و من عهد له (علیه‌السلام) إلى محمد بن أبي‌بكر (رضي‌الله‌عنه) حين قلده مصر:

«فَاخْفِضْ لَهُمْ جَنَاحَكَ وَ أَلِنْ لَهُمْ جَانِبَكَ وَ ابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَكَ وَ آسِ‌ بَيْنَهُمْ فِي اللَّحْظَةِ وَ النَّظْرَةِ حَتَّى لَا يَطْمَعَ الْعُظَمَاءُ فِي حَيْفِكَ لَهُمْ‌ وَ لَا يَيْأَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِكَ عَلَيْهِمْ».


ترجمه‌ها

- ترجمه نهج‌ البلاغه (فقيهي)
بخشی از عهد و سفارشی است از اميرالمؤمنين (علیه‌السلام) به محمد پسر ابوبکر در آن‌هنگام که او را متصدی امور مصر کرد:

«پس بال خود را برای ايشان (يعنی مردمی که تصدی امور آنان به تو سپرده شده) پهن کن و بگستر (کنايه از اين‌که با همه فروتن باش) و پهلوی خود را برای آنان، باز کن (با گشاده‌رويی با ايشان برخورد کن و با روی باز و خوی خوش با آنان رفتار نما) در همه امور، حتی در نگريستن و نگاه کردن آن‌ها را برابر دار، (و هيچ تفاوتی، ميان فقير و غنی و کارمند و کارفرما مگذار) تا بزرگان و قدرتمندان در ظلم تو درباره ضعيفان، به سود خود، طمع نورزند و ضعيفان در دادگری تو نسبت به خود، نااميد نگردند».

(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص383)
- ترجمه نهج‌ البلاغه (استاد ولی)
یکی از سفارش‌های آن حضرت (علیه‌السلام) به محمدبن ابی بکر(رضی الله عنه) هنگامی که حکومت مصر را به او سپرد:

«بال فروتنی خود را برای آنان فرو نِه، و با آنان به نرمی رفتار نما، و چهره خود را برای آنان بگشای. به همه آنان یکسان بنگر، تا بزرگان در ستم تو به سود آنان طمع نکنند، و ناتوانان از عدالت درباره خودشان نومید نگردند».

(نهج البلاغه، ترجمه حسین استاد ولی‌‌، ص383)
- ترجمه نهج‌ البلاغه (بهرام پور)
خطاب به محمد بن ابی‌بکر است وقتی او را به سال 37 هجری، به فرمانداری مصر منصوب کرد:

(وقتی محمد به دست عمروعاص به شهادت رسید و نامه به دست معاویه افتاد. او را به شگفتی واداشت و گفت باید بگوییم این نامه‌ها از ابوبکر است که پیش پسرش بود و نامی از علی (عليه‌السلام) نیاوریم. امام (عليه‌السلام) در این نامه دستوراتی در مورد برخورد بامردم و رعایت تواضع و مراعات عدالت، ویژگی متقیان و این‌که چگونه توانستند از مواهب الهی بهره ببرند بدون این‌که گرفتار دنیاپرستی شوند و نیز در مورد مرگ بیاناتی آورده است. همچنین در مورد اهمیت حکومت مصر و در نهایت در مورد پیشوایان حق و ضلالت و خطر منافقان بیانات ارزشمندی را ارائه می‌کنند.)

«بامردم فروتن، نرم‌خو و مهربان، گشاده‌رو و خندان باش. همه را به‌یک چشم و یکسان بنگر تا بزرگان در ستم‌کاری خود به‌پشتیبانی تو طمع نورزند و ضعفا از عدل تو ناامید نگردند».

(نهج البلاغه ترجمه روان ‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص547)
- ترجمه نهج البلاغه (فیض الاسلام)
از عهد و پيمان‌هاى آن حضرت (عليه‌السلام) است به‌محمد ابن ابی‌بكر (كه خدا از او خشنود بوده پاداشش را بدهد) هنگامي‌كه حكومت مصر را به‌او واگذار فرموده:

(و در اين عهدنامه او را به عدالت و برابرى بين مردم امر كرده پرهيزكارى و سختى مرگ و عذاب رستاخيز را يادآورى نموده، و در آخر او را به مخالفت هواى نفس و مواظبت نماز اندرز مى‌دهد)

«بالت را براى ايشان (اهل مصر) پهن کن (با همگان فروتن باش) و پهلويت را برايشان هموار دار (كارى كن كه همه كس از رفتارت سود برد) و با آنان گشاده‌رو باش (با زير دستان ترش رویى مكن) و آن‌ها را بنگريستن زير چشمى و خيره شدن در رو يك‌نواخت بدار (مساوات و برابرى را مراعات كرده بين خرد و بزرگ تفاوت مگزار و ثروتمندان و بزرگان را بر زير دستان و مستمندان امتياز نداده و با همه يكسان باش) تا بزرگان به‌ظلم و ستم تو (دورى از درستكارى) به سودشان طمع ننمايند (نسبت به زير دستان ستم روا ندارند) و ناتوانان از عدل و درستكارى تو نوميد نگردند».

