و من كتاب له(علیهالسلام) إلى بعض أمراء جيشه:
« فَإِنْ عَادُوا إِلَى ظِلِّ الطَّاعَةِ فَذَاكَ الَّذِي نُحِبُّ وَ إِنْ تَوَافَتِ الْأُمُورُ بِالْقَوْمِ إِلَى الشِّقَاقِ وَ الْعِصْيَانِ فَانْهَدْ بِمَنْ أَطَاعَكَ إِلَى مَنْ عَصَاكَ وَ اسْتَغْنِ بِمَنِ انْقَادَ مَعَكَ عَمَّنْ تَقَاعَسَ عَنْكَ».
ترجمهها
« پس اگر در سايه و پناه فرمانبری و اطاعت، بازگشتند، اين همان است که ما دوست داريم، و اگر هواهای نفسانی يا امور و عواملی که پی درپی بر آن گروه فرود می آيد، آنها را به سوی جدا شدن از مسلمانان و به نافرمانی می کشاند، پس تو با ياری کسانی که در فرمانت هستند، در برابر نافرمانان بايست و با آنها نبرد کن و با کمک افرادی که مطيع و منقادند و با تو همراهند، خود را از کسانی که در اجرای فرمان تو، سستی می ورزند، بی نياز ساز».
(نهجالبلاغه، ترجمه فقیهی، ص 498 )
( هنگامی که پیمان شکنان جمل وارد بصره شدند و به بسیج کردن مردم پرداختند، عثمان بن حنیف انصاری که از جانب علی(علیهالسلام) فرماندار آنجا بود نامه ای برای آن حضرت فرستاد و او را از احوال آنان باخبر ساخت. امام(علیهالسلام) در پاسخ نوشت):
« اگر به سایه اطاعت بازگشتند، این همان است که ما دوست داریم، و اگر شرایط دست به دست هم داد و آنان را به دشمنی و سرپیچی کشاند، بیدرنگ به یاری آنان که فرمانت را میبرند بر آن نافرمانان حمله کن، و با وجود کسانی که تسلیم توهستند از آنان که از یاری تو دريغ و امتناع میورزند بی نیاز باش».
(نهجالبلاغه، ترجمه حسین استاد ولی، ص 366 )
«اگر مخالفان به سایه طاعت بازگردند این همان است که دوست داریم و اگر کارشان به نافرمانی کشید تو با کمک فرمان برداران با عصیان گران بجنگ و با یاران، آن هایی را که از یاری تو سرباز میزنند سرکوب کن».
(نهجالبلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابو الفضل بهرام پور، ص521 )
(عثمان ابن حنيف انصارىّ كه از جانب امام(عليهالسلام) و حكمران بصره بوده، و شمّهاى از سرگذشت او در شرح خطبه يك صد و هفتاد و يكم گذشت، او را به جنگ با دشمن در صورت اطاعت نكردن از اوامر مىفرمايد):
«پس(از آنكه اصحاب جمل«طلحه و زبير و عائشه و پيروانشان» به بصره رسيده آماده جنگ شدند، عثمان ابن حنيف نامهاى به امام(عليهالسلام) براى آگاه نمودن از منظور آنان نوشت، و جملهاى از نامهاى كه حضرت در پاسخ او نوشت اين است):
اگر به سايه اطاعت و فرمانبردارى برگشتند(دست از تباهكارى كشيده خواستار آسايش شدند) آن همان است كه ما دوست مىداريم، و اگر كارها ايشان را به دشمنى و نافرمانى كشاند(آماده جنگ شدند) پس با كمك كسي كه فرمان تو را مىبرد برخيز(جنگ كن) با كسي كه فرمانت را نمىبرد، و با كسي كه پيرو تو مىباشد بىنياز باش از آنكه از يارى تو خوددارى مىنمايد».
(ترجمه و شرح نهجالبلاغه، فيضالاسلام، ج5، ص838 )
شروح
«وقتى كه اصحاب جمل به بصره رسيدند، حضرت به عثمان بن حنيف، فرماندار خود در بصره، نامهاى نوشت و به او فرمان داد كه آنها را وادار به تسليم كند. در اين نامه آمده است: پس هرگاه اصحاب جمل به سايه اطاعت برگردند، اين همان چيزى است كه ما دوست داريم، زيرا ما خواهان همدلى و اجتماع مسلمانانيم، ولى اگر كارشان به اختلاف و عصيان و نافرمانىِ از حكومت انجاميد، با يارانت عليه اصحاب جمل و ياران بصرىشان قيام كن. و با ياران خودت كه به صحنه مىآيند از ديگران كه سستى مىورزند و كوتاهى مىكنند بىنياز شو».
