و من كتاب له (علیهالسلام) إلى معاوية:
«وَ لَوْ لَا مَا نَهَى اللَّهُ عَنْهُ مِنْ تَزْكِيَةِ الْمَرْءِ نَفْسَهُ لَذَكَرَ ذَاكِرٌ فَضَائِلَ جَمَّةً تَعْرِفُهَا قُلُوبُ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَا تَمُجُّهَا آذَانُ السَّامِعِين».
ترجمهها
(و این نامه از نامههای خوب و پسندیده است)
«اگر اين امر نبود كه خداوند، از خودستايى انسان، نهى فرموده، هر آينه ذكر كنندهاى (مقصود خود اميرالمؤمنين (علیهالسلام) است) فضائل فراوانى را ذكر مىكرد كه دلهاى مؤمنان، آن فضائل را مىشناسد و گوشهاى شنوندگان، آنها را به دور نمىافكند (از شنيدن آنها، امتناعى ندارد و آنها را مىپذيرد)».
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص523)
«و اگر خداوند از خودستایی نهی نکرده بود گویندهای (خود من) فضایل بسیاری را (دربارۀ خود) یادآور میشد که دل های مؤمنان با آن آشناست و گوشهای شنوندگان از شنیدن آن منزجر نیست».
(نهج البلاغه، ترجمه حسین استاد ولی، ص386)
(معاویه به پیشنهاد عمروعاص نامهای به مولا نوشت و با بیان فضایل یاران پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و تعریف و تمجید فراوان از خلفای سه گانه و متهم ساختن حضرت (علیهالسلام) به حسادت در مورد ایشان، سعی در تحریک حضرت (علیهالسلام) نمود تا جواب تند حضرت (علیهالسلام) را ضمیمۀ پیراهن عثمان نماید؛ اما امام (علیهالسلام) در جواب معاویه ادعای دروغین معاویه را افشا میکند که ساکت باش و از فضایل ما نگو که ما به فضایل خاندان خود آگاهتریم. در ادامه با شمردن فضایلی از خاندان خود دلیل برتری خاندان بنیهاشم بر بنیامیه را برشمرده و نقش معاویه در قتل عثمان را برای همگان روشن ساخته است و در نهایت به تهدید معاویه در مورد جنگ اشاره میکند و میفرماید: تو با این سخن مرا به خنده واداشتی چرا که فرزندان عبدالمطلب هرگز پشت به دشمن نمیکنند.)
فضایل بنیهاشم
«و اگر خدا از خودستایی نهی نکرده بود، منِ گوینده فضائل فراوانی را برمیشمردم که دلهای مؤمنانِ آگاه با آن آشناست و گوشهای شنوندگان آن را شنیده است».
(نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرامپور، ص553)
(كه در آن دعاوى نادرست و سخنان بيهوده او را گوشزد نموده و پیروان خود را به حقایقى كه در مقام احتجاج، اهميتى بهسزا دارد متوجه ساخته، از اينرو سيد رضى «عليهالرحمه» فرموده:) و آن از نيكو نامهها است (با اينكه هر نامه و هر سخنى از آن بزرگوار در جاى خود، در منتهى درجه نيكویى است.)
«و اگر خدا مرد را از ستودن خود نهى نفرموده بود گوينده (امام عليه السلام) فضائل و بزرگواريهاى بيشمارى را يادآورى ميكرد كه دلهاى مؤمنين با آنها آشنا بوده گوشهاى شنوندگان ردّ نكند».
(ترجمه و شرح نهج البلاغه، فيض الاسلام، ج5، ص896)
شروح
(سيد رضى مىفرمايد: اين نامه از زيباترين نامههاى موجود است.)
پرهیز امام (علیهالسلام) از خودستایی
«و اگر خداى سبحان خودستايى را نهى نكرده بود و نمىفرمود: «... فَلاَ تُزَكُّوا أَنفُسَكُمْ...؛ خود را ستايش نكنيد»[1] هر آينه گوينده (يعنى خود حضرت امام عليهالسلام) فضايل فراوانى را بيان مىكرد؛ همان چيزى كه قلبهاى مؤمنان آنها را به خوبى حفظ كرده و قدر آن را، چنان كه باشد، دانستند و گوشهاى شنوندگان از شنيدن آن ناخشنود نمىشوند؛ زيرا اين فضايل هرگز دروغ نبوده، بلكه حقيقت محض هستند».
