و من کتاب له (علیه السلام) لشريح بن الحارث قاضيه:
«فَقَالَ لَهُ شُرَيْحٌ: قَدْ كَانَ ذَلِكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، قَالَ فَنَظَرَ إِلَيْهِ نَظَرَ الْمُغْضَبِ».
ترجمهها
«شريح گفت: چنين بوده است ای اميرمؤمنان، راوی گفت که در اين وقت اميرالمومنين (علیه السلام) نگاهی غضب آلود به وی افکند».
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص496)
«شریح گفت: همین طور است ای امیرمؤمنان. حضرت نگاه تند و خشم آلودی به او کرد و فرمود:»
(نهج البلاغه، ترجمه حسین استاد ولی، ص364)
«(شریح گفت: بلی یا امیرالمؤمنین! امام (علیه السلام) نگاه خشم آلودی به او کرد و فرمود:)»
(نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابو الفضل بهرام پور، ص519)
شروح
نكوهش شريح به جهت خريد خانهاى گرانقيمت
«شريح عرض كرد: آرى چنين است اى اميرمؤمنان. راوى مىگويد: حضرت نگاه خشمآلودى به او انداخت.
[وى از زمان عمر تا زمان يزيد به مدت 75 سال قاضى بود و به قتل حضرت حسين بن على (عليهالسلام) فتوا داد. او تا زمان حجّاج زنده بود و در فتنه عبداللّه بن زبير به مدّت دو سال از قضاوت بر كنار بود]».
(توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج3، ص502)
2. شرح نهج البلاغه (ابن میثم)
نامه امام (علیهالسلام) كه به شريح بن حارث، قاضى خود نوشته است:
«منظور امام از اين سخنان آن است كه مخاطبش را از متاعهاى دنيا و اعتماد به افزونيهاى آن باز دارد، و پيش از آن كه شريح را توبيخ و سرزنش كند از او نسبت به كارى كه انجام داده اعتراف مىگيرد چنان كه مىفرمايد: بلغنى تا شهودا، و فعل كان در قول شريح: قد كان، تامّه است و با يادآورى مرگ و وعده آمدن آن كه مىآيد و او را از اين سرا و بقيه تعلقات دنيا به بيرون كوچ مىدهد و تنها و برهنه به قبرش مىسپارد، او را از دوستى دنيا و طلب كردن بر حذر داشته است و سپس او را از ناخالص بودن بهايى كه در برابر خانه پرداخته است بيم مىدهد كه مبادا از راه حرام و رشوهگيرى در مقابل احكام، به دست آورده باشد، زيرا با فرا رسيدن قاصد مرگ دنيا از دستش مىرود، و به سبب گناهانى كه از حرامخوارى گريبانگيرش مىشود مبتلا به زيان اخروى و محروم شدن از نعمتهاى بىپايان آن مىشود، ابتعته و اشتريته به يك معناست، آن را خريدارى كردى، و كلمه أما بدون تشديد هم روايت شده است».
(ترجمهی شرح نهجالبلاغه، ابنميثم، ج 4، ص584)
«منظور امام از اين سخنان آن است كه مخاطبش را از متاعهاى دنيا و اعتماد به افزونيهاى آن باز دارد، و پيش از آن كه شريح را توبيخ و سرزنش كند از او نسبت به كارى كه انجام داده اعتراف مىگيرد چنان كه مىفرمايد: بلغنى تا شهودا، و فعل كان در قول شريح: قد كان، تامّه است و با يادآورى مرگ و وعده آمدن آن كه مىآيد و او را از اين سرا و بقيه تعلقات دنيا به بيرون كوچ مىدهد و تنها و برهنه به قبرش مىسپارد، او را از دوستى دنيا و طلب كردن بر حذر داشته است و سپس او را از ناخالص بودن بهايى كه در برابر خانه پرداخته است بيم مىدهد كه مبادا از راه حرام و رشوهگيرى در مقابل احكام، به دست آورده باشد، زيرا با فرا رسيدن قاصد مرگ دنيا از دستش مىرود، و به سبب گناهانى كه از حرامخوارى گريبانگيرش مىشود مبتلا به زيان اخروى و محروم شدن از نعمتهاى بىپايان آن مىشود، ابتعته و اشتريته به يك معناست، آن را خريدارى كردى، و كلمه أما بدون تشديد هم روايت شده است».
(ترجمهی شرح نهجالبلاغه، ابنميثم، ج 4، ص584)
«شریح گفت: آرى اى اميرالمؤمنين [علیهالسلام] چنين بوده است. حضرت على [علیه السلام] خشمگين به او نگريست».
