واژه‌ها

- أَوْعِزْ
سفارش کن.[1]
- أَلَّا يَحُولَ
اینکه فاصله نیندازد.[2]
- فَصِيل
بچه شتر شیرخوار.[3]
- اَنْ لَا يَمْصُرَ لَبَنَهَا
اینکه تمام شیرش را ندوشد.[4]
- اَنْ يَضُرَّ
اینکه زیان نرساند.[5]
- لَا يَجْهَدَنَّ
هرگز به تلاش و زحمت نیندازد.[6]
- رُكُوب
جمع راکب، سواره‌ها.[7]
- لِيَعْدِلْ
باید عادلانه رفتار كند، انصاف نماید.[8]
- صَوَاحِبَات
جمع صاحبة،[9] همراهان.[10]

واکاوی واژه‌ها

- أَوْعِزْ (وعز)
«وعز» در مورد اشاره به چیزی به‌کار می‌رود. «أَوْعَزْتُ» یعنی به سوی چیزی اشاره کردم سپس به انجام دادن آن، فرمان دادم.[11]

«اَوعَزَ اِلَیْهِ فِی کَذَا اَنْ یَفْعَلَ اَوْ یَتْرُکَ» یعنی شخصی به دیگری سفارش و اشاره کرد تا کاری را انجام دهد یا ندهد.[12]

دو مورد از آن در نهج‌البلاغه آمده است.[13]

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمودند:

«فَإِذَا أَخَذَهَا أَمِينُكَ فَأَوْعِزْ إِلَيْهِ أَلَّا يَحُولَ بَيْنَ نَاقَةٍ وَ بَيْنَ فَصِيلِهَا؛ چون امین تو زکات را گرفت «به او اشاره کن»[14] تا بچۀ ناقه را از مادرش جدا نکند».

ایشان دربارۀ حضرت آدم (علی‌نبیناوآله‌وعلیه‌السلام) فرمودند:

«وَ أَسْكَنَهُ جَنَّتَهُ وَ أَرْغَدَ فِيهَا أُكُلَهُ وَ أَوْعَزَ إِلَيْهِ فِيمَا نَهَاهُ عَنْهُ، وَ أَعْلَمَهُ أَنَّ فِي الْإِقْدَامِ عَلَيْهِ التَّعَرُّضَ لِمَعْصِيَتِهِ؛ او را در بهشت خود اسکان داد ... و دربارۀ آنچه نهی کرده بود، اشاره کرد که اقدام به خوردن شجرۀ منهیّۀ تعرض به غضب خدا است».[15]
- لِيَعْدِلْ (عدل)
«عدل» یعنی شخص در امور به عدالت و انصاف داوری کند[16] و مردم از حکم و قول او راضی باشند.[17]

دیگر معانی «عدل»؛ اعتدال،[18] امر پسندیده،[19] پايدارى، كيفر، امر ميانه، پیمانه و قصد در كارها است.[20]

تفاوت «عدل مطلق» و «عدالت در شریعت»:

عَدلی را که در هيچ زمانی منسوخ نشود، عقل بر خوبى آن حكم‌ ‏كند و به زياده‌روى وصف نشود «عَدْلِ مُطْلَق» می‌نامند، مانند احسان كردن به كسى كه به انسان نيكى كرده است، اما آنچه در شریعت به «عدالت» شناخته می‌شود، ممکن است در بعضی اوقات منسوخ شود مانند قصاص و دية جنايت‌ها.

در آیۀ «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ»[21] «عدالت» به‌معنای همسان عمل کردن است؛ چه در پاداش و چه در تلافی کردن؛ اگر کار خیر و نیک باشد، عدالت در برابر آن خیر، نیکی است؛ و اگر کار شر و بدی باشد، عدالت، همان شر و بدی است و «احسان» یعنی در برابر خير و نيكى، پاداشى بيشتر از آن داده شود و در برابر شرّ و بدى كمتر از آن تلافى كنند؛[22] بنابراين احسان بخشايشى افزونتر و برتر از عدالت است.[23]

عدل دو گونه است:

· عدل در حكم و داورى «وَ إِذا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ»؛‌[24] اگر در میان مردم داورى و حكومت كردید، به عدالت حكم كنید.