(ترجمۀ توضيح نهج البلاغه، آیتالله سید محمد شیرازی، ج4، ص44)
امام (علیهالسلام) در اين نامه به هر قسمتى از نامه معاويه، يك فصل پاسخ داده است و اين نامه فصيحترين نامهاى است كه مرحوم سيد، از ميان نامههاى حضرت (علیهالسلام) انتخاب كرده و نكتههايى چند در آن وجود دارد كه در ذيل به آنها اشاره مىكنيم:)
«و امام (علیهالسلام) راجع به خودش نيز خاطر نشان كرده است كه نسبت به فضايل فراوانش دلهاى مؤمنان آشنا و گوشهايشان آن را پذيرا مىباشد و به دليل اينكه خداوند انسان را از ستودن خويش نهى كرده، امام (علیهالسلام) نيز از بر شمردن فضايل خود، خوددارى فرموده است.
منظور از كلمه ذاكر خودش مىباشد كه فرمود: اگر نه چنين بود كه خداوند از خودستايى نهى كرده ذاكر فضايل بسيارى را از خود بيان مىكرد و اين كه اين كلمه را بطور نكره و بدون ال ذكر كرده و آشكارا به خود نسبت نداده، نيز به دليل همان پرهيز از خودستايى است و در عبارت: «لَا تَمُجُّهَا آذَانُ السَّامِعِين» كه گوشهاى شنوندگان از شنيدن فضايل من امتناع ندارد، اشاره به آن است كه گاهى روح انسان از مكرر شنيدن برخى از امور ناراحت مىشود و گويا آن را از گوش خود بدور مىاندازد چنانكه انسان آب را از دهان خود بيرون افكند».
(ترجمۀ شرح نهج البلاغه، ابن میثم، ج4، صص757 و 758)
واژه شناسی
واژه کاوی
«جَمَم» به معنی آنچه پس از پُر شدن پیمانه، بر سر آن باشد.[9]
«جَمَّه» بیشترین هر چیز است.[10]
«جَمَّ» در دو مورد به کار میرود:
1. در محسوسات؛ قرآن کریم میفرمایند: «وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا؛ و ثروت را بسیار دوست دارید»؛[11] بهاین معنا که حُب مال، قلبشان را پُر کرده است.[12]
2. در معنویات؛[13] امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) میفرمایند: «إِنَّ هَيهُنَا لَعِلْماً جَمّاً لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً؛ در اينجا (سينه مباركش) علم بسيارى است؛ اى كاش براى آن حامل پيدا ميكردم»[14].[15]
تفاوت «جمّ» و «کثیر»:
«جمّ» کثیری است که غیرقابل شمارش باشد و در یک جا گردهم آید؛ اما «کثیر» زیادی است که قابل شمارش است؛ حتی اگر در یک جا گردهم نیامده باشد.[16]
سستی دو گوشۀ دهان را «مَجَج» گویند.[19]
«شَیْخً ماجّ» یعنی شخصی که به دلیل کهنسالی، آب دهان[20] از کنار لبش خارج میشود[21] و از زیادی[22] نمیتواند آن را نگه دارد.[23]
در عبارت «هذا كَلامٌ تَمُجُّه الأَسماعُ»؛ لفظ به آب دهان؛ و گوش به دهان تشبیه شده است؛[24] یعنی گوش آن کلام را نمیپذیرد.[25]
«وَ لَا تَمُجُّهَا آذَانُ السَّامِعِين» به این معناست که وقتی افراد، فضائل بزرگانی چون جعفر طیّار را میشنوند اجتناب از گوش دادن ندارند.[26]
چهار مورد از ماده «مَجَّ» در نهج البلاغه بهکار رفته است.[27]
نکتهها و پیامها
1. گوش دادن سه مرحله دارد: 1. شنیدن 2. پردازش 3. پاسخگویی
مؤمنین با جانشان فضائل امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را میگیرند و به آن پاسخ میدهند؛ اما کافران فقط با گوشهایشان میشنوند. (تَعْرِفُهَا قُلُوبُ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَا تَمُجُّهَا آذَانُ السَّامِعِين)
2. برای پرهیز از خودستایی این کلمه نکره و بدون ال بیان شده است. (ذَاكِرٌ)
3. هر دو فعل به صورت مضارع به کار رفته و این نشاندهندۀ استمرار این ویژگی تا زمان حال است. (تَعْرِفُهَا – تَمُجُّهَا)
4. شاید مراد این است که فضائل امام علی (علیهالسلام) آنقدر زیاد است که نه حتی مؤمنان، بلکه به دشمنان هم رسیده است. (تَعْرِفُهَا قُلُوبُ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَا تَمُجُّهَا آذَانُ السَّامِعِين)
