و من عهد له (علیه السلام) إلى بعض عماله و قد بعثه على الصدقه:
«وَ مَنِ اسْتَهَانَ بِالْأَمَانَةِ وَ رَتَعَ فِي الْخِيَانَةِ وَ لَمْ يُنَزِّهْ نَفْسَهُ وَ دِينَهُ عَنْهَا فَقَدْ أَحَلَّ بِنَفْسِهِ الذُّلَّ وَ الْخِزْيَ فِي الدُّنْيَا وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ أَذَلُّ وَ أَخْزَى».
ترجمهها
اميرالمؤمنين (علیهالسلام) هنگامی اين نامه را به او نوشت که وی را برای دريافت صدقه و زکات فرستاده بود:
«آنکس که امانت را خوار دارد و در خيانت بچرد (يعنی همواره خيانت بورزد) و خود و دينش را از آلودگی پاک ندارد پس به حقيقت، در دنيا، خواری و رسوايی را به جان خود فرود آورده و او در آخرت ذليلتر و خوارتر از ديگر گناهکاران است».
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص257)
«و هر که امانت را سبک بشمارد و در خیانت بچرد و خودش و دینش را از خیانت نپیراید، خویشتن را در دنیا به خواری و رسوایی در انداخته، و در آخرت خوارتر و رسواتر خواهد بود».
(نهج البلاغه، ترجمه حسین استاد ولی، ص 383)
(امام (علیهالسلام) در این نامه مخنف بن سلیم را از نفاق و بدرفتاری با مردم بر حذر میدارد و به او یادآور میشود
که حق نیازمندان باید به آنها پرداخت شود و خیانت در این امانت از بالاترین خیانتها است.)
«کسی که به امانت الهی بیاعتنایی کند و دست به خیانت زند و دین خود را از آلودگی پاک نسازد درهای ذلت را
در دنیا بهروی خود گشوده است ودر قیامت خوارتر و رسواتر خواهد بود».
(نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص 547)
(در پرهيزكارى و مهربانى با رعيت و اداء حقوق زيردستان و مستمندان) هنگامى كه او را براى جمع آورى زكات
فرستاده:
« و كسيكه امانت (دستور الهى) را خوار دارد و در خيانت چرا كند (بىباك باشد) و خود و دينش را از آن پاك نسازد در دنيا رسوايى را به خود روا داشته و در آخرت خوارتر و رسواتر است».
(ترجمه و شرح نهج البلاغه، فيضالاسلام، ج5 ، ص 886)
شروح
لزوم پرداخت حق الزحمه مأمور جمعآورى زكات
«و كسى كه امانت را سبك بشمارد و در امانت خيانت كند و حقوق مردم را ادا نكند و شرافت خود را نزد مردم، و دين خود را نزد خداى سبحان از خيانت نپيرايد، خود را به خوارى و خفت افكنده و در آخرت خوارتر و ذليلتر از دنيا خواهد بود».
(توضيح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص28)
ديگر درباره مهربانى و احترام نسبت به مردم و صاحبان اموال مىباشد تا رضايت آنان را جلب و نظم جامعه را
حفظ كند.
«وَ مَنِ اسْتَهَانَ ... أَخْزَى»
اين جمله در حكم كبراى قياس مضمرى كه به منظور تهديد و بيم دادن از خيانت است.
در صورتى كه حقوق مستحقان را ندهد، بر لزوم ذلت و خوارى دنيا و آخرت استدلال شده و تقدير اصل قياس اين
است:
اگر حقوق آنها را ندهى، امانت را سبك شمردهاى و به خيانت گراييدهاى و هر كس چنين باشد در دنيا خود را خوار
و زيانكار كرده و در آخرت ذليلتر و خوارتر خواهد بود.
روايت ديگر در متن سخن امام (علیهالسلام) به جاى احلّ، «اخلّ بنفسه» آمده يعنى آنچه سزاوار وى بوده ترك كرده
است.
در روايت ديگری «احلّ نفسه» ذكر كرده، يعنى نفس خود را آزاد گذاشته است و بنا بر دو روايت اخير «أذل»
مبتداى مؤخر و «فى الدنيا» خبر مقدم مىباشد.
