نامه ها

نامه سوم فراز دوم

و من کتاب له (علیه السلام) لشريح بن الحارث قاضيه:

«فَقَالَ لَهُ شُرَيْحٌ: قَدْ كَانَ ذَلِكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، قَالَ فَنَظَرَ إِلَيْهِ نَظَرَ الْمُغْضَبِ».


ترجمه‌ها

- ترجمه نهج البلاغه (فقيهي)
نامه‌ای است از اميرالمومنين (علیه السلام) که آن را به قاضی خود، شريح بن حارث، نوشته است [شريح بن حارث كندى، از زمان عمر بن الخطّاب تا زمان فرمانروايى حجّاج بن يوسف مدّتى دراز نزديك به شصت سال در كوفه قاضى بود و در سال ٨٧ هجرى از جهان رفت]:
«شريح گفت: چنين بوده است ای اميرمؤمنان، راوی گفت که در اين وقت اميرالمومنين (علیه السلام) نگاهی غضب آلود به وی افکند».
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص496)
- ترجمه نهج البلاغه (استاد ولي)
از یک نامه آن حضرت که برای شریح بن حارث، قاضی خود نوشت روایت است که شریح بن حارث قاضی امیرمؤمنان (علیه السلام)، در زمان خلافت آن حضرت خانه‌ای به بهای هشتاد دینار خرید. چون این خبر به امام رسید او را نزد خود فراخواند و به او فرمود:
«شریح گفت: همین طور است ای امیرمؤمنان. حضرت نگاه تند و خشم آلودی به او کرد و فرمود:»
(نهج البلاغه، ترجمه حسین استاد ولی، ص364)
- ترجمه نهج البلاغه (بهرام پور)
امام علی (علیه السلام) مطلع شد که قاضی منصوب او «شُریح قاضی» خانه‌ای به 80 دینار خریده است (که خلاف ساده زیستی و نیز مشکوک است) امام در این نامه، برای او سندی اخلاقی نگاشته و با یادآوری بی‌اعتباری دنیا گرفتار بودن مردم در دام غرور و فریب دنیا را گوشزد کرده است. نیز بیان داشته است که قاضی باید ساده زیستی را پیشه خود بگرداند:
«(شریح گفت: بلی یا امیرالمؤمنین! امام (علیه السلام) نگاه خشم آلودی به او کرد و فرمود:)»
(نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابو الفضل بهرام پور، ص519)

شروح

- ترجمۀ توضيح نهج البلاغه (آیت الله شیرازی)
از نامه‌هاى آن حضرت (عليه‌السلام) خطاب به شريح بن حارثِ قاضى:
نكوهش شريح به جهت خريد خانه‌اى گرانقيمت
«شريح عرض كرد: آرى چنين است اى اميرمؤمنان. راوى مى‌گويد: حضرت نگاه خشم‌آلودى به او انداخت.
[وى از زمان عمر تا زمان يزيد به مدت 75 سال قاضى بود و به قتل حضرت حسين بن على (عليه‌السلام) فتوا داد. او تا زمان حجّاج زنده بود و در فتنه عبداللّه‌ بن زبير به مدّت دو سال از قضاوت بر كنار بود]».
(توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج3، ص502)


