و من عهد له (علیهالسلام) إلى محمد بن أبيبكر (رضياللهعنه) حين قلده مصر:
«فَاحْذَرُوا عِبَادَ اللَّهِ الْمَوْتَ وَ قُرْبَهُ وَ أَعِدُّوا لَهُ عُدَّتَهُ فَإِنَّهُ يَأْتِي بِأَمْرٍ عَظِيمٍ وَ خَطْبٍ جَلِيلٍ بِخَيْرٍ لَا يَكُونُ مَعَهُ شَرٌّ أَبَداً أَوْ شَرٍّ لَا يَكُونُ مَعَهُ خَيْرٌ أَبَداً فَمَنْ أَقْرَبُ إِلَى الْجَنَّةِ مِنْ عَامِلِهَا وَ مَنْ أَقْرَبُ إِلَى النَّارِ مِنْ عَامِلِهَا».
ترجمهها
«پس ای بندگان خدا، از مرگ و نزديک بودن آن حذر کنيد و آنچه آماده کردن آن، هنگام مرگ ضرورت دارد (از قبيل اطاعت از اوامر الهی و انجام اعمال نيک و ترک منهيات الهی) تهيه نماييد، که به راستی مرگ امری عظيم و کاری بزرگ با خود برای انسان میآورد اگر با خير و خوشی فرا رسد چنان خيری است که هرگز شری با آن نخواهد بود و اگر با شر و ناخوشی فراز آيد شری است که هيچگاه خيری با آن همراه نمیگردد بنابراين چهکسی نزديکتر است بهبهشت از آن کس که برای رسيدن بهآن بهعمل میپردازد؟ و چهکسی نزديکتر است بهدوزخ از آن کس که برای رفتن بهطرف آن عمل میکند؟»
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص384)
«پس ای بندگان خدا، از مرگ و نزدیکی آن حذر کنید، و ساز و برگ آن را آماده سازید، که مرگ امری بزرگ و مشکلی سنگین را با خود میآورد؛ یا خیری که هرگز شری با آن نیست، یا شری که هرگز خیری به همراه ندارد. پس چهکسی بهبهشت نزدیکتر از آن که برای آن کار میکند؟ و چه کسی به دوزخ نزدیکتر از آن که برای آن کار میکند؟»
(نهج البلاغه، ترجمه حسین استاد ولی، ص384)
(وقتی محمد به دست عمروعاص به شهادت رسید و نامه به دست معاویه افتاد. او را به شگفتی واداشت و گفت باید بگوییم این نامهها از ابوبکر است که پیش پسرش بود و نامی از علی (عليهالسلام) نیاوریم. امام (عليهالسلام) در این نامه دستوراتی در مورد برخورد بامردم و رعایت تواضع و مراعات عدالت، ویژگی متقیان و اینکه چگونه توانستند از مواهب الهی بهره ببرند بدون اینکه گرفتار دنیاپرستی شوند و نیز در مورد مرگ بیاناتی آورده است. همچنین در مورد اهمیت حکومت مصر و در نهایت در مورد پیشوایان حق و ضلالت و خطر منافقان بیانات ارزشمندی را ارائه میکنند.)