· عدل در گفتار و سخن‌ «وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا»؛[25] اگر سخن گفتيد، عادلانه گویید.

تفاوت «عَدل» و «قِسط»:

«قِسط» همان عدلی است که آشکار و روشن باشد؛ از همین‌رو پیمانه و ترازو را قسط می‌نامند؛ زیرا «عدل» را به تصویر می‌کشد؛ اما خود «عَدل» مفهومی و غیر آشکار است.[26]

تفاوت «عَدل» و «انصاف»:

«انصاف» به‌معنای مساوات است، یعنی دادن یا گرفتن نصف هر چیز؛ ولی «عَدل» معناي وسیع‌تري دارد، چنانچه اگر دستِ سارق قطع شود، گویند عَدل جاري شده است.[27]
- لَا يَمْصُرَ (مصر)
«مَصْر» نوعی از دوشیدن است؛[28] یعنی دوشیدن تمام شیر در سینه[29] و همچنین به‌معنای باقى ماندۀ شیر است.[30]

«مَصَرْتُ‌ الناقةَ» یعنی با انگشتان دست در اطراف پستان شتر براى دوشيدن حاضر شدم و دوشیدم‌.[31]

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌فرمایند:

«لَا يَمْصُرَ لَبَنَهَا فَيَضُرَّ وَلَدَهَا» یعنی شیر شتر را زیاد ندوشد.[32]

نکات تدبری

1_ حق مادری (حیوان)

همان‌گونه که در اخلاق اسلامي از جدایي مادر و فرزند نهي شده، به احساسات و عواطف حيوان و فرزندش نيز توجه شده است. حيوانات گاه برای حفظ فرزندان جان خود را به خطر مي‌اندازند.[33] (فَأَوْعِزْ إِلَيْهِ أَلَّا يَحُولَ بَيْنَ نَاقَةٍ وَ بَيْنَ فَصِيلِهَا)

2_ قاعدۀ «لا ضرر و لا ضرار» در اسلام، ضرر رسانی به دیگران را نهی می کند، چه بسا این قاعده، ضرر رسانی به حیوانات را نیز در بربگیرد. (وَ لَا يَمْصُرَ لَبَنَهَا فَيَضُرَّ [فَيُضِرَّ] ذَلِكَ بِوَلَدِهَا)

3_ بهره‌برداری از حیوانات برای انسان‌ها تا زمانی جایز است که سبب ستم و آسیب رسانی به ایشان نباشد. (وَ لَا يَمْصُرَ لَبَنَهَا فَيَضُرَّ [فَيُضِرَّ] ذَلِكَ بِوَلَدِهَا وَ لَا يَجْهَدَنَّهَا رُكُوباً)

4_ حق بهره برداری مناسب

اسلام رعایت حال حيوان را به عنوان موجودی دارای احساس، بر خواهش‌های نفساني بشر مقدم مي‌شمارد، به همين جهت بهره‌گيری‌های نامتعارف از حيوان را ناروا شمرده است؛ مثل نشستن طولانی بر پشت او.[34] پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نشستن طولاني بر پشت حيوان را نهي فرمود مگر برای جهاد.[35] (وَ لَا يَجْهَدَنَّهَا رُكُوباً)

5_ رعایت عدالت و انصاف

در اسلام عدالت به عنوان اصل کلي معرفي شده و در مورد حيوان نیز به انصاف و رعایت عدالت دعوت شده و خواسته شده انسان در سوارشدن بر شتران، عدالت را رعایت کند و مراعات حال شتر خسته و زخمي را بنمايد.[36] (وَ لْيَعْدِلْ بَيْنَ صَوَاحِبَاتِهَا فِي ذَلِكَ وَ بَيْنَهَا)

6_ عدالت در سواری گرفتن از شتران یعنی توجه به بنیه و توانایی هر یک از آنان. «مسئلة مهم در بهره‌برداری مناسب از حيوان، رعایت توان و طاقت او است. در احادیث و متون فقهي تأکيد شده که باید در زمان به‌کار گرفتن حيوان، رعایت توان و طاقت او را نمود.»[37] (وَ لْيَعْدِلْ بَيْنَ صَوَاحِبَاتِهَا فِي ذَلِكَ وَ بَيْنَهَا)

[1]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص545.

