و من كتاب له (علیهالسلام) إلى معاوية:
«فَدَعْ عَنْكَ مَنْ مَالَتْ بِهِ الرَّمِيَّةُ فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا».
ترجمهها
(و این نامه از نامههای خوب و پسندیده است)
«بنابر آنچه گفته شد تو، سخنان صاحب غرضان و مفسدان و منحرفان از حق را، فروگذار؛ پس به راستی، ما برگزيدگان و مخصوصان و پرورش يافتگان خدا هستيم، از اين گذشته مردم هم، پرورش يافتگان ما هستند[1]».
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص524)
«پس آنان که تیرشان به سنگ خورده (مانند عمروعاص و دیگران) رها کن، که ما دستپروردگان پروردگار خویشیم و از آن پس، مردم دستپروردگان ما هستند».
(نهج البلاغه، ترجمه حسین استاد ولی، ص386)
(معاویه به پیشنهاد عمروعاص نامهای به مولا نوشت و با بیان فضایل یاران پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و تعریف و تمجید فراوان از خلفای سه گانه و متهم ساختن حضرت (علیهالسلام) به حسادت در مورد ایشان، سعی در تحریک حضرت (علیهالسلام) نمود تا جواب تند حضرت (علیهالسلام) را ضمیمۀ پیراهن عثمان نماید؛ اما امام (علیهالسلام) در جواب معاویه ادعای دروغین معاویه را افشا میکند که ساکت باش و از فضایل ما نگو که ما به فضایل خاندان خود آگاهتریم. در ادامه با شمردن فضایلی از خاندان خود دلیل برتری خاندان بنیهاشم بر بنیامیه را برشمرده و نقش معاویه در قتل عثمان را برای همگان روشن ساخته است و در نهایت به تهدید معاویه در مورد جنگ اشاره میکند و میفرماید: تو با این سخن مرا به خنده واداشتی چرا که فرزندان عبدالمطلب هرگز پشت به دشمن نمیکنند.)
رذایل بنی امیه
«ای معاویه! (دست از این ادعاها بردار) و گمراهان (عمروعاص) را از اطراف خود بران و بدانکه ما، دست پرورده و منّتدار پروردگاریم و مردم تربیت شدگان مایند».
(نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرامپور، ص553)
(كه در آن دعاوى نادرست و سخنان بيهوده او را گوشزد نموده و پیروان خود را به حقایقى كه در مقام احتجاج، اهميتى بهسزا دارد متوجه ساخته، از اينرو سيد رضى «عليهالرحمه» فرموده:) و آن از نيكو نامهها است (با اينكه هر نامه و هر سخنى از آن بزرگوار در جاى خود، در منتهى درجه نيكویى است.)
«پس دور كن از خود كسي را كه شكار او را از راه برگردانيده است (جمله فدع عنك من مّالت به الرّميّة، مثلى است در باره كسي كه از راه راست بيرون رفته به بيراهه مىرود، خلاصه از كساني كه به طمع صيد دنيا از راه حق پا بيرون نهادهاند «مانند عمرو ابن عاص» پيروى مكن و به سخنانش گوش مده) كه ما تربيت يافته پروردگارمان هستيم و مردم پس از آن تربيت يافته ما هستند (خداوند ما را برگزيده و مردم را به پيروى و دوستى ما امر فرموده و اين نعمت بزرگ را به ما عطاء نموده كه بين ما و او واسطهاى نيست و بين مردم و خداوند ما واسطه هستيم».
(ترجمه و شرح نهج البلاغه، فيض الاسلام، ج5، صص 896 و 897)
شروح
(سيد رضى مىفرمايد: اين نامه از زيباترين نامههاى موجود است.)
