و من عهد له (علیهالسلام) إلى محمد بن أبيبكر (رضياللهعنه) حين قلده مصر:
«فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يُسَائِلُكُمْ مَعْشَرَ عِبَادِهِ عَنِ الصَّغِيرَةِ مِنْ أَعْمَالِكُمْ وَ الْكَبِيرَةِ وَ الظَّاهِرَةِ وَ الْمَسْتُورَةِ فَإِنْ يُعَذِّبْ فَأَنْتُمْ أَظْلَمُ وَ إِنْ يَعْفُ فَهُوَ أَكْرَمُ»
ترجمهها
«که به راستی، خدای تعالی از شما گروه بندگان خود، از اعمالتان، چه کوچک و چه بزرگ و چه آشکار و چه نهان بازخواست میکند، پس اگر عذاب کند، برای اين است که شما ستمگرتر از ديگران هستيد و اگر ببخشايد، به اين علت است که او کريمترين کريمان است».
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص383)
«زیرا خدای بزرگ از شما - ای گروه بندگان او - از کوچک و بزرگ و آشکار و نهان اعمالتان بازخواست خواهد کرد، اگر عذابتان کند شما ستمکارتر از آنید، و اگر ببخشاید او گرامیتر از آن است».
(نهج البلاغه، ترجمه حسین استاد ولی، ص383)
(وقتی محمد به دست عمروعاص به شهادت رسید و نامه به دست معاویه افتاد. او را به شگفتی واداشت و گفت باید بگوییم این نامهها از ابوبکر است که پیش پسرش بود و نامی از علی (عليهالسلام) نیاوریم. امام (عليهالسلام) در این نامه دستوراتی در مورد برخورد بامردم و رعایت تواضع و مراعات عدالت، ویژگی متقیان و اینکه چگونه توانستند از مواهب الهی بهره ببرند بدون اینکه گرفتار دنیاپرستی شوند و نیز در مورد مرگ بیاناتی آورده است. همچنین در مورد اهمیت حکومت مصر و در نهایت در مورد پیشوایان حق و ضلالت و خطر منافقان بیانات ارزشمندی را ارائه میکنند)
«بیتردید، خدا از بندگان درباره اعمال کوچک و بزرگ، آشکار و نهان خواهد پرسید اگر در این محاکمه، کیفر دهد، شما استحقاق بیش از آن را دارید و اگر ببخشد از کرم اوست».
(نهج البلاغه ترجمه روان باشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص547)
(و در اين عهدنامه او را به عدالت و برابرى بين مردم امر كرده پرهيزكارى و سختى مرگ و عذاب رستاخيز را يادآورى نموده، و در آخر او را به مخالفت هواى نفس و مواظبت نماز اندرز مىدهد)
«زيرا خداى تعالى، اى گروه بندگان او (در روز رستاخيز) از كردار كوچك و بزرگ و آشكار و پنهان شما پرسش مىنمايد، پس اگر عذاب كند (شما را به آتش بسوزاند) شما (از هر كس بهخود) ستمكارتريد (چون معصيت و نافرمانيتان سبب آن گرديده) و اگر ببخشد بسيار كريم و بزرگوار است».
(ترجمه و شرح نهج البلاغه، فيض الاسلام، ج5، ص889)
شروح
(محكمه الهى)
«بىترديد، اى بندگان خدا، حضرت بارى تعالى از تمامى اعمال كوچك و بزرگ و پيدا و پنهانتان خواهد پرسيد؛ نگاه با گوشه چشم هم مانند نماز و روزه محاسبه خواهد شد.
و هرآنچه كه از ديد مردم پنهان است و هر آنچه ظاهر و آشكار باشد، مورد بازخواست قرار خواهد گرفت.
پس اگر خداوند عذابتان كند، شما ستمگريد نه آن حضرت، و چون بر شما ببخشايد و از گناهتان درگذرد، او بزرگوار است و با كرم و فضل خود شما را بخشوده است».
(ترجمۀ توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص30)
«امر دوم از اصول مطالب اين عهدنامه آن است كه بندگان خدا را بيم داده است از آن كه خداوند از كردارهاى كوچك و بزرگ و آشكار و نهانشان سؤال خواهد كرد و اعلام مىدارد بر اين كه چون آنان ابتدا به معصيت و گناه مىكنند و اصولا شروع كننده ستمكارتر است (البادى اظلم) پس استحقاق عذاب دارند.
قطب راوندى (رحمة اللَّه عليه) در شرح خود بر نهج البلاغه ذكر كرده است كه مراد به صفت تفضيلى «اظلم» در متن سخن امام (عليهالسلام)، ظالم به معنى اسم فاعل است اما من احتمال مىدهم كه حضرت (عليهالسلام)، عذاب گناهكاران را كه عادلانه و به عنوان كيفر كردار خود مىچشند، ظلم و ستم ناميده است به اين دليل كه در مقدار و صورت ظاهر مانند عمل ستمكارانه آنان است، چنان كه قرآن در زمينه قصاص، كيفر تجاوز را، «تجاوز» ناميده «فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَيْكُمْ»[1] و سپس عمل آنها را كه گناه و ظلم است به خدا نسبت داده و خود آنان را ستمكارتر خوانده زيرا كه ايشان معصيت و ظلم را آغاز كردهاند بنا براين، افعل تفضيل به معناى خود صدق مىكند و نيازى به اين كه آن را به معناى اسم فاعل بگيريم نيست، و همچنين اعلام اين كه از خداوند انتظار بخشش و كرم در باره آنها مىشود به اين اعتبار است كه خداوند آنان را مورد عفو خود قرار دهد».
