و من عهد له (علیهالسلام) إلى محمد بن أبيبكر (رضياللهعنه) حين قلده مصر:
«وَ لَا تُسْخِطِ اللَّهَ بِرِضَا أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ فَإِنَّ فِي اللَّهِ خَلَفاً مِنْ غَيْرِهِ وَ لَيْسَ مِنَ اللَّهِ خَلَفٌ فِي غَيْرِهِ. صَلِّ الصَّلَاةَ لِوَقْتِهَا الْمُؤَقَّتِ لَهَا وَ لَا تُعَجِّلْ وَقْتَهَا لِفَرَاغٍ وَ لَا تُؤَخِّرْهَا عَنْ وَقْتِهَا لِاشْتِغَالٍ وَ اعْلَمْ أَنَّ كُلَّ شَيْءٍ مِنْ عَمَلِكَ تَبَعٌ لِصَلَاتِكَ».
ترجمهها
«ديگر آنکه با خشنود ساختن يکی از خلق خدا، او را (خدا را) به خشم نياوری که همانا در قدرت خداست که به جای آن کس ديگری را عوض قرار دهد، اما در قدرت آن فرد مخلوق نيست که برای او (يعنی خدا) عوضی بيابد. (ای محمد) نماز را در وقت معين آن بگزار و به علت فارغ بودن از کار در ادای آن پيش از وقت معين شتاب مکن.
همچنين، نماز را به خاطر سرگرم کار بودن از وقت معين، به تاخير مينداز و بدان که هر يک از اعمال تو تابع نماز است (نماز نسبت به ديگر اعمال، اصل می باشد)».
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص384و385)
«و زنهار، خدا را با خشنود کردن (نابجای) هیچ یک از آفریدگانش خشمگین مساز، زیرا خداوند جای همه چیز را تواند گرفت، ولی هیچ چیز جای خدا را نتواند گرفت.
(اهمیت نماز)
«نماز را در وقت معین آن بگزار، و آن را به خاطر بیکاری پیش از وقت مگزار، و به خاطر سرگرمی به کاری از وقت خود تأخیر مینداز، و بدان که هریک از اعمال تو پیرو نماز توست (اگر نمازت قبول نشود سایر اعمالت نیز پذیرفته نخواهد شد)».
(نهج البلاغه، ترجمه حسین استاد ولی، ص384و385)
(وقتی محمد به دست عمروعاص به شهادت رسید و نامه به دست معاویه افتاد. او را به شگفتی واداشت و گفت باید بگوییم این نامهها از ابوبکر است که پیش پسرش بود و نامی از علی (عليهالسلام) نیاوریم. امام (عليهالسلام) در این نامه دستوراتی در مورد برخورد بامردم و رعایت تواضع و مراعات عدالت، ویژگی متقیان و اینکه چگونه توانستند از مواهب الهی بهره ببرند بدون اینکه گرفتار دنیاپرستی شوند و نیز در مورد مرگ بیاناتی آورده است. همچنین در مورد اهمیت حکومت مصر و در نهایت در مورد پیشوایان حق و ضلالت و خطر منافقان بیانات ارزشمندی را ارائه میکنند.)
«خدا را برای جلب رضای مخلوق به خشم نیاور؛ زیرا خشنودی خدا جایگزین هرچیزی میباشد اما هیچ چیزی جایگزین خشنودی خدا نمیشود. نماز را به وقت خود ادا کن و آن را در وقت بیکاری زودتر از وقتش بجا نیاور و در وقت مشغله تأخیر مینداز و بدانکه تمام کردارت وابسته به نماز است».
(نهج البلاغه ترجمه روان باشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص550)
(و در اين عهدنامه او را به عدالت و برابرى بين مردم امر كرده پرهيزكارى و سختى مرگ و عذاب رستاخيز را يادآورى نموده، و در آخر او را به مخالفت هواى نفس و مواظبت نماز اندرز مىدهد)
«و خدا را بهخشم نياور با خشنود ساختن يكى از آفريدههايش، زيرا عوض آنچه در غير خدا است در نزد او هست، و عوض آنچه در خدا است در غير او نيست (اگر خدا راضى باشد از ديگرى چه بيم، و اگر او راضى نباشد از غيرش چه اميد)
نماز را در وقتى كه براى آن تعيين گشته بجا آور و از جهت بيكارى آن را پيش از وقت بجا نياور، و بهجهت كار داشتن آن را از وقتش مگذران، و بدان هر چيز از عملت پيرو نماز تو است (اگر نماز را نيكو بجا آوردى كارهاى ديگر را نيكو كنى، و هرگاه آن را ضائع ساختى غير آن را تباهتر گردانى)».
