و من کتاب له (علیه السلام) لشريح بن الحارث قاضيه:
«وَ مَنْ جَمَعَ الْمَالَ عَلَى الْمَالِ فَأَكْثَرَ وَ مَنْ بَنَى وَ شَيَّدَ وَ زَخْرَفَ وَ نَجَّدَ وَ ادَّخَرَ وَ اعْتَقَدَ وَ نَظَرَ بِزَعْمِهِ لِلْوَلَدِ إِشْخَاصُهُمْ جَمِيعاً إِلَى مَوْقِفِ الْعَرْضِ وَ الْحِسَابِ وَ مَوْضِعِ الثَّوَابِ وَ الْعِقَاب».
ترجمهها
«[رسيدگی به زيانی که از اين معامله به خريدار وارد شده، بر عهده تباه سازنده جسم پادشاهان و رباينده جانهای جباران و ستمگران و از ميان برنده پادشاهی فرعونان، همانند کسری] (نابودکننده کسانی که مال بر روی مال نهادند و آن را افزون ساختند و بنا نهادند و آن را محکم و استوار کردند و در و ديوار آن را آراستند و فرشهای نيکو در آن گستردند و مال اندوختند و باغ و مزرعه احداث کردند و به گمانشان، آنها را برای فرزندان آماده می کنند و میاندوزند (آری بر عهده چنين کسی است) فرستادن همه آنها به محل نشان دادن اعمال و رسيدگی به حساب و در جای تعيين ثواب و عقاب».
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص497)
«[چنانچه خریدار در آنچه از او خریده زیان برد، بر نابود کننده پیکر پادشاهان و گیرنده جان گردنکشان و زداینده ملک فرعونان مانند خسرو...] و کسانی که پول و دارایی فراوان بر روی هم انباشتند، و کسانی که کاخهای باشکوه ساختند، و خانهها را آراستند، و فرشهای زیبا گستردند، و ثروتها گرد آوردند و ذخیره نهادند، و به گمان خود به فکر فرزندان خود بودند، آن است که آنها را به بازداشتگاه بازخواست و حساب، و جایگاه ثواب و عقاب کوچ دهد».
(نهج البلاغه، ترجمه حسین استاد ولی، ص365)
آنان که ثروت بر روی ثروت انباشتند و قصرها ساختند و محکم کردند و آراستند و فراوان (از حلال و حرام) اندوختند و ذخیره کردند و به گمان خود برای فرزندان خود گذاشتند، باید حساب همه اینها را در پیشگاه الهی آنجا که پاداش و کیفر هرکسی به امضا میرسد، بازپس دهند.
آنان که ثروت بر روی ثروت انباشتند و قصرها ساختند و محکم کردند و آراستند و فراوان (از حلال و حرام) اندوختند و ذخیره کردند و به گمان خود برای فرزندان خود گذاشتند، باید حساب همه این ها را در پیشگاه الهی، آنجا که پاداش و کیفر هرکسی به امضا میرسد، بازپس دهند».
(نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص520)
«و كسانى كه دارائى بر دارائى افزوده و آنرا بسيار نموده، و آنانكه (ساختمانها) بناء كرده و بر افراشته و زينت داده و بياراسته، و ذخيره گردانيده، و خانه و باغ و اثاثيّه جمع نموده و به گمان خود براى فرزند در نظر گرفتهاند است، كه همه آنها (فروشنده و خريدار) را به محل باز پرسى و رسيدگى بحساب و جاى پاداش و كيفر بفرستد».
(ترجمه و شرح نهج البلاغه، فيض الإسلام، ج5، ص837)
شروح
خسارت
«و كسانى را مىگيرد كه مال روى مال انباشته، و بر آن مىافزايند و ساختمانهاى بلند مىسازند و آن را با نقشونگار مىآرايند و مىپندارند كه اين مال و ثروت آنها را نگه مىدارد و به گمان خود براى فرزندان خود آيندهنگرى مىكند. بارى، بر اين خداست كه فروشنده و خريدار را در محشر و محل پاداش و كيفر و در كنار ميزان حساب گرد آورد و خسارت را از آنان بگيرد».
(توضيح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج3، ص505)
««و نظر بزعمه للولد»
يكى ديگر از نكاتى كه امام (علیه السلام) در متن اين نسخه خاطر نشان كرده اين است كه بعضى از علاقهمندان به دنيا به گمان خود مال دنيا را براى فرزندانشان جمع مىكنند، و آن را براى آنها مصلحت مىدانند، و حرف باء، به معناى سببيت است، زيرا گمان وجود انديشه اصلح سبب اين عمل شده است.
ذكر جمع كردن ملوك و محل اجتماع آنها، كه توقفگاه عرض اعمال و حساب و جايگاه ثواب و عقاب است به سبب اين است كه آدمى را از اين امور و موارد، بيم دهد و در عمل كردن براى آخرت و ايمن شدن از خطرات و شرور آن، تشويق و ترغيب كند.»