(ترجمه توضيح نهجالبلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج3، ص507 )
(برخى گفتهاند امير لشكرى كه اين نامه را، حضرت خطاب به او نوشته است، عثمان بن حنيف نماينده او در بصره بوده است، هنگامى كه اصحاب جمل به سرزمين بصره رسيدند و تصميم به جنگ گرفتند، عثمان نامهاى به حضرت نوشت، و وى را از وضع آنان آگاه كرد، امام(علیهالسلام) در پاسخ او نامهاى مرقوم فرمود، كه اين بيانات از آن نامه مىباشد).
« برخى گفتهاند امير لشكرى كه اين نامه را، حضرت خطاب به او نوشته است، عثمان بن حنيف نماينده او در بصره بوده است، هنگامى كه اصحاب جمل به سرزمين بصره رسيدند و تصميم به جنگ گرفتند، عثمان نامهاى به حضرت نوشت، و وى را از وضع آنان آگاه كرد، امام(علیهالسلام) در پاسخ او نامهاى مرقوم فرمود، كه اين بيانات از آن نامه مىباشد.
«و ان توافت الامور بالقوم»
يعنى اگر پيش آمدها و اسباب اختلاف و گناه، اهل جنگ جمل را به اين دو امر وادار كند.
«فان عادوا... نحبّ»
امام(علیهالسلام) مىخواهد افراد جامعه را تحت اطاعت فرمان خود در آورد تا در آينده همه آنان را به راه حق بكشاند، كه مقصود شارع نيز همين است و با عبارت فوق اين معنا را خاطر نشان كرده است و اسم اشاره فذلك به مصدرى بر مىگردد كه فعل عادوا دليل آن است، و با عبارت«فذلك الذى نحب» محبوبش را منحصر در بازگشت آنها فرموده است يعنى دوست نمىداريم جز آن را و به اين دليل امير لشكر خود را امر كرده است كه در صورت اختلاف و مخالفتشان، با مخالفان بجنگد و از مطيعان بر عليه مخالفان يارى بجويد».
(ترجمهیشرح نهجالبلاغه، ابنميثم، ج 4، ص592 )
واژه شناسی
واژه کاوی
به شتر بزرگسالی که به كار و حركت بازمیگردد همچنین به راه قديمى ای كه مجدداً مسافرت نمودن در آن رونق میگیرد«عَوْد» میگویند.17
تفاوت میان «تکرار» و «اعاده»:
تکرار بر یک بار یا چند بار از سر گرفتن امری و اعاده تنها یک بار از سر گرفتن امری دلالت میکند.18
الشَّقّ: شكاف22 و جدا شدن.23 «شِّقَاق» به معنی دشمنی24 و مخالفت است، يعنى انسان در جهتى غير از جهت دوستش حرکت کند و به تكّهى جدا شده«شقه» میگویند.25
در نهج البلاغه بیستوسه مورد از ماده«شقق» آمده است.26
تفاوت «شقق» و «فلق»
«شقق» برای شکافتن امر بزرگ به کار نمیرود ولی«فلق» بنا بر آنچه در تفسیر آمده شکافتن امر بزرگ است به همین علت به خدای متعال(فالِقُ الْإِصْباحِ) نسبت داده شده است.27
«هدد» ویرانی شدید به یکباره است که تفاوتی نمیکند این ویرانی، ویرانی پایهها باشد یا غیر از آن30 و نقیض ساختن است.31
الغِنَى اقسام متفاوتی دارد:
1- بىنيازى مطلق که این مورد تنها براى خداى متعال است.
2- کم نیازی و دستاوردهای مالی اقشارمختلف جامعه.36
استغناء: طلب بىنيازى37 و توانگری خواستن.38
تفاوت «غنی» و «الجده» و «الیسار»:
«غنی» بر مال و غیر از آن؛ مثل توانایی، چیزهای یاری رساننده و هر آنچه که نیازها را بر طرف میکند دلالت دارد، «جده» تنها به معنی بسیاری مال است و «یسار» به معنی ثروت بسیار نیست بلکه مقداری از توانگری مالی است که انسان بتواند زندگیاش را به وسیله آن به آسانی بگذراند.39
قیاد طنابی است که چهارپا یا شیء به وسیله آن کشیده میشود.43
انقیاد، اطاعت کردن از روی رغبت یا کراهت از شخصی،44 فروتنی در برابر او45 و کشیده شدن به دنبال او است.46
از این ماده موارد زیادی در نهج البلاغه آمده است. 47
«قَعَسَ» و «تَقاعَس» یعنی عقب افتاد،49 پیش قدم نشد،50 کنار کشید و برای انجام دادن کاری اقدام نکرد.51 «تَقَاعَسَ فُلانٌ» یعنی فلان شخص، تکلیفی که بر عهدهاش نهاده شده بود را انجام نداد.52
«تقاعس» تنها دوبار در نهج البلاغه آمده است.53
نکتهها و پیامها
1- در توبه همیشه باز است؛ از این رو ما دوست داریم دشمنان خدا به راه دین باز گردند.