(ترجمه و شرح نهج البلاغه، فيض الاسلام، ج5، ص891)
شروح
(خواستههای امام علیهالسلام)
«و مبادا براى جلب رضايت كسى خدا را به خشم درآورى؛ يعنى براى خشنودى مردم، گناه نكن، زيرا براى تو خشنودى خدا از هر چيز بهتر است؛ يعنى اگر مردم به تو بىمهرى كردند خداى سبحان آن را جبران خواهد كرد، ولى هيچ چيزى خشم خدا را جبران نمىكند، يعنى اگر خدا به كسى غضب كند و از فضل خويش محرومش سازد هيچ چيزى آن را جبران نخواهد كرد.
نماز را در وقتش كه براى آن معين شده بخوان؛ مثلاً بين الطلوعين نماز صبح و از ظهر تا غروب آفتاب نماز ظهر و عصر و از مغرب تا نيمه شب نماز مغرب و عشا را بخوان، و به دليل داشتن وقت اضافى نماز را پيش از وقت معيّن، مثلاً نماز ظهر را قبل از اذان ظهر مخوان و نماز را به علت مشغلهات از وقتش به تأخير مينداز و مثلاً نماز ظهر را به بعد از مغرب موكول مكن. و بدان كه هر كار كه مىكنى تابع نماز توست كه اگر قبول شد آن عمل نيز پذيرفته مىشود و اگر پذيرفته نشد آن عمل نيز پذيرفته نمىگردد».
(ترجمۀ توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، صص36و37)
«مطلب ديگر اين كه به خاطر خشنودى هيچ يك از آفريدگان، خدا را به خشم و غضب در نياورد يعنى هيچ كس را در گناه كه موجب سخط خداوند است اطاعت و پيروى نكند.
(فانّ فى اللَّه... فى غيره)
در اين عبارت استدلال شده است بر اين كه فقط مراعات رضايت و خشنودى حق تعالى واجب است نه غير او، و جمله متن در حكم مقدمه نخست از قياس مضمر شكل اول مىباشد و تقدير كبرايش اين است: هرگاه چنين است كه خداوند جانشين هر چيزى غير از خود او مىباشد و هيچ چيز جاى خدا را نمىگيرد پس واجب است خشنودى او رعايت شود نه اين كه به خاطر جلب رضايت غير او، خشم و غضب وى انتخاب شود.
در آخر به نماينده خود امر مىفرمايد كه نماز را در وقت معينش انجام دهد و چنان نباشد كه اگر قبل از وقت نماز بىكار باشد و فراغت داشته باشد آن را همان پيش از وقت انجام دهد و يا اگر هنگام نماز رسيد و گرفتارى برايش پيش آمد، نماز را به بعد از وقت موكول كند زيرا نماز از هر كار و شغلى مهمتر و ارزشمندتر است و بعد وى را آگاه كرده است كه هر عملى از اعمال نيك تابع و پيرو نماز است يعنى وقتى كه انسان رعايت نماز خود را بكند و هر كار آن را بهموقع انجام دهد ناگزير كارهاى ديگر را هم بهموقع و درست عمل مىكند، ولى هر گاه در نماز رعايت اين امور را نكند در غير آن بيشتر سهل انگارى خواهد كرد، به دليل اين كه نماز پايه استوار دين و بالاترين عبادتهاست چنان كه از پيامبر اكرم (صلیاللهعلیهوآله) روايت شده است كه وقتى از آن حضرت(صلیاللهعلیهوآله) دربارة برترين اعمال سؤال شد فرمود: «انجام دادن نماز در اول وقت، و فرمود اول چيزى كه بنده در قيامت نسبت به آن مورد محاسبه قرار مىگيرد نماز است و كسى كه نمازش درست و كامل باشد حساب ساير عبادات بر او آسان خواهد بود، اما كسى كه نمازش نادرست باشد هم دربارة نماز و هم بقيه اعمال مورد محاسبه و مؤاخذه قرار مىگيرد».