2. شرح نهج البلاغه (ابن میثم)
نامه امام (علیه‌السلام) كه به شريح بن حارث، قاضى خود نوشته است:
«منظور امام از اين سخنان آن است كه مخاطبش را از متاع‌هاى دنيا و اعتماد به افزونيهاى آن باز دارد، و پيش از آن كه شريح را توبيخ و سرزنش كند از او نسبت به كارى كه انجام داده اعتراف مى‌گيرد چنان كه مى‌فرمايد: بلغنى تا شهودا، و فعل كان در قول شريح: قد كان، تامّه است و با يادآورى مرگ و وعده آمدن آن كه مى‌آيد و او را از اين سرا و بقيه تعلقات دنيا به بيرون كوچ مى‌دهد و تنها و برهنه به قبرش مى‌سپارد، او را از دوستى دنيا و طلب كردن بر حذر داشته است و سپس او را از ناخالص بودن بهايى كه در برابر خانه پرداخته است بيم مى‌دهد كه مبادا از راه حرام و رشوه‌گيرى در مقابل احكام، به دست آورده باشد، زيرا با فرا رسيدن قاصد مرگ دنيا از دستش مى‌رود، و به سبب گناهانى كه از حرام‌خوارى گريبانگيرش مى‌شود مبتلا به زيان اخروى و محروم شدن از نعمتهاى بى‌پايان آن مى‌شود، ابتعته و اشتريته به يك معناست، آن را خريدارى كردى، و كلمه أما بدون تشديد هم روايت شده است».
(ترجمه‌ی ‌شرح‌ نهج‌البلاغه، ابن‌ميثم، ج 4، ص584)
- شرح نهج البلاغه (ابن میثم)
نامه امام (علیه‌السلام) كه به شريح بن حارث، قاضى خود نوشته است:
«منظور امام از اين سخنان آن است كه مخاطبش را از متاع‌هاى دنيا و اعتماد به افزونيهاى آن باز دارد، و پيش از آن كه شريح را توبيخ و سرزنش كند از او نسبت به كارى كه انجام داده اعتراف مى‌گيرد چنان كه مى‌فرمايد: بلغنى تا شهودا، و فعل كان در قول شريح: قد كان، تامّه است و با يادآورى مرگ و وعده آمدن آن كه مى‌آيد و او را از اين سرا و بقيه تعلقات دنيا به بيرون كوچ مى‌دهد و تنها و برهنه به قبرش مى‌سپارد، او را از دوستى دنيا و طلب كردن بر حذر داشته است و سپس او را از ناخالص بودن بهايى كه در برابر خانه پرداخته است بيم مى‌دهد كه مبادا از راه حرام و رشوه‌گيرى در مقابل احكام، به دست آورده باشد، زيرا با فرا رسيدن قاصد مرگ دنيا از دستش مى‌رود، و به سبب گناهانى كه از حرام‌خوارى گريبانگيرش مى‌شود مبتلا به زيان اخروى و محروم شدن از نعمتهاى بى‌پايان آن مى‌شود، ابتعته و اشتريته به يك معناست، آن را خريدارى كردى، و كلمه أما بدون تشديد هم روايت شده است».
(ترجمه‌ی ‌شرح‌ نهج‌البلاغه، ابن‌ميثم، ج 4، ص584)
- شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید)
از نامه آن حضرت به شريح بن حارث قاضى خود:
«شریح گفت: آرى اى اميرالمؤمنين [علیه‌السلام] چنين بوده است. حضرت على [علیه السلام] خشمگين به او نگريست».
(جلوه‌ تاريخ ‌در شرح‌ نهج‌البلاغه‌، ابن‌ابى‌الحديد، ج 6، ص20)