پرهیز امام (علیهالسلام) از خودستایی
«پس رها كن صيدى را كه تير صياد در هدف گرفتنِ آن به خطا رفت. اين مثل براى كسى گفته مىشود كه در هدف خود ناكام شده و در طلب آن از استقامت دست برداشته باشد و شايد امام (عليهالسلام) خطاب به خودش فرموده باشد؛ يعنى، اى على، مهم نيست كه كسى مانند معاويه و همگنان او با اهداف تو مخالف هستند و نيز شايد اشاره به كسانى باشد كه در خلافت بر او پيشى گرفتند و يا پاسخى باشد به معاويه كه آنان را بر آن حضرت برترى داده بود يا حتى شايد منظور از اين بيان، مطلبى ديگر بوده است.
پس بدان كه ما پروردگان خداييم و مردم پروردگان مايند. ما فضايلى داريم كه ما را بسنده است و جهل جاهلان و انكار منكران هيچ ضررى به آن نمىرساند و ما واسطه فيض خدا براى حيات سعادتمند دنيا و آخرت هستيم».
(ترجمۀ توضيح نهج البلاغه، آیتالله سید محمد شیرازی، ج4، صص44 و 45)
واژه شناسی
واژه کاوی
«دَعْ ذا» یعنی ای شخص این امر را ترک کن[10] قرآن کریم در این مورد میفرمایند: «وَ لا تُطِعِ الْكافِرينَ وَ الْمُنافِقينَ وَ دَعْ أَذاهُمْ وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ كَفى بِاللَّهِ وَكيلاً؛ و از کافران و منافقان اطاعت مکن و آزارشان را واگذار و بر خدا توکل کن، و کافی است که خدا نگهبان و کارساز [انسان] باشد»[11]مراد از این آیه این است که ای پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) به اذیت منافقین توجهی نکن.[12]
«صُنْع» مصدر «صَنَع»[16]یعنی عمل را به نیکی انجام داد. قرآن کریم میفرمایند: «...صُنْعَ اللَّهِ الَّذي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْء...؛ آفرينش خداست كه به نیکویی، هر چيزى را محكم و استوار كرده است»[17].[18]
«صانِع» به معنی سازنده[19] اسم فاعل؛ و «مَصنوع» به معنی آن چیزی است که ایجاد شده[20] اسم مفعول از «صَنَع» است.
«صَنایع» جمع «صَنیعَه»[21]به معنی الطاف است. [22]
در تفسیر این جمله آمده است: آل نبی اسیران احسان خدا هستند و مردم اسیران فضل و کرم آنها هستند.[23]
از این ماده موارد زیادی در نهج البلاغه آمده است. [24]
تفاوت «صنع» و «عمل»:
«صنع» انجام عمل براساس قوانینی که شخص از قبل آموخته است که در صورت رعایت آن نکات، نتیجۀ مورد نظر حاصل میشود از همین رو به نجار «صانع» میگوینـد؛ زیرا نجار اگر بـا دانش و مهـارت به وسيله ابزار خود، مشـغول به عملی شود به طور قطع نتیجه مورد نظرش ساخته میشود؛ اما به تاجر«صانع» گفته نمیشود؛ زیرا ممکن اسـت سود و یـا زیـان کنـد و به نتیجه مورد نظر خود نرسد و همچنین «صنع» به این معناست که کار را با خوبی انجام داد به همین دلیل گفته میشود «ثوبً صنیع؛ یعنی لباسی که با زیبایی دوخته شده»؛[25] درنتیجه هر «صنعی» «عمل» است؛ اما هر «عملی» «صنع» نیست.[26]
نکتهها و پیامها
1. در دین اسلام توجه خاص به داشتن همنشین خوب، شده است. در ضمن روایتی امام صادق
(علیهالسلام) میفرمایند: «لا تصحبوا أهل البدع و لا تجالسوهم فتصیروا عند النّاس کواحد منهم؛ با بدعتگذاران هم صحبت نشوید و همنشین نگردید که در نظر مردم چون یکى از آنها شوید».[27] که در واقع میتوان از این کلام متوجه شد که: 1. هر شخص با دوستانش در جامعه سنجیده می شود. 2. یکی از راههای شناخت افراد، شناسایی دوستان آنها است.