قابل ذكر است كه امام (علیهالسلام) در اين عهدنامه دربارة نماز و ملحقاتش سخن طولانى داشته است كه مرحوم سيد رضى آن را ناتمام گذاشته و به همين مقدار كه در متن ذكر شد اكتفا كرده است ولى ما در اين شرح بقيه آن را براى مزيد فايده ذكر مىكنيم:
و انظر إلى صلاتك كيف هى فإنّك إمام لقومك إن تتمّها أو تخفّفها. فليس من إمام يصلّى بقوم يكون في صلاتهم نقصان إلّا كان عليه و لا ينقص من صلاتهم شيء و إن تتمّها بحفظ فيها يكن لك مثل اجورهم و لا ينقص به ذلك من اجورهم شيئا. و انظر إلى الوضوء فإنّه من تمام الصلاة تمضمض ثلاثا و استنشق ثلاثا، و اغسل وجهك، ثمّ يدك اليمنى، ثمّ اليسرى، ثمّ امسح رأسك و رجليك فإنّى رأيت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم يصنع ذلك.
و اعلم أنّ الوضوء نصف الإيمان. ثمّ ارتقب وقت الصلاة فصلّها لوقتها و لا تعجّل بها قبله لفراغ و لا تؤخّرها عنه لشغل فإنّ رجلا سأل رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عن أوقات الصلاة فقال صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: أتانى جبرئيل فأرانى وقت صلاة الظهر حين زالت الشمس و كانت على حاجبه الإيمن، ثمّ أرانى وقت العصر و كان ظلّ كلّ شيء مثله، ثمّ صلّى المغرب حين غربت الشمس، ثمّ صلّى العشاء الأخيرة حين غابت الشمس، ثمّ صلّى الصبح فأغلس بها و النجوم مشتبكة. فصلّ بهذه الأوقات و الزم السنّة المعروفة و الطريق الواضح. ثمّ انظر ركوعك و سجودك فإنّ رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كان أتمّ الناس صلاتهم و أخفّهم عملا فيها، و اعلم أنّ كلّ شيء من عملك تبع لصلاتك فمن ضيّع الصلاة فإنّه لغيرها أضيع. أسأل اللّه الّذي يرى و لا يرى و هو بالمنظر الأعلى أن يجعلنا و إيّاك ممّن يحبّ أن يرضى حتّى يعيننا و إيّاك على شكره و ذكره و حسن عبادته و أداء حقّه و على كلّ شيء اختار لنا في ديننا و دنيانا و آخرتنا.
به نمازت بنگر كه چگونه است، تو پيشواى جامعهات مىباشى اگر آن را كامل انجام دهى يا سبك بشمارى مسؤليتش با توست.
هر پيشوا كه در جامعهاى نماز اقامه كند و در نماز آنها نقص و كمبودى پيدا شود گناهش به گردن اوست، و بر آنان نقصى نيست اما اگر در تكميل و حفظ شرايطش كوشش كنى و نماز آنها درست بر قرار شود به تو نيز مثل پاداش ايشان داده شود و حال آن كه از پاداش آنها هم چيزى كاسته نشود. به وضو گرفتن نيز كه از شرايط درستى نماز است توجه كن: سه مرتبه آب را در دهان بگردان، و سه مرتبه استنشاق كن، صورتت را بشوى، و سپس دست راست و بعد از آن دست چپت را بشوى، و در آخر سر و دو پايت را مسح كن، زيرا من رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) را ديدم كه چنين انجام مىداد، و بدان كه وضو نصف ايمان است. دربارة اوقات نماز نيز دقت كن و آن را در موقعش بجاى آور مبادا وقت بىكارى و فراغت تعجيل كنى و قبل از وقت نماز بخوانى و يا چون ببينى كه در وقت معين نماز، كار و گرفتارى دارى آن را از وقتش تأخير اندازى، چرا كه مردى دربارة اوقات نماز از پيامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) سؤال كرد حضرت فرمود: جبرئيل نزد من آمد و وقت نماز ظهر را به من نماياند در حالى كه خورشيد از نصف النهار گذشته و بر ابروى راست او قرار گرفته بود و بعد وقت نماز عصر را موقعى به من نشان داد كه سايه هر چيز به اندازه خودش بود و نماز مغرب را وقتى انجام داد كه آفتاب غروب كرد و نماز عشا را در هنگامى كه خورشيد پنهان شده بود و نماز صبح را در سپيده دم هنگامى كه ستارگان درهم و مخلوط بودند بجاى آورد، پس تو نيز در اين اوقات نماز را بپاى دار، و اين روش نيك و راه روشن را ترك مكن، و سپس ركوع و سجود را با دقت انجام ده كه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نماز را از همه مردم كاملتر و عملا با نشاطتر و آسانتر مىخواند، و بدان كه هر يكى از اعمالت پيرو نماز توست، پس هر كس نماز خود را تباه كند كارهاى ديگرش را بيشتر تباه مىكند.