(جلوه تاريخ در شرح نهجالبلاغه، ابنابىالحديد، ج 6، ص20)
ترجمه واژهها
واکاوی واژهها
اگر نگاه با قلب مدنظر باشد به این معنا است که انسان در مورد چیزی عجله نداشته باشد و (به خود) مهلت بدهد6 تا خردمندانه فکر7 و تحقیق کند؛8 فکری که بهواسطه آن علم و گمان بهدست آید و مجهول، معلوم گردد.9
مقصود از «نظر» تأمل و جستجو نمودن در مورد چیزی است10و یا گاهی شناختى است كه بعد از جستجو حاصل ميشود که همان «رؤیت» است.11
«نظر» بهمعنى ديدن با چشم عقل، در نزد شيعيان بيشتر بهکار رفته است؛ اما در نزد عامه بیشتر به معنی دیدن با چشمسر است.12
تفاوت «نظر» و «تأمل»:
رابطه بین «نظر» و «تأمل» عموم و خصوص مطلق است هر «تأملی» نظر است؛ اما هر «نظری» تأمل نیست.
«تأمل» نگاه شخص اندیشمند است برای اینکه نسبت بدان چیزی که بهدنبالش است شناخت پیدا کند و به «نظری» «تأمل» گفته میشود که فقط با طول زمان بهدست میآید. 13
تفاوت «نظر» و «رؤيت»:
«رؤیت» بر دیدن با چشم یا بصیرت، دلالت دارد؛14اما «نظر» بهمعنای طلب و خواستن هدایت است و زمانی بهکار میرود که «ناظر» علم و آگاهی ندارد و به دنبال آشکار شدن شیء است15و اگر منظور از «نظر» دیدن با چشم سر باشد باید قید «رأی العین» در کلام ذکر شود.16
غضب خدا روی گرداندن و سخط نمودن بر کسانی است که او را نافرمانی کردهاند اما غضب مردم بر یکدیگر ممکن است شایسته و یا ناشایست باشد، اگر علت غضب آن ها امر دینی و حق باشد پسندیده و اگر برای خلاف آن باشد ناپسند است.19
نکتهها و پیامها
1. گاهی اوقات انسان با نگاهش می تواند زشتی یا زیبایی عمل شخص را به وی بفهماند.
2. یکی از راههای تربیتی و نهی از منکر نگاه خشم آلود به مجرم است که بسیار تأثیرگذار است.
3. امیرالمؤمنین (علیه السلام) مجسمه مهربانی و نرمی هستند اما در جایی که فردی مانند قاضی مرتکب خطا میشود خشمگین میشوند این خشم شدت بدی و زشتی اسراف و تجمل گرایی مسئولان حکومتی را نشان میدهد.
4. یکی از ویژگیهای ارائه صحیح بازخورد ، آن است که کارفرما فرصت گفتگو را به کارگزار بدهد؛ امام در این خطاب، ابتدا از شریح در مورد صحت سخن بازپرسی میکنند؛ و پس از اقرار او، سخن میگویند. (بَلَغَنِی... قَدْ کانَ ذَلِکَ)
راهکارهایی از نهج البلاغه برای بهبود زندگی اجتماعی:
1. انسان در راه اجرای عدالت از هیچ کس نباید واهمه داشته باشد.
2. انسان در برابر گناه و گناهکار باید بایستد و با شیوههای اثرگذار نهی از منکر کند سکوت نه تنها راه چاره نیست خلاف وظیفه عمل کردن نیز است.
[1]- ترجمه ی روان با شرح واژگان نهج البلاغه، ابوالفضل بهرام پور، ص519.
[2]- كتاب العين، ج8، ص154.
[3]- دشتی، ص732 به قل از فرهنگ برابرهای فارسی نهج البلاغه، ص1028.
[4]- ترجمان قرآن بهنقل از کلید گشایش نهج البلاغه، ص754.
[5]- كتاب العين، ج8، ص 154.
[6]- تاج العروس من جواهر القاموس، ج7، ص540.
[7]- مجمع البحرين، ج3، ص498.
[8]- معجم المقاييس اللغة، ج5، ص444.
[9]- مجمع البحرين، ج3، ص498.
[10]- معجم المقاييس اللغة،ج5، ص444.
[11]- مفردات ألفاظ القرآن، ص812.
[12]- مفردات ألفاظ القرآن، ص812.
[13]- الفروق في اللغة، ص66.
[14]- معجم المقاييس اللغة،ج2، ص472.
[15]- الفروق في اللغة، ص67.
[16]- كتاب العين، ج8، ص309.
[17]- معجم المقاييس اللغة، ج4، ص428.
[18]- لسان العرب، ج1، ص648.
[19]- النهاية في غريب الحديث و الأثر، ج3، ص370.
[20]- Effective feedback
اضف تعليق