تا توانی میگریز از یار بد یار بد بدتر بود از مار بد
مار بد تنها تو را بر جان زند یار بد بر جان و بر ایمان زن
(فَدَعْ عَنْكَ مَنْ مَالَتْ بِهِ الرَّمِيَّةُ)
2. امام زمان (عجلالله تعالی فرجه) در توقیع شریفشون مانند این کلام را میفرمایند: «نحن صنائع ربّنا والخلق بعد صنائعنا»[28].
3. الطاف الهی (چه مادی و چه معنوی) توسط اهل بیت (علیهمالسلام) انجام میگیرد. در زیارت جامعه کبیره هم به این مورد اشاره شده است:
· در نعمتهاي معنوي، مانند: تببین رسالت، علم، رحمت و.... (اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ، وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ، وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ، وَمَهْبِطَ الْوَحْىِ، وَمَعْدِنَ الرَّحْمَةِ، وَخُزّانَ الْعِلْمِ...؛ وَ أَبْوَابَ الْإِيمَانِ وَ أُمَنَاءَ الرَّحْمَنِ...)
· در نعمتهاي مادي، مانند: نزول باران، برطرف شدن بلایا و مشکلات و... (بكم ينزّل الغيث و بكم يُمْسك السّماء أن تقع عليَ الأرض إلاّ بإذنه و بكم ينفّس الهمّ ويكْشف الضُرّ،...)
(فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا)
4. فروق متعدد بین مفوضه و شیعه اثنا عشر وجود دارد از جمله:
1- مفوضه عقیده دارند که خدا خلق و رزق به معنای اول (ایجاد از عدم) را به ائمه (علیهمالسلام) تفویض کرده و شیعه اثنا عشری آن را مخصوص خدا میداند.
2- شیعه اثنا عشر عقیده دارد که خلق در معنای دوم (تقدیر) همیشه باذن الله صورت میگیرد و برخی مفوضه قائلند که خلق در معنای دوم در اول باذن الله بوده اما در ادامه بدون اذن الله است. (فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا)
5. شخص میتواند با عمل به کلام اهل بیت (علیهمالسلام) از انواع تنگدستیها نجات یابد. امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرمایند: «بِنَا اهْتَدَيْتُمْ فِي الظَّلْمَاءِ وَ [تَسَنَّمْتُمُ] تَسَنَّمْتُمْ ذُرْوَةَ [الْعَلْيَاءَ] الْعَلْيَاءِ وَ بِنَا [انْفَجَرْتُمْ] أَفْجَرْتُمْ عَنِ السِّرَارِ. وُقِرَ سَمْعٌ لَمْ يَفْقَهِ الْوَاعِيَةَ وَ كَيْفَ يُرَاعِي النَّبْأَةَ مَنْ أَصَمَّتْهُ الصَّيْحَةُ، رُبِطَ جَنَانٌ لَمْ يُفَارِقْهُ الْخَفَقَانُ؛ در تاريكى، راه خود را به هدايت ما يافتيد و بر قله عزّت و سرورى فرا رفتيد و از شب سياه گمراهى به سپيده دم هدايت رسيديد. كر باد، گوشى كه بانگ بلند حق را نشنود، كه آنكه بانگ بلند را نشنود، آواز نرم چگونه او را بياگاهاند. هر چه استوارتر باد، آن دل كه پيوسته از خوف خدا لرزان است». [29]
(فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا)
ضرب المثل
- از خود دور کن کسی را که، شکار او را از راه گردانیده است![30] (معنای اصل مثل این است که کسی بهسوی هدفی در حرکت است، در حین حرکت، شکاری پیدا شود و او را از هدف اصلی منحرف نماید. («رمیّه» شکاری است که شکارچی از شکار آن درماند.)[31]
شعر
ناصر خسرو میگوید:
چه خوش گفت آن خردمند سخندان که روی از صحبت نادان، بگردان
درخت انسِ نادان برنیارد حضورش جز که دردسر نیارد
زیان پیدا کند، گر سود خواهد بدارد بر شر، از بهبود خواهد[32]
مولوی نیز چنین گفته است:
دوستی ابله، بَتر از دشمنی است او به هر حیله که دانی، راندنی است[33]
و سعدی در اینباره میگوید:
ابر اگر آب زندگی بارد هرگز از شاخ بید، بر نخوری
با فرومایه روزگار مبر کز نی بوریا شکر نخوری[34]
و نیز گفته است:
از بدان جز بدی نیاموزی نکند گرگ پوستین دوزی[35]
حافظ میگوید:
پیر پیمانه کش من که روانش خوش باد گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان[36]
همچنین گفته است:
نَخست موعظهی پیرِ صحبت این حرف است که از مُصاحبِ ناجِنس اِحتِراز کنید[37]
و صائب چنین گفته است:
عنان به دست فرومایگان مده زنهار که در مصالح خود خرج می کنند ترا[38]
[1]- خدا به وسيلۀ مقام نبوت و وحى، ما را پرورش داده و ما با ابلاغ احكام الهى، مردم را پرورش داديم و مىدهيم.