از خدايى كه همه چيز را مىبيند و خود، ديده نمىشود و در بلندترين ديدگاهها قرار دارد مىخواهم كه ما، و تو را از كسانى قرار دهد كه دوست مىدارد و از آنان راضى و خشنود است و نيز ما و تو را يارى فرمايد كه وى را سپاسگزار بوده و پيوسته به يادش باشيم به خوبى عبادتش كنيم و حقش را ادا كنيم و نيز از او خواهانم كه ما و تو را نسبت به هر چه براى دين و دنيا و آخرتمان برگزيده كمك و يارى فرمايد».
(ترجمة شرح نهج البلاغه، ابنميثم، ج4، صص738-741)
واژه شناسی
واژه کاوی
«سخط» به معنای ناپسند دانستن و ناراضی بودن از مسئلهای است.[5]
«سَخِطَ علیه» یعنی انسان بر شخص دیگری خشم گرفت.[6]
زمانی که «سخط» به خدا نسبت داده میشود یعنی خدا چیزی را برای شما ناپسند دانسته و شما را از آن منع کرده
و برای انجام دادن آن مجازات قرار داده است؛ مثلاً «إن اللّه يَسْخَطُ لكم كذا».[7]
مراتب خشم:
1. سخط
2. اخْرِنْطَام (خشمی که همراه با خود بزرگبینی باشد.)
3. بَرْطَمَة (خشمی که همراه با روترش کردن و باد در غبغب انداختن باشد.)
4. غیظ (مرحلهای که انسان نمیتواند خشم خود را کنترل کند.)
5. حَرْد (مرحلهای که انسان بر اثر خشم به طرف مقابل تعرض میکند.)
6. حَنَق (زمانی که انسان کینهای که در دل دارد و خشمش شدیداً غیر قابل کنترل میشود.)
7. اختلاط (شدیدتر از غضب است و مرحلهای است که انسان عقلش را از دست میدهد.) [8]
تفاوت «غضب» و «سُخط»:
«غضب» سختتر و شدیدتر از «سخط» است.[9] ممکن است بزرگتر بر زیر دست خود و یا کوچکتر بر بالا دست خویش «غضب» نماید ولی «سخط» تنها از سوی بزرگتر بر زیر دست است؛ از این رو امیر بر زیردست خود «سخط» میکند ولی زیردست امیر بر او «سخط» نمینماید بلکه بر او «غضب» میکند.
همچنین اگر «سخط» با حرف «علی» متعدی شود به معنای غضب و اراده نمودن عقاب است؛ و در حالت متعدی
اما بدون حرف اضافه، معنای خلاف رضا را ایفا میکند. [10]
از مشتقات «سخط» 21 مورد در نهج البلاغه آمده است.[11]
خشنودی و نارضایتی در مورد موجوداتی به کار میرود که دارای شعور و اراده هستند.[13]
انسان گاهی در جریان اموری قرار میگیرد و با چیزهایی رو به رو میشود؛ اگر آن کارها طبق میلش باشد به آنها رضایت میدهد.[14]
نکات تدبری:
1. لازم است، انسان نفس خود را به گونهای پرورش دهد که امر خدا را، بر امر بندگان خدا مقدم دارد (وَ لَا تُسْخِطِ اللَّهَ بِرِضَا أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ).
2. سزاوار است، «رضا» و «سخط» انسان بر محور «رضا» و «سخط» خدا باشد (وَ لَا تُسْخِطِ اللَّهَ بِرِضَا أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ).
3. برنامهریزی زمانی و نظم بخشی به زندگی، باید بر مدار انجام فرایض باشد و انجام فرایض در اولویت قرار بگیرد و ثانوی نباشد (صَلِّ الصَّلَاةَ لِوَقْتِهَا الْمُؤَقَّتِ لَهَا وَ لَا تُعَجِّلْ وَقْتَهَا لِفَرَاغٍ وَ لَا تُؤَخِّرْهَا عَنْ وَقْتِهَا لِاشْتِغَالٍ).