خيانت يكى از صفات ناپسند و طرف تفريط فضيلت امانت است چنان كه «غَش» يكى از خصال ناروا و نقطه مقابل
درستى و خيرخواهى مىباشد.
خيانت اعم از غش است و بالاخره اين دو رذيلۀ اخلاقى از شاخههاى صفت زشت است.
(ترجمۀ شرح نهجالبلاغه، ابنميثم، ج4، ص722)
ترجمه واژهها
واکاوی واژهها
«رتع» یعنی در فراخ زندگى قرارگرفت و هر چه میخواهد، به دست مىآورد.[15]وقتی اين واژه برای انسان به کار میرود به معناى گردش، تنّعم و تلذذ است[16]و وقتى منظور زياد خوردن باشد، به طور استعاره بهكار میرود.[17]عبارتی مجازی[18] است که «رَتَعَ القوم فی المال و فی المکان» یعنی مردم به طور فراوان[19]در مال او تصرف كردند و خوردند و آشامیدند[20]و نیز در آنجا با ناز و نعمت زندگی کردند.[21]
سه مورد از ماده «رتع» در نهج البلاغه آمده است.[22]
«رجلٌ نَزِهٌ و نَزِيهٌ عن الريب» عبارتی است مجازی یعنی مرد از شک دور شد.[26]دور شدن از هر مكروه[27]و پرهیزکار بودن[28]را «نزاهه» گویند. «نازِهُ النَّفس» به معنای پاکیزه جان، پارسا و با وقار است؛ یعنی شخص تنها زندگی میکند[29] و نفس خود را از طمعهای پست و جاهای ناپاک و آلوده دور کرده؛[30]همچنین بر دیگران حرمت نهاده و در خانههایشان یا با اموالشان در نمیآمیزد.[31]
پنج مورد از «نزه» در نهج البلاغه آمده است.[32]
«أَحَلَّ بنفسِهِ» یعنی مستوجب عقوبت و کیفر شد.[36]
نکتهها و پیامها
1. امانتداری نزد خدای متعال امری ارجمند است. (بِالْأَمَانَةِ)
2. امیر سخن (علیه السلام) در خطبه 199 نهج البلاغه بعد از بيان اهميت نماز و زکات، مسئله بسيار مهمی را مطرح مىکنند که «اداى امانت» است. (بِالْأَمَانَةِ)
3. مفهوم امانت، وسیع است که شامل امانتهاى خدا و پیامبران الهى و همچنین امانتهاى مردم میشود از جمله: نعمتهاى مختلف خدا، آئین حق، کتب آسمانى، دستورالعملهاى پیشوایان راه حق و همچنین اموال و فرزندان و پستها و مقامها که مؤمنان باید در حفظ و اداى حق آنها کوشا باشند. (بِالْأَمَانَةِ)
4. طبق آیه صریح قرآن «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا...»[37] هرگونه امانت باید به صاحبش برگردانده شود. (بِالْأَمَانَةِ)
5. امانت غدیرخم که ولایت علی بن ابی طالب (علیه السلام) است را باید تا روز قیامت به نسلهای بعدی رساند. (بِالْأَمَانَةِ)
6. خداوند متعال در قرآن مجید به یکی از اوصاف مؤمنین که امانتداری است اشاره فرموده: «وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ؛ و آنها که امانتها و عهد خود را رعایت میکنند».[38] (بِالْأَمَانَةِ)
7. یکی از امانتهای بشری حفظ اسرار خانوادگی است. قرآن حکیم یکی از اوصاف زنان شایسته و مؤمن را رازداری برشمرده: «فالصّلِحتُ قنِتتٌ حفِظتٌ لِلغَیبِ بِما حَفِظَ اللّهُ؛ پس زنان صالح فرمانبردارند و در غیاب [همسر] اسرار او و حدود الهی را حفظ میکنند».[39] (بِالْأَمَانَةِ)
8. خدای متعال در قرآن کریم به دو اصل مهم در واگذاری مسؤولیتها به اشخاص که امانتداری و کاردانی است، اشاره فرموده: «قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ؛ حضرت یوسف فرمود: مرا سرپرست خزائن سرزمین مصر قرار ده که نگهدارنده وآگاهم!».[40] (بِالْأَمَانَةِ)
9. امانتداری، ملاکی برای ارزشیابی افراد است که در آیات متعددی به آن اشاره شده از جمله: سوره آل عمران «وَ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْکَ...؛ و در میان اهل کتاب، کسانی هستند که اگر ثروت زیادی به رسم امانت به آنها بسپاری، به تو باز میگردانند»[41]و نیز در سوره قصص «قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ؛ یکی از آن دو دختر گفت: پدرم! او را استخدام کن، زیرا بهترین کسی را که میتوانی استخدام کنی آن کسی است که قوی و امین باشد و او همین مرد است!».[42] (بِالْأَمَانَةِ)