(ترجمه و شرح نهج البلاغه، فيض الاسلام، ج‌5، صص888و889)

شروح

- ترجمۀ توضيح نهج البلاغه (آیت الله شیرازی)
از عهدنامه‌هاى آن حضرت (عليه‌السلام) به محمد بن ابى‌بكر هنگام اعزام او به عنوان والى مصر:

(روش برخورد حاكمان با مردم)

«براى آنان (مردم مصر) بال خود را فروگستر و با آن‌ها فروتنى كن، رفتار و گفتارت را با آنان نرم‌گردان. و چهره خود را براى آن‌ها گشاده بدار و روى ترش مكن.

و در نگاه‌كردن به آن‌ها رفتارى يكسان داشته باش و مبادا به يكى بيش از ديگرى نگاه كنى كه گمان كند تو برخى را بر ديگران ترجيح مى‌دهى و اشراف و بزرگان به تو اميد نبندند تا براى استمالت از آنان به مردم ستم روا كنى، زيرا اگر اشراف از حاكم و فرمان‌روا توجه و عنايت بيشترى ببينند اميدوار مى‌شوند كه شايد بتوانند او را به سمت خود بكشانند و از اين رهگذر در روا كردن ظلم به ضعيفان به هدف شوم خود برسند.

و مبادا ضعيفان از عدل و داد تو نوميد شوند، يعنى اين طور نباشد كه تو از آ‌‌ن‌ها رويگردان شوى و ميان قوى و ضعيف تفاوت بگذارى».

(ترجمۀ توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، صص29و30)
- شرح نهج البلاغه( ابن میثم)
عهدنامه امام (عليه‌السلام) به محمد بن ابى‌بكر آن‌گاه كه وى را مامور ولايت مصر كرد:

«محمد بن ابى‌بكر را به مكارم اخلاق در باره رعايا سفارش كرده و در اين زمينه چند دستور صادر فرموده است:

الف) او را به «خفض جناح» امر فرموده است. در توضيح اين عبارت بعضى گفته‌اند اساس مطلب آن است كه پرنده، گاهى به منظور اظهار محبت و مهربانى نسبت به جوجه‌های خود آن‌ها را دور و برش جمع كرده و بال‌هايش را پهن كرده پايين مى‌آورد تا آنان را زير پر خود جاى دهد، و امام (عليه‌السلام) اين تعبير را كنايه از تواضع و فروتنى آورده است كه منشأ آن ترحم و دلجويى و مهربانى است، چنان‌كه خداوند به پيامبرش (صلی‌علیه‌و‌آله) درس تواضع مى‌دهد و مى‌فرمايد: «وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»[1] و ما در گذشته توضيح داديم كه تواضع ملكه‌اى است كه از شاخه‌هاى فضيلت عفت است.

ب) او را امر مى‌كند كه پهلوى خود را براى مردم نرم كند، و اين كنايه از رفق و نرمى در گفتار و كردار و خشونت نداشتن نسبت به آنان است كه در تمام احوال در مورد حق و حقوق آن‌ها جفا نكند و اين معنا هم از لوازم تواضع و نزديك به آن است.

ج) به او دستور مى‌دهد كه روى خود را براى مردم بگشايد و اين كنايه از آن است كه برخوردش با آن‌ها با خوش‌رويى و صورت باز و بشاش باشد نه با صورت درهم كشيده و اخم كرده و اين نيز از لوازم تواضع است.

د) چهارمين سفارشى كه به محمد بن ابى‌بكر فرموده آن است كه در طرز نگاه كردن به مردم ميان افراد فرق نگذارد چنان نباشد كه به يكى درست و كامل‌ نگاه كند و به ديگرى زير چشمى بنگرد و اين دستور كنايه از آن است كه در تمام امور چه كوچك و چه بزرگ، چه اندك و چه بسيار، كمال عدالت را رعايت كند.