[2]- فیض: 573 بهنقل از فرهنگ برابرهای نهجالبلاغه، ص501.
[3]- ترجمۀ توضیح نهجالبلاغه (آیت الله سیدمحمد شیرازی)، ج4، ص44.
[4]- ترجمۀ توضیح نهجالبلاغه (آیت الله سیدمحمد شیرازی)، ج4، ص44.
[5]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص553.
[6]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج13، ص68.
[7]- معجم المقاييس اللغه، ج6، ص96.
[8]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج13، ص68.
[9]- فرهنگ ابجدی، ص98.
[10]- تاج اللغه و صحاح العربیه، ج3، ص1726.
[11]- احزاب، آیه48.
[12]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج13، ص68.
[13]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج6، ص285.
[14]-معجم المقاييس اللغه، ج3، ص313.
[15]- مفردات ألفاظ القرآن، ص493.
[16]- تاج اللغه وصحاح العربیه، ج3، ص1673.
[17]- نمل، آیه88.
[18]- مفردات ألفاظ القرآن، ص493.
[19]- کلید گشایش نهج البلاغه، ص492.
[20]- کلید گشایش نهج البلاغه، ص492.
[21]- کلید گشایش نهج البلاغه، ص492.
[22]-معجم المقاييس اللغه، ج3، ص313.
[23]- محمد عبده به نقل از مفردات نهج البلاغه، ج2، ص81.
[24]- مفردات نهج البلاغه، ج2، ص80.
[25]- الفروق فی اللغه، ص128.
[26]- مفردات ألفاظ القرآن، ص493.
[27]- الکافی، ج2، ص375.
[28]- بحارالانوار، ج53، ص178.
[29]- نهج البلاغه (صبحی صالح)، خطبه4.
[30]- برای کسی استعمال میشود که همنشین ناپسندی دارد که مانع پیشرفتش میشود.
[31]- مثلها و مثلوارهها درنهج البلاغه، فاطمه احمدی، صص95 و 96.
[32]- دیوان ناصر خسرو بهنقل از مثلها و مثلوارهها درنهج البلاغه، فاطمه احمدی، ص96.
[33]- مثنوی، دفتر دوم بهنقل از مثلها و مثلوارهها درنهج البلاغه، فاطمه احمدی، ص 96.
[34]- گلستان، باب اول، بهنقل از مثلها و مثلوارهها درنهج البلاغه، فاطمه احمدی، صص 95 و 96.
[35]- گلستان، باب هشتم، بهنقل از مثلها و مثلوارهها درنهج البلاغه، فاطمه احمدی، ص96.
[36]- دیوان حافظ، غزل387، بهنقل از مثلها و مثلوارهها درنهج البلاغه، فاطمه احمدی، ص96.
[37]- دیوان حافظ، غزل244، بهنقل از مثلها و مثلوارهها درنهج البلاغه، فاطمه احمدی، ص96.
[38]- دیوان صائب، غزلیات 593، بهنقل از مثلها و مثلوارهها درنهج البلاغه، فاطمه احمدی، ص96.
اضف تعليق