10. خداوند انسان را از خیانت در امانت، نهی فرموده است. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِکُمْ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! به خدا و پیامبر خیانت نکنید! و نیز در امانات خود خیانت روا مدارید».[43] (بِالْأَمَانَةِ)
11. در حدیثی از پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله) آمده که « لَا إِيمَانَ لِمَنْ لَا أَمَانَةَ لَهُ؛ ایمان ندارد کسی که امانتدار نیست».[44] (بِالْأَمَانَةِ)
12. امانت، بىنيازى میآورد و خيانت فقر و نادارى. «قال رسول الله (صلی الله علیه وآله): الأَمانَةُ تَجْلِبُ الْغِنى وَ الْخِيانَةُ تَجْلِبُ الْفَقْرَ».[45] (بِالْأَمَانَةِ)
13. عملكرد انسان سبب سعادت يا شقاوت میشود و همسر یا فرزند پيامبر بودن، سبب نجات نيست. (وَ رَتَعَ فِي الْخِيَانَةِ وَ لَمْ يُنَزِّهْ نَفْسَهُ وَ دِينَهُ عَنْهَا)
14. همسر حضرت نوح (علیهالسلام) و همسر حضرت لوط (علیهالسلام) هر دو به همسران خود خیانت کردند؛ یعنی با دشمنان همکاری میکردند و اخبار و اسرار خانواده و مؤمنان را به آنها گزارش میدادند که قرآن کریم به این موضوع اشاره کرده: « ... امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ... فَخَانَتَاهُمَا؛ خدا برای کافران زن نوح و زن لوط را مثال آورد که تحت فرمان دو بنده صالح ما بودند ولی به آنها خیانت کردند»؛[46]همچنین دو تن از همسران رسول خدا (صلیالله علیه و آله) مرتکب چنین رذیلۀ اخلاقی شدند که در سوره تحریم آمده: «وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ...؛ (به خاطر بیاورید) هنگامی را که پیامبر یکی از رازهای خود را به بعضی از همسرانش گفت. وی آن را افشا کرد و خداوند پیامبرش را از آن آگاه ساخت، قسمتی از آن را برای او بازگو کرد و از قسمت دیگر خودداری نمود».[47] (وَ رَتَعَ فِي الْخِيَانَةِ وَ لَمْ يُنَزِّهْ نَفْسَهُ وَ دِينَهُ عَنْهَا)
15. کسی که در امانتداری سستی میکند در دنیا و آخرت خوار و ذلیل است. (فَقَدْ أَحَلَّ بِنَفْسِهِ الذُّلَّ وَ الْخِزْيَ فِي الدُّنْيَا وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ أَذَلُّ وَ أَخْزَى)
16. امام باقر (علیهالسلام) در دعایی میفرمایند: «...اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ عَافِيَتَكَ فِي أُمُورِي كُلِّهَا وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ خِزْيِ الدُّنْيَا وَ عَذَابِ الْآخِرَه؛ بار خدايا! از تو عافيت در همۀ كارها را میخواهم و از رسوایی در دنيا و كيفر آخرت به تو پناه میبرم».[48] (فَقَدْ أَحَلَّ بِنَفْسِهِ الذُّلَّ وَ الْخِزْيَ فِي الدُّنْيَا وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ أَذَلُّ وَ أَخْزَى)
راهکارهایی از نهجالبلاغه برای بهبود زندگی اجتماعی:
1. ایمان و عمل صالح، خواری دنیا را از انسان دور میکند. «... لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْيِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا...».[49]
پرسش و پاسخ:
با توجه به آیات قرآن حکیم عوامل ذلت در دنیا چیست؟
v تکذیب انبیا (علیهم السلام). «كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ... فَأَذاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْيَ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا...».[50]
v جنگیدن با خدا وحضرت رسول (صلی الله علیه وآله). «إِنَّما جَزاءُ الَّذِينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ... لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيا...».[51]
v ممانعت از ذکر خدا در مساجد و تخریب آن. «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَ سَعى فِي خَرابِها... لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ...».[52]