«ای بندگان خدا، از مرگ و نزدیکی آن بترسید و ساز و برگ لازم را برای آن فراهم سازید که مرگ ماجرائی عظیم و حادثهای سنگین بههمراه خواهد آورد، یا خیری بههمراه میآورد که باآن هیچ شرّی نیست و یا شرّی میآورد که باآن هیچ خیری نیست. حال چهکسی بهبهشت نزدیکتر از آن کسی است که برای بهشت کار کند و چه کسی به دوزخ نزدیکتر از آن آن کسی است که کارهایش دوزخی است؟»
(نهج البلاغه ترجمه روان باشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، صص548و549)
(و در اين عهدنامه او را به عدالت و برابرى بين مردم امر كرده پرهيزكارى و سختى مرگ و عذاب رستاخيز را يادآورى نموده، و در آخر او را به مخالفت هواى نفس و مواظبت نماز اندرز مىدهد)
«پس اى بندگان خدا (از پرهيزكاران پيروى نموده به دنياى نابود شدنى دل نبنديد، و) از مرگ و نزديك بودن آن بترسيد، و ساز و برگ آن را آماده داريد (كارى كنيد كه چون مرگ رسد دل واپس نباشيد) زيرا مرگ با امر بزرگ خطرناك مىآيد (براى نيكوكاران) خير و نيكوئى مىآورد كه هرگز با آن بدى نيست، يا (براى بد كرداران) شرّ و بدى در بردارد كه هرگز با آن خوبى نخواهد بود. پس چهكسى نزديكتر است بهبهشت از كسيكه كار بهشتی كند، و چهكسى نزديكتر است به دوزخ از آنكه كار دوزخی نمايد؟»
(ترجمه و شرح نهج البلاغه، فيض الاسلام، ج5، ص889)
شروح
(لزوم آمادگى براى مرگ)
«پس، اى بندگان خدا، از مرگ و نزديك بودنِ آن برحذر باشيد، زيرا سرانجام و لاجرم به سراغ همگان خواهد آمد و هر چه آمدنى باشد، سرانجام نزديك خواهد بود.
و براى پس از مرگ توشهاى درخور تهيه كنيد كه همانا نيكوكارى و عمل صالح است.
و بدانيد كه مرگ، با امرى بزرگ، يعنى انتقال به آخرت و مصيبتى عظيم به سراغتان خواهد آمد. مرگ براى مؤمنان يا با خيرى همراه است كه ديگر براى هميشه شرّى همراه آن نخواهد بود و يا براى كافران و تبهكاران با شرّى همراه است كه براى هميشه خيرى همراه آن نخواهد بود، زيرا پاداش مؤمنان و كيفر كافران در صورت جاودان بودن آن، هميشگى و جاودانه است نه موقّت و ناپايدار.
چه كسى به بهشت نزديكتر است از عمل كنندهاى كه براى آن مىكوشد؟ و چه كسى به دوزخ نزديكتر است از عمل كنندهاى كه براى آن تلاش مىكند؟ اين استفهام به معناى نفى است، يعنى از عامل و كننده كار هيچ كسى به نتيجه كردارش نزديكتر نيست، عمل خواه بهشت باشد و خواه جهنم».
(ترجمۀ توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص33)
«اصل چهارم از اصول مطالب اين عهدنامه آن است كه امام (علیهالسلام) بندگان خدا را از مرگ و نزديك بودنش به آنها بر حذر مىدارد، و آنان را آگاه مىكند كه هدفش از اين هشدار آماده كردن ايشان براى مرگ و فراهم كردن توشه لازم به منظور برخورد با آن است تا از خسران و زيان غفلت و بىخبرى دور باشند و توشه اين راه هم چنان كه دانستى، پرهيزكارى و عمل صالح است و دستور آمادگى براى مرگ را به اين مطلب تاكيد فرموده است كه مرگ براى هر كس آيندهاى انديشناك و پيش آمدى مهم با خود به ارمغان مىآورد، و بيان فرموده است كه آن پيشامد، ممكن است امرى خير و شايسته و نعمتى خالص و پيوسته، و يا شرّ و زيانبار باشد، تا اينكه رغبت و تمايل انسان را نسبت به تقوا و پرهيزكارى و مهيا كردن اسباب خير و دفع شرور تحمّل شده بعد از مرگ را شدت دهد، و سپس بيان داشته است اين كه خيرى كه مرگ به ارمغان مىآورد نعمت بهشت است، و مراد از شر، آتش مىباشد و آنچه باعث نزديكى به هر كدام از آنها مىشود عمل انسانى است».
