و من كتاب له (علیهالسلام) إلى معاوية:
«أَوَ لَا تَرَى أَنَّ قَوْماً قُطِّعَتْ أَيْدِيهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لِكُلٍّ فَضْلٌ حَتَّى إِذَا فُعِلَ بِوَاحِدِنَا مَا فُعِلَ بِوَاحِدِهِمْ قِيلَ الطَّيَّارُ فِي الْجَنَّةِ وَ ذُو الْجَنَاحَيْن».
ترجمهها
(و این نامه از نامههای خوب و پسندیده است)
«و آيا نمیبينی که گروهی، دستهايشان در راه خدا بريده شد که برای هر يک فضيلتی است تا آن زمان که آنچه برای ايشان رخ داده بود (يعنی قطع دست) برای يکی از ما رخ داد به او طيار فی الجنه (پرنده در بهشت) و ذوالجناحين (صاحب دو بال) گفته شد[1]».
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص523)
«آیا نمیبینی که گروهی - که هرکدام را فضلی است – دستهاشان در راه خدا از تن جدا شد؛ اما همین که آنچه بر سر دیگران آمد بر سر یکی از ما (جعفربن ابی طالب) آمد، او را «پرواز کننده در بهشت و دارای دو بال» خواندند!»
(نهج البلاغه، ترجمه حسین استاد ولی، ص386)
(معاویه به پیشنهاد عمروعاص نامهای به مولا نوشت و با بیان فضایل یاران پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و تعریف و تمجید فراوان از خلفای سه گانه و متهم ساختن حضرت (علیهالسلام) به حسادت در مورد ایشان، سعی در تحریک حضرت (علیهالسلام) نمود تا جواب تند حضرت (علیهالسلام) را ضمیمۀ پیراهن عثمان نماید؛ اما امام (علیهالسلام) در جواب معاویه ادعای دروغین معاویه را افشا میکند که ساکت باش و از فضایل ما نگو که ما به فضایل خاندان خود آگاهتریم. در ادامه با شمردن فضایلی از خاندان خود دلیل برتری خاندان بنیهاشم بر بنیامیه را برشمرده و نقش معاویه در قتل عثمان را برای همگان روشن ساخته است و در نهایت به تهدید معاویه در مورد جنگ اشاره میکند و میفرماید: تو با این سخن مرا به خنده واداشتی چرا که فرزندان عبدالمطلب هرگز پشت به دشمن نمیکنند.)
فضایل بنیهاشم
«آیا ندیدی گروهی که دستشان در راه خدا قطع شد و همگی فضیلت پیدا کردند؛ اما وقتی که بر یکی از ما (جعفر طیار فرزند ابوطالب) ضربتی وارد شد و دستش قطع گردید، طیار نامیده شد که با دو بال در آسمان بهشت پرواز میکند».
(نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرامپور، ص552)
(كه در آن دعاوى نادرست و سخنان بيهوده او را گوشزد نموده و پیروان خود را به حقایقى كه در مقام احتجاج، اهميتى بهسزا دارد متوجه ساخته، از اينرو سيد رضى «عليهالرحمه» فرموده:) و آن از نيكو نامهها است (با اينكه هر نامه و هر سخنى از آن بزرگوار در جاى خود، در منتهى درجه نيكویى است.)
«و آيا نمىبينى (آگاه نيستى) كه گروهى (از ياران پيغمبر اكرم (صلیاللهعلیهو آله) دستهایشان در راه خدا جدا شده و همه را فضل و بزرگوارى است تا اينكه يكى از ما (جعفر ابن ابى طالب) را پيش آمد آنچه يكى از ايشان را پيش آمده بود (در جنگ موته دستهايش جدا گرديد و) گفته شد (پيغمبر (صلیاللهعلیهو آله) ناميد او را به) الطيّار فى الجنّه و ذو الجناحين؛ يعنى او است پرواز كننده در بهشت كه داراى دو بال مىباشد؟»
(ترجمه و شرح نهج البلاغه، فيض الاسلام، ج5، ص896)
شروح
(سيد رضى مىفرمايد: اين نامه از زيباترين نامههاى موجود است.)
برشمردن فضايل خاندان پيامبر (صلىاللهعليهوآله)
«و آيا نمىبينى كه گروهى دستهايشان در جهاد در راه خدا قطع شده و همه آنها ارزش خاصى دارند؛ اما آنگاه كه يكى از اعضاى خانواده ما حضرت جعفر بن ابىطالب [برادر امام (عليهالسلام)] دستهايش در غزوه موته قطع گرديد و با او همان كارى را كردند كه با ديگر مجاهدان كردند، از جانب خداوند به زبان پيامبر (صلىاللهعليهوآله) «الطيّار في الجنّة و ذوالجناحين؛ پرواز كننده در بهشت و داراى دو بال» لقب گرفت و خداى سبحان عوض دستهاى قطعشدهاش به او دو بال داد كه همراه فرشتگان در بهشت پرواز مىكند».