(ترجمهی شرح نهجالبلاغه، ابنميثم، ج 4، ص589)
ترجمه واژهها
واکاوی واژهها
«شید» بر استحکام بخشیدن همراه با بلندی دلالت میکند خواه در بنا باشد خواه در کلام و خطاب و یا در نسبت دادن و حکم کردن باشد. 13
اگر کار از جهت اتفاق افتادن مورد توجه قرار گیرد به آن «إِشَادَة» میگویند و اگر از جهت انجام دادن آن عمل مورد توجه قرار گیرد «تَشْيِيد» میگویند.14
این ماده چهار بار در نهج البلاغه آمده است.15
زخرف زیر مجموعه زینت است اما این کلمه بار منفی دارد پس هر زینتی زخرف نیست بلکه آن زینتی که غیرمعقول باشد زخرف نام دارد.18
«زَخرَف» اگر در کنار «بیت» به کار برده شود به معنی زینت دادن و تکمیل آن است.19
نُه مورد واژه «زخرف» در نهج البلاغه آمده است.20
«نَجد» قسمتی از زمین است که مستحکم، مرتفع و مشرف بر دیگر بخشها است.22
«نجد» بلندی است که همراه استحکام باشد چه از جهت مادی باشد و چه از جهت معنوی.23
«نَجَّدَ البيتَ» یعنی خانه را آراست و تزيين كرد. 24
نکتهها و پیامها
1. بعضی اوقات مالی که به عنوان ارث به فرزندان میرسد در راه حرام مصرف میشود.
2. انسان باید آن چه که میخواهد دیگران بعد از او انجام دهند در زمان زندگیاش انجام دهد.
«عَنْ عَنْبَسَةَ الْعَابِدِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَوْصِنِي فَقَالَ أَعِدَّ جَهَازَكَ وَ قَدِّمْ زَادَكَ وَ كُنْ وَصِيَ نَفْسِكَ وَ لَا تَقُلْ لِغَيْرِكَ يَبْعَثُ إِلَيْكَ بِمَا يُصْلِحُكَ، عنبسه میگوید به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: به من سفارشی کنید. فرمودند: فرمود: بار و بنه ات را آماده ساز و توشه ات را پيشاپيش بفرست و خود وصىّ خودت باش. به ديگرى نگو كه آنچه را به كارِ تو مى آيد [بعدا] برايت بفرستد.»25
3. کسی که مالی را به دیگری انتقال میدهد نیز در مورد چگونگی به دست آوردن این مال بازخواست میشود.
پيامبر اکرم (صلی الله عليه و اله) میفرمایند:
«شِرَارُ اَلنَّاسِ مَنْ بَاعَ آخِرَتَهُ بِدُنْيَاهُ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِكَ مَنْ بَاعَ آخِرَتَهُ بِدُنْيَا غَيْرِهِ؛ بدترین افراد کسی است که آخرت خود را به دنیایش بفروشد و بدتر از او آن کسی خواهد بود که آخرت خود را برای دنیای دیگری بفروشد.»26
4. زعم یعنی گمان باطل، اندوخته های مالی انسان ممکن است برای فرزندانش باقی نماند.
5. کسی که مالی را به دیگری انتقال میدهد نیز در مورد چگونگی به دست آوردن این مال بازخواست میشود.
6. همت دنیا طلبان در زیباسازی زندگی دنیوی است (وَ مَنْ بَنَى وَ شَيَّدَ وَ زَخْرَفَ وَ نَجَّدَ وَ ادَّخَرَ).
7. توجه به نتایج و عواقب هر کاری، آدمی را از سقوط بازمیدارد (إِشْخَاصُهُمْ جَمِيعاً إِلَى مَوْقِفِ الْعَرْضِ وَ الْحِسَابِ).
[1]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابو الفضل بهرام پور، ص520.
[2]- لسان العرب، ج3، ص244.
[3]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابو الفضل بهرام پور، ص520.
[4]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابو الفضل بهرام پور، ص520.
[5]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابو الفضل بهرام پور، ص520.
[6]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابو الفضل بهرام پور، ص520.
[7]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابو الفضل بهرام پور، ص520.
[8]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابو الفضل بهرام پور، ص520.
[9]- فرهنگ ابجدی، متن، ص79.
[10]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابو الفضل بهرام پور، ص520.
[11]- معجم المقاييس اللغة ، ج3، ص234.
[12]- مفردات ألفاظ القرآن، ص469.
[13]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج6، ص164.
[14]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج6، ص164.
[15]- مفردات نهج البلاغه، ج2، ص55.
[16]- مجمع البحرين، ج3، ص149.
[17]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج4، ص318.
[18]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج4، ص319.
[19]- لسان العرب، ج9، ص132.
[20]- مفردات نهج البلاغه، ج1، ص463.
[21]- معجم المقاييس اللغة، ج5، ص391.
[22]- لسان العرب، ج3، ص413.
[23]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج12، ص34.
[24]- فرهنگ ابجدى، متن، ص901.
[25]- کافی، ج۷، ص65.
[26]- مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل , ج12, ص109.
اضف تعليق