(ترجمة شرح نهج البلاغه، ابنميثم، ج4، صص732و733)
واژه شناسی
واژه کاوی
«حذر» بهمعنى ترس نيست،[6] بلكه بهمعنی توانایی دوری از چیزی است که ضرر دارد.[7]
تفاوت «حذر» و «خوف»:
«حذر» ضرر را از انسان دور میکند؛ اما «خوف» باعث دفع ضرر نمیشود.[8]
تفاوت «حذر» و «احتراز»:
«احتراز» بهمعني حفظ نمودن چیزي است که در حال حاضر وجود دارد؛ اما «حذر» یعنی حفظ نمودن چیزي که فعلا وجود ندارد ولی علم و یا گمان میرود که به وجود آید.[9]
«جَلَ الخَطْبُ» یعنی موضوع و امر بزرگ.[11]
دوازده مورد از ماده «خطب» در نهج البلاغه آمده است.[12]
نکتهها و پیامها
1. موفق شدن در کارهای بزرگ نیازمند هدفگذاری و برنامهریزی است (وَ أَعِدُّوا لَهُ عُدَّتَهُ).
2. یکی از بزرگترین مسائل زندگی انسان که به برنامهریزی و آیندهنگری نیاز دارد حیات ابدی است (فَإِنَّهُ يَأْتِي بِأَمْرٍ عَظِيمٍ وَ خَطْبٍ جَلِيلٍ).
3. در دنيا خیر و شر آمیخته است؛ اما پس از مرگ یا خیرِ بدون شر است و یا شرِ بدون خیر! (خَيْرٍ لَا يَكُونُ مَعَهُ شَرٌّ أَبَداً أَوْ شَرٍّ لَا يَكُونُ مَعَهُ خَيْرٌ أَبَداً)
4. مرگ پایان نیست؛ بلکه آغاز است اما چگونگی آن به انتخاب شخص بستگی دارد (فَمَنْ أَقْرَبُ إِلَى الْجَنَّةِ مِنْ عَامِلِهَا وَ مَنْ أَقْرَبُ إِلَى النَّارِ مِنْ عَامِلِهَا).
راهکارهایی از نهج البلاغه برای بهبود زندگی اجتماعی
1. شایسته است، انسان در رفتارهای روزمره خود تأمل کرده و اعمالش را برای ساختن زندگی پس از مرگ جهتدهی کند.
2. سزاوار است، والدین فرزندانشان را از کودکی آخرت محور تربیت کنند.
حکایت
درزمانهای گذشته مردم یکی از شهرها هرسال بهصورت شانسی شخصی را برای پادشاهی انتخاب میکردند، و بعد از یک سال پادشاهی وی را در دریا میانداختند؛ تا اینکه قرعه بهنام شخص آیندهنگری افتاد!
او با خود فکر کرد با توجه به اینکه در این مدت تمام امکانات را در اختیار دارد و همه مردم تحت فرمانش هستند چگونه میتواند پس از یک سال پادشاهی، زمانیکه مردم او را در دریا انداختند به زندگی خود ادامه دهد و از غرق شدن نجات یابد؟!
وی پس از فکر کردن و بررسی رهکارهای مختلف به این نتیجه رسید که برای ادامة زندگیش باید در دریا شهری بسازد.
بنابراین دستور داد در جزیرهای که درون آن دریا وجود داشت برایش شهرکی بسازند، و همة امکاناتی که برای یک زندگی راحت و مرفه لازم است را در آنجا مهیا کنند؛ همچنین دستور داد همان روزی که مدت زمان پادشاهیاش به پایان میرسد مستخدمانش در دریا با کشتی آماده باشند، تا وقتی مردم او را در دریا انداختند فورا سوار کشتی شود و به جزیرهاش برود.
این شخص با آیندهنگری و برنامهریزی از مرگ حتمی نجات یافت!
[1]- نهج البلاغه ترجمه روان باشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص548.
[2]- نهج البلاغه ترجمه روان باشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص548.
[3]- معجم المقاييس اللغه، ج2، ص37.
[4]- كتاب الماء، ج1، ص302.
[5]- ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن ، ج1، ص460.
[6]- قاموس قرآن ، ج2، ص113.
[7]- مجمع البحرين، ج3، ص262.
[8]- الفروق فی اللغه، ص235.
[9]- الفروق فی اللغه، ص236.
[10]- الصحاح - تاج اللغۀ و صحاح العربیۀ، ج1، ص401.
[11]- مجمع البحرین، ج2 ص52.
[12]- مفردات نهجالبلاغه، ج1، ص328.
اضف تعليق