(ترجمة شرح نهج البلاغه، ابنميثم، ج4، صص728و729)
واژه شناسی
واژه کاوی
تفاوت «اِظهار» و «اِفشاء»:
به زیاد «اظهار» نمودن «افشاء» میگویند.
«اظهار» در مورد هرچیزی به کار میرود؛ ولی «افشاء» صرفاً در مواردی استفاده میشود که کثرت و فراوانی در آن موضوع نیز صحیح باشد.[7]
بهچیزیکه بهوسیله آن شیء را پنهان میکنند «سِّتْر» گفته میشود.[9]
آشکار نکردن و پوشاندن لغزش و خطای دیگران را نیز از معانی «ستر» برشمردهاند.[10]
تفاوت «ستر» و «حجاب»:
«ستر» بهمعني پوشیده شدن است؛ اما «حجاب» به منزلة مانع و منع کننده است.
«حجاب» مانع از ورود به آنچه پنهان شده است میگردد؛ اما «ستر» چنین نقشی را ایفا نمیکند.
حجاب همراه باهدف منع و پوشاندن است؛ اما «ستر» این گونه نیست.[11]
«عَفْو» به این معنی است که انسان، شخصی را که سزاوار بخشش نیست رها کند،[13] از مجازاتش صرف نظر کند[14] و اثر گناه او را از بین ببرد.[15]
«عَفْو» بهمعنی نادیده گرفتن خطا نیز آمده است.[16]
تفاوت «عَفْو» و «غُفران»:
«عَفْو» بهمعنی این است که شخصی از کیفر و سرزنش دیگری صرف نظر کند؛ اما «غفران» یعنی علاوه بر ترک سرزنش و مجازات شخص خطاکار، به او پاداشی نیز عطا کند.
از این رو «غفران» فقط شایسته مؤمنی است که سزاوار آن باشد و غالباً ویژه خدای متعال است.[17]
تفاوت «عَفْو» و «صَفْح»:
«صَفْح» بهمعنی ترک نکوهش و توبیخ خطاکار است و این واژه رساتر از واژه «عَفْو» است. [18]
نکتهها و پیامها
1. روز قیامت انسانها برای همه گناهانشان چه کوچک و چه بزرگ و چه آشکار و چه پنهان کیفر خواهند شد (فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يُسَائِلُكُمْ مَعْشَرَ عِبَادِهِ عَنِ الصَّغِيرَةِ مِنْ أَعْمَالِكُمْ وَ الْكَبِيرَةِ وَ الظَّاهِرَةِ وَ الْمَسْتُورَة).
2. همانطور که انسان از گناهان بزرگ و آشکار دوری میکند از گناهان کوچک و پنهان نیز باید پرهیز کند (فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يُسَائِلُكُمْ مَعْشَرَ عِبَادِهِ عَنِ الصَّغِيرَةِ مِنْ أَعْمَالِكُمْ وَ الْكَبِيرَةِ وَ الظَّاهِرَةِ وَ الْمَسْتُورَة).
3. در این سخن «أظلم» أفعل التفضيل نيست تا به اين معنى باشد كه شما از خدا ظالمتر هستيد، بلكه از تفضيل تجريد شده است و به همان معناى اصلى يعنى «ظالم» است[19] (فَإِنْ يُعَذِّبْ فَأَنْتُمْ أَظْلَمُ).
4. عذاب ظالمین نتیجه انتخاب خودشان است (فَإِنْ يُعَذِّبْ فَأَنْتُمْ أَظْلَمُ).
5. پاداش و عفو الهی بر اساس شایستگی افراد نیست؛ بلکه کرامت و غفران الهی است (وَ إِنْ يَعْفُ فَهُوَ أَكْرَمُ).
6. انتخابهای ما، بازتابهای مشابهی دارد؛ آن که از خطای دیگری میگذرد، به بخشش و عفو الهی نیز نزدیکتر است.
راهکارهایی از نهج البلاغه برای بهبود زندگی اجتماعی:
· شایسته است، والدین عفو، گذشت، مسئولیت پذیری نسبت به انتخابهای خود و حدود حلال و حرام را از سنین خردسالی به فرزندانشان آموزش دهند.
[1]- بقره، آیۀ194.
[2]- نهج البلاغه ترجمه روان باشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص547.
[3]- توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص29.
[4]- فرهنگ ابجدی، ص588.
[5]- فرهنگ ابجدی، ص817.
[6]- معجم المقاييس اللغة، ج3، ص471.
[7]- الفروق في اللغة، ص280.
[8]- معجم المقاييس اللغة، ج3، ص132.
[9]- مفردات ألفاظ القرآن، ص396.
[10]- الفروق في اللغة، ص230.
[11]- الفروق في اللغة، ص282.
[12]- معجم المقاييس اللغة ، ج4، ص56.
[13]- معجم المقاييس اللغة، ج4، ص57.
[14]- فرهنگ ابجدى، ص 615.
[15]- مجمع البحرين ، ج1، ص 300.
[16]- المحيط في اللغة ، ج2، ص 170.
[17]- الفروق في اللغة، ص230.
[18]- تاج العشروس من جواهر القاموس، ج19، ص686.
[19]- توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص29.
اضف تعليق