v روش مستكبرانه در برابر حق و مجادله با آن. «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُجادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ... لَهُ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ...». [53]
v پیشتازی در کفر. «... يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ... لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ ...».[54]
v ناپاكى جان و دل منافقان و یهود. «... قالُوا آمَنَّا بِأَفْواهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ... لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ...».[55]
v تبعيض در احكام و معارف تورات از سوى یهود. «...أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ... خِزْيٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا...».[56]
v گوسالهپرستی بنیاسرائیل. «إِنَّ الَّذِينَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَيَنالُهُمْ... ذِلَّةٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا...».[57]
v گوشسپارى به شایعه و دروغ. «... سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ... لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ ...».[58]
v حرامخواری. «... لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ... أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ...». [59]
[1] - نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص546.
[2] - نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص546.
[3] - نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص546.
[4]- فرهنگ ابجدى، ص25.
[5] - توضيح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص27.
[6] - نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص546.
[7]- معجم المقاييس اللغه، ج6 ،ص21.
[8] - تاج اللغه و صحاح العربیه، ج6، ص2714.
[9]- ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج2، ص40.
[10]- تاج اللغه و صحاح العربیه، ج3، ص1640.
[11]- كتاب العين، ج2، ص67.
[12]- لسان العرب، ج8، ص112.
[13]- معجم المقاييس اللغه، ج2، ص486.
[14] - الفايق في غريب الحديث، ج3، ص194.
[15]- فرهنگ ابجدى، ص422.
[16]- قاموس قرآن، ج3، ص51.
[17]- ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج2، ص40.
[18]- تاج العروس من جواهر القاموس، ج11، ص150.
[19]- أساس البلاغه، ص220.
-[20] كتاب العين، ج2، ص68.
[21]- کلید گشایش نهج البلاغه، ص299.
[22]- مفردات نهج البلاغه، ج1، ص405.
[23] - الفايق في غريب الحديث، ج3، ص288.
[24] - کلید گشایش نهج البلاغه، ص743.
[25]- معجم المقاييس اللغه، ج3، ص125.
[26] - اساس البلاغه، ص629.
[27] - مفردات نهج البلاغه، ج2، ص441.
[28] - کلید گشایش نهج البلاغه، ص743.
[29]- لسان العرب، ج13، ص548.
[30] - معجم المقاييس اللغه، ج3، صص417و418.
[31]- لسان العرب، ج13، ص548.
[32] - مفردات نهج البلاغه، ج2، ص441.
[33]- فرهنگ ابجدى، متن، ص339.
[34]- كتاب العين، ج3، ص27.
[35] - معجم المقاييس اللغه، ج2، ص20.
[36] - المنجد؛ به نقل از کلید گشایش نهج البلاغه، ص196.
[37] - نساء، آیه58.
[38]- مؤمنون، آیه8.
[39] - نساء، آیه34.
[40]- یوسف، آیه55.
[41]- آل عمران، آیه75.
[42]- قصص، آیه26.
[43] - انفال، آیه27.
[44]- مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج14، ص6.
[45] - بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج72، ص114.
[46] - تحریم، آیه10.
[47] - تحریم، آیه3 .
[48]- الكافی (ط - الإسلاميه)، ج2، ص578.
[49] - یونس، آیه98.
[50] - زمر، آیه25و26.
[51]- مائده، آیه33.
[52]- بقره، آیه114.
[53] - حج، آیه9و10.
[54] - مائده، آیه۴۱.
[55] - مائده، آیه۴۱.
[56] - بقره، آیه85.
[57] - اعراف، آیه152.
[58] - مائده، آیه۴۱.
[59] - مائده، آیه۴۱و42.
اضف تعليق