[2]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص545.

[3]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص545.

[4]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص545.

[5]- فرهنگ ابجدی، ص567.

[6]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص545.

[7]- فرهنگ ابجدی، ص417.

[8]- فرهنگ ابجدی، ص602.

[9]- فرهنگ ابجدی، ص544.

[10]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص545.

[11]- معجم مقایيس اللغه، ج6، ص126.

[12]- فرهنگ ابجدی، ص165.

[13]- مفردات نهج‌البلاغه، ج2، ص551.

[14]- مفردات نهج‌البلاغه، ج2، ص551 و مجمع البحرین، ج4، ص39.

[15]- نهج‌البلاغه (صبحی صالح)، ص، خطبۀ91.

[16] - تاج اللغه و صحاح العربیه، ج 5، ص2225.

[17] - كتاب العين، ج‌2، ص38.    

[18] - معجم المقاييس اللغه، ج‌4، ص246.    

[19] - كتاب الماء، ج‌3، ص869.    

[20] - فرهنگ ابجدى، ص602.  

[21]- نحل، آیۀ90.

[22]- مفردات ألفاظ القرآن، ص552.

[23]- مفردات ألفاظ القرآن، ص236.

[24] - نساء، آیه58.

[25] - انعام،آیه152.

[26] - الفروق فی‌اللغه، ص229.

[27] - الفروق فی‌اللغه، صص229،228.

[28]- معجم المقاييس اللغه، ج‌5، ص329.

[29]- تاج اللغه و صحاح العربیه، ج‌2، ص817 این گفتۀ ابن سکیت است.

[30]- معجم المقاييس اللغه، ج‌5، ص330.

[31]- مفردات ألفاظ القرآن، ص769.

[32]- مجمع البحرين، ج‌3، ص482.

[33]- بررسی تطبیقی اعلامیة جهانی حقوق حیوانات در غرب و اسلام با استناد به نامة 25 نهج البلاغه، شمخی، مینا؛ سامی، محمد جواد؛ خنشا، علی رضا، نشریه پژوهشنامه نهج البلاغه، تابستان 1399 - شماره 30 (علمی-پژوهشی/(ISC، ص14.

[34]- بررسی تطبیقی اعلامیة جهانی حقوق حیوانات در غرب و اسلام با استناد به نامة 25 نهج البلاغه، شمخی، مینا؛ سامی، محمد جواد؛ خنشا، علی رضا، نشریه پژوهشنامه نهج البلاغه، تابستان 1399 - شماره 30 (علمی-پژوهشی/(ISC، ص13 با اندکی تغییر.

[35]- صدوق، 1413ق: 2/286 به نقل از مقالۀ بررسی تطبیقی اعلامیة جهانی حقوق حیوانات در غرب و اسلام با استناد به نامة 25 نهج البلاغه، شمخی، مینا؛ سامی، محمد جواد؛ خنشا، علی رضا، نشریه پژوهشنامه نهج البلاغه، تابستان 1399 - شماره 30 (علمی-پژوهشی/(ISC، ص13.

[36]- بررسی تطبیقی اعلامیة جهانی حقوق حیوانات در غرب و اسلام با استناد به نامة 25 نهج البلاغه، شمخی، مینا؛ سامی، محمد جواد؛ خنشا، علی رضا، نشریه پژوهشنامه نهج البلاغه، تابستان 1399 - شماره 30 (علمی-پژوهشی/(ISC، صص12 و 13 با اندکی تغییر.

[37]- نجفی، 1367: 31/397 به نقل از مقالۀ بررسی تطبیقی اعلامیة جهانی حقوق حیوانات در غرب و اسلام با استناد به نامة 25 نهج البلاغه، شمخی، مینا؛ سامی، محمد جواد؛ خنشا، علی رضا، نشریه پژوهشنامه نهج البلاغه، تابستان 1399 - شماره 30 (علمی-پژوهشی/(ISC، ص13.

اضف تعليق