4. امام حسن مجتبی (عليهالسلام) میفرمایند: «أَنَا الضَّامِنُ لِمَنْ لَمْ يَهْجُسْ فِي قَلْبِهِ إِلَّا الرِّضَا أَنْ يَدْعُوَ اللَّهَ فَيُسْتَجَابَ لَهُ؛ کسیکه در دلش هوایی جز خشنودی خدا خطور نکند، من ضمانت میکنم که خدا دعایش را مستجاب کند».[15]
5. امام حسین (عليهالسلام) میفرمایند: «لَا أَفْلَحَ قَوْمٌ اشْتَرَوْا مَرْضَاةَ الْمَخْلُوقِ بِسَخَطِ الْخَالِق؛ مردمی که خشنودی مخلوق را در مقابل غضب خالق خریدند رستگار نمیشوند».[16]
6. امام حسین (عليهالسلام) میفرمایند: «فَإِنَّ مَنْ طَلَبَ رِضَى اللَّهِ بِسَخَطِ النَّاسِ كَفَاهُ اللَّهُ أُمُورَ النَّاسِ وَ مَنْ طَلَبَ رَضِيَ النَّاسِ بِسَخَطِ اللَّهِ وَكَلَهُ اللَّهُ إِلَى النَّاسِ؛ کسیکه رضای خدا را طلب کند، گرچه همراه با ناراحتی و غضب مردم باشد، خداوند امور او و مردم را کفایت میکند (خدا او را بس است). و کسیکه رضا و پسند مردم را طلب کند، درحالیکه به غضب و سخط خدا منتهی شود، خدا امور او را به مردم واگذار میکند».[17]
7. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) میفرمایند: «من التمس رضى اللَّه بسخط النّاس رضى اللَّه عنه و أرضى عنه النّاس و من التمس رضى النّاس بسخط اللَّه سخط اللَّه عليه و أسخط عليه النّاس؛ هركس رضاى خدا را بهخشم مردم جويد خدا از او خشنود شود، و مردم را نیز، از او خشنود كند، و هركس رضاى مردم را، به خشم خدا جويد، خدا بر او خشمگين شود، و مردم را با وى خشمگين كند».[18]
8. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) میفرمایند: «مَا مِنْ عَبْدٍ اهْتَمَّ بِمَوَاقِيتِ الصَّلَاةِ وَ مَوَاضِعِ الشَّمْسِ إِلَّا ضَمِنْتُ لَهُ الرَّوْحَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ انْقِطَاعَ الْهُمُومِ وَ الْأَحْزَانِ وَ النَّجَاةَ مِنَ النَّار؛ هر بندهای به اوقات نماز اهمیت بدهد، و در مواضع آفتاب برای وقت نمازش دقت کند، من برای او راحتی به هنگام مرگ و قطع شدن هموم و اندوه و نجات از آتش جهنم را ضمانت میکنم».[19]
9. امیرمؤمنان (عليهالسلام) میفرمایند: «لَيْسَ عَمَلٌ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الصَّلَاةِ فَلَا يَشْغَلَنَّكُمْ عَنْ أَوْقَاتِهَا شَيْءٌ مِنْ أُمُورِ الدُّنْيَاً؛ هیچ عملی نزد خدای عز و جل محبوبتر از نماز نیست. پس هیچ امر دنیوی مانع خواندن نماز شما در وقت آن نشود».[20]
[1]- نهج البلاغه ترجمه روان باشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص549.
[2]- نهج البلاغه ترجمه روان باشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص549.
[3]- تاج اللغۀوصحاح العربیۀ، ج3، ص1545.
[4]- مفردات ألفاظ القرآن، ص402.
[5]- تاج العروس من جواهر القاموس، ج10، ص277.
[6]- فرهنگ ابجدى، ص479.
[7]- النهاية في غريب الحديث و الأثر، ج2، ص350.
[8]- فقه اللغة، صص208و209.
[9]- معجم المقاييس اللغة، ج4، ص428.
[10]- الفروق في اللغه، ص123.
[11]- مفردات نهج البلاغه، ج1، ص488.
[12]- معجم المقاييس اللغه، ج2 ،ص402.
[13]- قاموس قرآن، ج3،ص103.
[14]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم،ج4، ص152.
[15]- الکافی، ج3، ص163.
[16]- بحارالانوار(ط-بیروت)، ج44، ص383.
[17]- بحارالانوار(ط-بیروت)، ج75، ص126.
[18]- نهج الفصاحة، ص729.
[19]- بحارالانوار(ط-بیروت)، ج80، ص9.
[20]- وسائل الشیعه، ج4، ص113.
اضف تعليق