(حتى لا يطمع... عليهم) در اين عبارت حضرت (عليه‌السلام) بيان مى‌فرمايد كه دليل دستور دادن به محمد بن ابى‌بكر، كه حتى در نگاه كردن كه امر بسيار حقيرى است ميان مردم يكسان رفتار كند، آن است كه زورمداران به ظلم و ستم او اميدوار و ناتوانان از عدالتش نااميد نشوند.

حال اگر سؤال شود كه چرا امام (عليه‌السلام) با اين فرض زورمداران را اميدوار نسبت به ظلم دانسته و ضعيفان را مايوس از عدل پاسخ آن است كه معمولا امرا و فرمان‌روايان نظر خود را متوجه سرمايه‌داران و زورمداران مى‌كنند نه به ناتوانان و بينوايان و اين رو آوردن، ثروتمندان را بر آن مى‌دارد كه اميدوار شوند ستمگرى و ظلم زمامداران به سود آنان تمام شود، و بى‌توجهى نسبت به ناتوانان و دورى از مستمندان سبب مى‌شود كه آنان از اجراى عدالت در حق خود نااميد شوند.

ضمير در «عليهم»، از سخنان امام (عليه‌السلام) به كلمه عظماء برمى‌گردد».

(ترجمة شرح ‌نهج ‌البلاغه، ابن‌ميثم، ج4، صص727و728)

واژه شناسی

- خَفْض
فرو آوردن.[2]
- أَلِنْ لَهُمْ جَانِبَك
باآن‌ها بانرمش رفتار کن.[3]
- اُبْسُطْ لَهُمْ وَجْهَكَ
باآن‌ها گشاده‌رو باش. [4]
- آسِ‌ بَيْنَهُمْ
بین آن‌ها مساوات برقرار کن. [5]
- اَللَّحْظَةِ وَ النَّظْرَةِ
نگاه گذرا و نگاه دقیق. [6]
- حَيْف
ظلم.[7]
- عَدْل
عدول و روى‌گردانى.[8]

واژه کاوی

- أَلِنْ (لین)
«لین» ضد خشونت و به معنی نرمی است.[9]

«لین» در اصل برای اجسام بیان می‌شود و در مورد اخلاق و ساير معانى به‌صورت استعاره به‌كار مي‌رود.[10]

«لايَنَهُ» یعنی با او ملاطفت و مهربانى كرد.[11]

به‌انسان خوش اخلاق «لَيِّنُ‌ العَرِيكَة» گفته می‌شود.[12]
- طمع
«طمع» در اصل برامید قوی در قلب دلالت دارد.[13]

«طمع» ضد ناامیدی[14] یعنی آرزو و تمايل شدید نفس نسبت به چيزى.[15]

تفاوت «طمع» و «رجاء»:

«رجاء» به‌معنی‌ آرزو داشتن برای امرخیر و ارزشمند است؛ اما «طمع» چنین پشتوانه‌اي ندارد.[16]
- عَدْل
«عَدْل» در اصل بر دو معنی متضاد دلالت دارد؛ که یکی از آن دو راستی و برابری و دیگری کجی است.[17]

«عَدْل» ضد جور[18] و به‌معنی حکم حق است.[19]

«اعْتِدَال» مصدر «عَدْل» و به‌معنی ميانه‌روى است.[20]
- آس (سوی)
«سوی» در اصل بر استواری و برابری میان دو چیز دلالت دارد.[21]

«مُسَاوَات» یعنی مساوى و معادل کردن دوچیز[22] و برای برابری در وزن، پیمانه یا شباهت به‌کار می‌رود؛[23]همچنین به‌معنی استفاده از حقوق يكسان براى همه در يك كشور نیز بیان شده است.[24]

تفاوت «مُسَاوَات» و «مماثله»:

«مُسَاوَات» برای کمیت بیان می‌شود یعنی هیچ‌کدام از دیگري بیشتر یا کمتر نباشد؛ اما «مماثله» وجود تناسب میان دوچیز را بیان می‌کند.[25]

نکته‌ها و پیام‌ها

1. شایسته است انسان فارغ از هر مقام و منصبی با نرم‌خویی، فروتنی و مهربانی رفتار کند؛ بدیهی است وظیفه حاکمان و همچنین رهبران فکری در این امر مهم سنگین‌تر است (فَاخْفِضْ لَهُمْ جَنَاحَكَ وَ أَلِنْ لَهُمْ جَانِبَكَ).