2- در راه دین باید آبرو گذاشت و در فعالیت های دینی از دیگران کمک گرفت.
3- وقتی انسان از انجام دادن کار پسندیدهای کراهت دارد باید تلاش کند با به دست آوردن اطلاعات در مورد آن و... ابتدا به آن علاقهمند شود بعد آن را انجام دهد.
4- «عَادُوا» یعنی اهل بصره قبل از جنگ جمل در زیرسایه طاعت بودند و بعد سرپیچی کردند.
5- امیرالمومنین(علیهالسلام) دستور میدهند با مخالفان با شدت برخورد شود و این غضب از غضب خدا سرچشمه میگیرد.
6- اگر انسان در زیر سایه طاعت امام زمانش باشد احساس آرامش میکند.
راهکار هایی از نهج البلاغه برای بهبود زندگی اجتماعی:
هر شخص در هر جایگاهی، از مقامات بالا تا پایینترین فرد اجتماع، اگر فرمانبدار امر خدا و اهل بیت(علیهم السلام) باشد، تمام مشکلات جامعه حل میشود و این همان چیزی است که خدا و اهل بیت(علیهم السلام) آن را دوست دارند.
[1]- نهج البلاغه ترجمه با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص521.
[2]- نهج البلاغه ترجمه با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص521.
[3]- توضيح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ص507.
[4]- نهج البلاغه ترجمه با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص521.
[5]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص521.
[6]- مفردات ألفاظ القرآن، ص459.
[7]- مفردات ألفاظ القرآن، ص570.
[8]- نهج البلاغه ترجمه با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص521.
[9]- قاموس قرآن، ج5، ص125.
[10]- کلید گشایش نهج البلاغه، ص599.
[11]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص521.
[12]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص521.
[13]- معجم المقاييس اللغة، ج4، ص181.
[14]- مفردات ألفاظ القرآن، ص593.
[15]- المحيط في اللغة، ج2، ص126.
[16]- لسان العرب، ج3، ص315.
[17]- مفردات ألفاظ القرآن، ص594.
[18]- الفروق في اللغة، ص30.
[19]- معجم المقاييس اللغة، ج6، ص129.
[20]- لسان العرب، ج15، ص399.
[21]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج6، صص 93 و 94.
[22]- مفردات ألفاظ القرآن، ص459.
[23]- النهاية في غريب الحديث و الأثر، ج2، ص491.
[24]- مجمع البحرين، ج5، ص193.
[25]- مفردات ألفاظ القرآن، ص459.
[26]- مفردات نهج البلاغه، ج2، ص40.
[27]- الفروق في اللغة، ص143.
[28]- معجم المقاييس اللغة،ج6، ص397.
[29]- قاموس قرآن، ج7، ص142.
[30]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم،ج11، ص242.
[31]- تاج العروس من جواهر القاموس، ج5، ص331.
[32]- معجم المقاييس اللغة، ج4، ص397.
[33]- کلید گشایش نهج البلاغه، ص599.
[34]- كتاب الماء، ج3، ص967.
[35]- مفردات نهج البلاغه، ج2، ص222.
[36]- مفردات ألفاظ القرآن، ص 615.
[37]- قاموس قرآن،ج5، ص125.
[38]- کلید گشایش نهج البلاغه، ص599.
[39]- الفروق في اللغة، ص169.
[40]- معجم المقاييس اللغة، ج5، ص38.
[41]- مفردات نهج البلاغه، ج2، ص307.
[42]- كتاب العين، ج5، ص196.
[43]- المحيط في اللغة، ج5، ص484 .
[44]- المصباح المنير في غريب الشرح الكبير، ج2، ص518.
[45]- فرهنگ ابجدى، متن، ص153.
[46]- مفردات نهج البلاغه، ج2، ص307.
[47]- مفردات نهج البلاغه، ج2، ص307.
[48]- كتاب الماء، ج3، ص887 .
[49]- لسان العرب، ج6، ص177.
[50]- مجمع البحرين، ج4، ص97.
[51]- مفردات نهج البلاغه،ج2، ص295.
[52]- كتاب العين، ج1، ص131.
[35]- مفردات نهج البلاغه،ج2، ص296.
اضف تعليق