(ترجمۀ توضيح نهج البلاغه، آیتالله سید محمد شیرازی، ج4، ص43)
امام (علیهالسلام) در اين نامه به هر قسمتى از نامه معاويه، يك فصل پاسخ داده است و اين نامه فصيحترين نامهاى است كه مرحوم سيد، از ميان نامههاى حضرت (علیهالسلام) انتخاب كرده و نكتههايى چند در آن وجود دارد كه در ذيل به آنها اشاره مىكنيم:)
«و ديگر از فضيلتهاى ايشان آن است كه در باره جعفر بن ابى طالب اشاره به آن كرده كه عبارت است از قطع شدن دستهايش در راه خدا كه پيامبر (صلیاللهعلیهوآله) او را صاحب دو بال و پرواز كننده در بهشت خواند و نيز از آن حضرت (صلیاللهعلیهوآله) نقل شده كه شعرى سرود و براى معاويه فرستاد و در آن به وجود جعفر طيار فخر و مباهات فرمود:
و عيّرها الواشون انى احبها و تلك شكاة ظاهر عنك عارها».
(ترجمۀ شرح نهج البلاغه، ابن میثم، ج4، ص757 )
واژه شناسی
واژه کاوی
«طَیَران» مصدر «طار»،[6] حرکت هر بالداری در فضا را گویند.[7]
«طَیَّاره» بهمعنی هواپیما است.[8]
«طَيّار» لقب جعفرابنابیطالب شهید موته است[9] که رسول اللّه (صلیاللهعلیهوآله) میفرمایند: «رَأَيْتُ جَعْفَراً يَطِيرُ فِي الْجَنَّةِ مَعَ الْمَلَائِكَةِ»؛ وقتیکه جناب جعفر در موته در راه خدا شهید شد و دو دست یا دو پای ایشان قطع شد پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در عالم مکاشفه دیدند که حضرت جعفر با دو بال آغشته به خون، در بهشت با ملائکه پرواز میکنند.[10]
بیست و شش مورد از ماده «جَنَح» در نهج البلاغه بهکار رفته است.[18]
نکتهها و پیامها
1- لقب بر اساس اوصاف واضح شخص، بر فرد گذاشته میشود و اینکه جناب جعفر به طیار ملقب شدند؛ شاید به این علت باشد که ایشان در دنیا همچون پرنده، سبکبال از گناه و جدای از آن بودند.(قِيلَ الطَّيَّارُ)
2- مقام و محبت جناب جعفر در پیش امیرالمومنین (علیهالسلام) تا جایی بود که وقتی امام را در هنگام خشمگینی به حق برادرشان قسم میدادند، آرام میگرفتند.[19](الطَّيَّارُ فِي الْجَنَّةِ وَ ذُو الْجَنَاحَيْن)
3- سزاوار است که افراد، آشنایان و دوستان خود را با القاب زشت یاد نکنند. قرآن کریم در این مورد میفرماید: «... وَ لَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ...؛ ای کسانی که ایمان آوردید... همدیگر را با القاب زشت یاد نکنید...».[20] (لطَّيَّارُ فِي الْجَنَّةِ وَ ذُو الْجَنَاحَيْن)
4- برچسب زدن توسط والدین بر روی نوجوانان بر رفتار آنان تأثیر بسزایی دارد. (قِيلَ الطَّيَّارُ فِي الْجَنَّةِ وَ ذُو الْجَنَاحَيْن)
5- کاربرد القاب زشت به ديگران سبب تاثيرات بد ازجمله مشکلات روانی، مختل شدن روابط اجتماعى، ضعف اعتماد به نفس و خجالتى بودن فرد مى گردد. (قِيلَ الطَّيَّارُ فِي الْجَنَّةِ وَ ذُو الْجَنَاحَيْن)
[1]- مقصود جعفر پسر ابو طالب و پسر عموى پيغمبر (صلیاللهعلیهو آله) و برادر امير المؤمنين (علیهالسلام) است كه در جنگ موته (محلى نزديك مرزهاى شام) دو دستش بريده شد و پيغمبر (صلیاللهعلیهو آله) او را طيار و ذوالجناحين ناميد.
[2]- نهج البلاغه تر جمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص552.
[3]- نهج البلاغه تر جمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص552.
[4]- معجم المقاييس اللغه، ج3، ص435.
[5]- معجم المقاييس اللغه، ج3، ص436.
[6]- كتاب العين، ج7، ص447.
[7]- فرهنگ ابجدی، ص587.
[8]- فرهنگ ابجدی، ص586.
[9]- مفردات نهجالبلاغه، ج2، ص122.
[10]- مجمع البحرین، ج3، صص385 و 386.
[11]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج2، ص117.
[12]- تاج اللغه و صحاح العربیه، ج1، ص674.
[13]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج2، ص117.
[14]- مجمع البحرين، ج2، ص347.
[15]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج2، صص117 و 118.
[16]- معجم المقاييس اللغه، ج1، ص484.
[17]- کلید گشایش نهج البلاغه، ص136.
[18]- مفردات نهج البلاغه، ج1، ص221.
[19]- بحارالانوار، ج42، ص117.
[20]- حجرات، آیه11.
اضف تعليق