2. حاکم باید با روی گشاده در دسترس و پذیرای مردم باشد تا مردم از او نترسند و مشکلاتشان را بیان کنند؛ همچنین اگر انتقادی از رفتار او داشتند آزادانه بیان کنند(فَاخْفِضْ لَهُمْ جَنَاحَكَ وَ أَلِنْ لَهُمْ جَانِبَكَ وَ ابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَكَ).

3. امام (علیه‌السلام) در این سخن به محمد بن‌ ابی‌بکر دستور می‌دهند حتی در نگاه کردن به مردم نیز عادل باشد یعنی کمال عدالت را در امور کوچک و بزرگ، و در مورد فقیر و غنی رعایت کند (وَ آسِ‌ بَيْنَهُمْ فِي اللَّحْظَةِ وَ النَّظْرَةِ).

4. غالبا زمامداران حکومت‌ها به ثروت‌مندان و کسانی که نفوذ بیشتری دارند توجه مى‌كنند، از این رو ثروتمندان اميدوار می‌شوند ظلم حاکم به سود آنان تمام شود، و بى‌توجهى نسبت به ناتوانان و دورى از مستمندان سبب مى‌شود كه آنان از اجراى عدالت در حق خود نااميد شوند؛ به همین دلیل حضرت (علیه‌السلام) امر می‌کنند حتی در امور بسیار کوچک نیز عادل باشد تا زورمندان به ظلمش امیدوار نشوند، و ناتوانان از عدالتش ناامید (حَتَّى لَا يَطْمَعَ الْعُظَمَاءُ فِي حَيْفِكَ لَهُمْ‌ وَ لَا يَيْأَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِكَ عَلَيْهِمْ).

5. گاه یک رفتار یا یک اشاره، سبب تطمیع اطرافیان به ظلم یا ناامیدی آنان از اجرای عدالت است؛ همچنین گاهی یک رفتار یا نگاه خاص، سبب تشویق دیگران به گناه است. (وَ آسِ‌ بَيْنَهُمْ فِي اللَّحْظَةِ وَ النَّظْرَةِ حَتَّى لَا يَطْمَعَ الْعُظَمَاءُ فِي حَيْفِكَ لَهُمْ‌ وَ لَا يَيْأَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِكَ عَلَيْهِمْ).

6. امیرمؤمنان (عليه‌السلام) می‌فرمایند: « خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُم؛ با مردم آن‌گونه معاشرت كنيد، كه اگر مرديد بر شما اشك ريزند، و اگر زنده مانديد، با اشتياق به‌سوى شما آيند».[26]



راهکارهایی از نهج البلاغه برای بهبود زندگی اجتماعی:

1. سزاوار است انسان فرزندانش را خوش اخلاق، نرم‌خو و مهربان تربیت کند.

2. هرشخص بنا بر موقعیت اجتماعی خود باید بکوشد در تمام امور زندگی عدالت را رعایت کند.

3. شایسته است انسان بسیار مراقب رفتار و گفتار خود باشد تا سبب تشویق دیگران به گناه یا ناامیدی آنان از اجرای عدالت نشود.

[1]- شعراء، آیۀ215.

[2]- مفردات نهج البلاغه، ج1، ص333.

[3]- نهج البلاغه ترجمه روان ‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص547.

[4]- نهج البلاغه ترجمه روان ‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص547.

[5]- نهج البلاغه ترجمه روان ‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص547.

[6]- نهج البلاغه ترجمه روان ‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص547.

[7]- نهج البلاغه ترجمه روان ‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص547.

[8]- توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص29.

[9]- الصحاح تاج اللغه و صحاح العربیه، ج6، ص2693.

[10]- مفردات ألفاظ القرآن، ص752.     

[11]- فرهنگ ابجدى، ص747.  

[12]- فرهنگ ابجدى، ص767.

[13]- معجم المقاييس اللغة، ج3، ص425.  

[14]- لسان العرب، ج8، ص239.   

[15]- مفردات ألفاظ القرآن، ص524

[16]- الفروق في اللغة، ص239.     

[17]- معجم المقاييس اللغة، ج4، ص246.

[18]- لسان العرب، ج‌11، ص430.

[19]- كتاب العين، ج‌2، ص38.   

[20]- فرهنگ ابجدى، ص92.

[21]- معجم المقاييس اللغة، ج‌3، ص112.   

[22]- المحيط في اللغة، ج8، ص413.

[23]- مفردات نهج البلاغه، ج1، ص532.

[24]- فرهنگ ابجدى، ص815.

[25]- الفروق في اللغة، ص149.

[26]- نهج البلاغه صبحی صالح، ص470.

اضف تعليق