ترجمه واژه‌ها

- مُغضَب (غضب)
خشمگین.1

واکاوی واژه‌ها

- نَظَرَ
«نظر»‌ دو معنا دارد:2گاهی به‌معنای چشم دوختن3و چشم داشتن4آمده است و گاهی به‌معنی نگاه با قلب است.5
اگر نگاه با قلب مدنظر باشد به ‌این‌ معنا است که انسان در مورد چیزی عجله نداشته باشد و (به خود) مهلت بدهد6 تا خردمندانه فکر7 و تحقیق کند؛8 فکری که به‌واسطه آن علم و گمان به‌دست آید و مجهول، معلوم گردد.9
مقصود از «نظر» تأمل و جستجو نمودن در مورد چیزی است10و یا گاهی شناختى است كه بعد از جستجو حاصل مي‌شود که همان «رؤیت» است.11
«نظر»‌ به‌معنى ديدن با چشم عقل، در نزد شيعيان بيشتر به‌کار رفته است؛ اما در نزد عامه بیشتر به معنی دیدن با چشم‌سر است.12
تفاوت «نظر» و «تأمل»:
رابطه بین «نظر» و «تأمل» عموم و خصوص مطلق است هر «تأملی» نظر است؛ اما هر «نظری» تأمل نیست.
«تأمل» نگاه شخص اندیشمند است برای اینکه نسبت بدان چیزی که به‌دنبالش است شناخت پیدا کند و به «نظری» «تأمل» گفته می‌شود که فقط با طول زمان به‌دست می‌آید. 13
تفاوت «نظر» و «رؤيت»:
«رؤیت» بر دیدن با چشم یا بصیرت، دلالت دارد؛14اما «نظر» به‌معنای طلب و خواستن هدایت است و زمانی به‌کار می‌رود که «ناظر» علم و آگاهی ندارد و به دنبال آشکار شدن شیء است15و اگر منظور از «نظر» دیدن با چشم سر باشد باید قید «رأی العین» در کلام ذکر شود.16
- مُغضَب (غضب)
غضب‌ در اصل به معنای شدت و قوت17 و نقیض رضا است.18
غضب خدا روی گرداندن و سخط نمودن بر کسانی است که او را نافرمانی کرده‌اند اما غضب مردم بر یکدیگر ممکن است شایسته و یا ناشایست باشد، اگر علت غضب آن ها امر دینی و حق باشد پسندیده و اگر برای خلاف آن باشد ناپسند است.19

نکته‌ها و پیام‌ها

1. گاهی اوقات انسان با نگاهش می تواند زشتی یا زیبایی عمل شخص را به وی بفهماند.
2. یکی از راه‌های تربیتی و نهی از منکر نگاه خشم آلود به مجرم است که بسیار تأثیرگذار است.
3. امیرالمؤمنین (علیه السلام) مجسمه مهربانی و نرمی هستند اما در جایی که فردی مانند قاضی مرتکب خطا می‌شود خشمگین می‌شوند این خشم شدت بدی و زشتی اسراف و تجمل گرایی مسئولان حکومتی را نشان می‌دهد.
4. یکی از ویژگی‌های ارائه صحیح بازخورد ، آن است که کارفرما فرصت گفتگو را به کارگزار بدهد؛ امام در این خطاب، ابتدا از شریح در مورد صحت سخن بازپرسی می‌کنند؛ و پس از اقرار او، سخن می‌گویند. (بَلَغَنِی... قَدْ کانَ ذَلِکَ)


راهکارهایی از نهج البلاغه برای بهبود زندگی اجتماعی:
1. انسان در راه اجرای عدالت از هیچ کس نباید واهمه داشته باشد.
2. انسان در برابر گناه و گناهکار باید بایستد و با شیوه‌های اثرگذار نهی از منکر کند سکوت نه تنها راه چاره نیست خلاف وظیفه عمل کردن نیز است.

[1]- ترجمه ی روان با شرح واژگان نهج البلاغه، ابوالفضل بهرام پور، ص519.

[2]- كتاب العين، ج‌8، ص154.   

[3]- دشتی، ص732 به ‌قل از فرهنگ برابرهای فارسی نهج البلاغه، ص1028.

[4]- ترجمان قرآن به‌نقل از کلید گشایش نهج البلاغه، ص754.

[5]- كتاب العين، ج‌8، ص 154.   

[6]- تاج العروس من جواهر القاموس، ج‌7، ص540.   

[7]- مجمع البحرين، ج‌3، ص498.   

[8]- معجم المقاييس اللغة، ج‌5، ص444.   

[9]- مجمع البحرين، ج‌3، ص498.   

[10]- معجم المقاييس اللغة،ج5، ص444.   

[11]- مفردات ألفاظ القرآن، ص812.   

[12]- مفردات ألفاظ القرآن، ص812.  

[13]- الفروق في اللغة، ص66.

[14]- معجم المقاييس اللغة،ج‌2، ص472.   

[15]- الفروق في اللغة، ص67.    

[16]- كتاب العين، ج‌8، ص309. 

[17]- معجم المقاييس اللغة، ج‌4، ص428.

[18]- لسان العرب، ج‌1، ص648.

[19]- النهاية في غريب الحديث و الأثر، ج‌3، ص370.

[20]- Effective feedback

اضف تعليق