5. بعد شخصی: شخص مطلب دینی را فقط با گوش نشنود؛ بلکه آن را عمل کند و با جان خود عجین کند. (تَعْرِفُهَاَ- لَا تَمُجُّهَا)
6. بعد تربیتی: به فرزندان از کودکی بیاموزیم که مطالب دینی و علمی که میشنوند فقط صِرف شنیدن بسنده نکنند؛ بلکه به آن جامع عمل بپوشانند. (تَعْرِفُهَاَ- لَا تَمُجُّهَا)
7. قرآن کریم در مورد عدم خودستایی میفرماید: «... فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقى؛ پس خودستايى نكنيد. او به كسى كه پرهيزكارى پيشه كرده است آگاهتر است».[28](وَ لَوْ لَا مَا نَهَى اللَّهُ عَنْهُ مِنْ تَزْكِيَةِ الْمَرْءِ نَفْسَهُ)
8. امام باقر (علیهالسلام) در تفسیر این آیه میفرمایند: «لا يفتخر أحدكم بكثرة صلاته و صيامه و زكاته و نُسكه لأنّ اللَّه عزّ و جلّ اعلم بمن اتّقى منكم؛ هیچکس از شما نباید به فزونی نماز و روزه و زکات و مناسک حج و عمره افتخار کند؛ زیرا خدا پرهیزگاران را از همه بهتر میشناسد».[29](وَ لَوْ لَا مَا نَهَى اللَّهُ عَنْهُ مِنْ تَزْكِيَةِ الْمَرْءِ نَفْسَهُ)
9. امام علی (علیهالسلام) در خطبه 193 که ضمن بیان ویژگیهای متقین، میفرمایند: « لَا يَرْضَوْنَ مِنْ أَعْمَالِهِمُ الْقَلِيلَ وَ لَا يَسْتَكْثِرُونَ الْكَثِيرَ فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُونَ إِذَا زُكِّيَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا يُقَالُ لَهُ فَيَقُولُ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْ غَيْرِي وَ رَبِّي أَعْلَمُ بِي مِنِّي بِنَفْسِي اللَّهُمَّ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا يَقُولُونَ وَ اجْعَلْنِي أَفْضَلَ مِمَّا يَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لِي مَا لَا يَعْلَمُونَ؛ از اعمال اندك خود خشنود نيستند، و اعمال زياد خود را بسيار نمىشمارند. نفس خود را متّهم مىكنند، و از كردار خود ترسناكند. هرگاه يكى از آنان را بستايند، از آنچه در تعريف او گفته شد در هراس افتاده مىگويد: «من خود را از ديگران بهتر مىشناسم و خداى من، مرا بهتر از من مىشناسد، بار خدايا، مرا بر آنچه مىگويند محاكمه نفرما، و بهتر از آن قرارم ده كه مىگويند، و گناهانى كه نمىدانند بيامرز». (وَ لَوْ لَا مَا نَهَى اللَّهُ عَنْهُ مِنْ تَزْكِيَةِ الْمَرْءِ نَفْسَهُ)
[1]- نجم، آیه32.
[2]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص553.
[3]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص553.
[4]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص553.
[5]- معجم المقاييس اللغه، ج1، ص419.
[6]- تاج اللغه و صحاح العربیه، ج5، ص2365.
[7]- معجم المقاييس اللغه، ج1، ص419.
[8]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج2، ص113.
[9]- فرهنگ ابجدی، ص304.
[10]- فرهنگ ابجدی، ص303.
[11]- فجر، آیه20.
[12]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج2، ص113.
[13]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج2، ص113.
[14]- نهج البلاغه (صبحی صالح)، حکمت147.
[15]- قاموس قرآن، ج2، صص52 و 53.
[16]- الفروق فی اللغه، ص247.
[17]- معجم المقاييس اللغه، ج5، ص268.
[18]- المنجد به نقل از کلید گشایش نهج البلاغه، ص710.
[19]- فرهنگ ابجدى، ص783.
[20]- تاج اللغه و صحاح العربیه، ج1، ص652.
[21]- كتاب العين، ج6، ص30.
[22]- لسان العرب، ج2، ص361.
[23]- تاج اللغه و صحاح العربیه، ج1، ص652.
[24]- تاج العروس من جواهر القاموس، ج3، ص479.
[25]- الطراز الأول و الكناز لما عليه من لغه العرب المعول، ج4، ص208.
[26]- برداشتی از کلید گشایش نهج البلاغه، ص711.
[27]- مفردات نهج البلاغه، ج2، ص381.
[28]- نجم، آیه32.
[29]- تفسیر صافی، ج5، ص94.
اضف تعليق