و من كتاب له (علیهالسلام) إلى معاوية:
«ِوَ هَذِهِ حُجَّتِي إِلَى غَيْرِكَ قَصْدُهَا وَ لَكِنِّي أَطْلَقْتُ لَكَ مِنْهَا بِقَدْرِ مَا سَنَحَ مِنْ ذِكْرِهَا ثُمَّ ذَكَرْتَ مَا كَانَ مِنْ أَمْرِي وَ أَمْرِ عُثْمَانَ فَلَكَ أَنْ تُجَابَ عَنْ هَذِهِ لِرَحِمِكَ مِنْهُ فَأَيُّنَا كَانَ أَعْدَى لَهُ وَ أَهْدَى إِلَى مَقَاتِلِهِ».
ترجمهها
«اين دليل من است که قصد من از اظهار آن، تو نبودی (زيرا تو برای مداخله در اين مسائل، شايستگی نداری) بلکه نظرم، کسان ديگری، جز تو بودند (يعنی کسانی که در امر خلافت به من ستم روا داشتند) ليکن من، مقداری از آن را که لازم ديدم و در ضمن سخن پيش آمد به گوش تو رسانيدم. پس از آنچه ذکر شد، تو در نامهات به امری (که به گمان تو) ميان من و عثمان رخ داده پرداختهای (که او از من ياری خواست و من او را ياری نکردم) پس اين به عهده توست که با خويشاوندی نزديکی که با عثمان داری پاسخگو باشی که کداميک از ما دو تن (من و تو) بيشتر با وی دشمنی نموده و برای فرستادن او به کشتنگاه وی بيشتر راهنمايی کرده است؟».
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص526)
«و روی این دلیل من با کس دیگری است، ولی گوشهای از آن را بهقدریکه لازم بود و فرصت اجازه میداد برای تو باز گفتم. آنگاه از ماجرای من و ماجرای عثمان یادکردهای؛ آری حق داری در این باره پاسخ بشنوی، زیرا خویشاوند او هستی».
(نهج البلاغه، ترجمه حسین استاد ولی، ص388)
(معاویه به پیشنهاد عمروعاص نامهای به مولا نوشت و با بیان فضایل یاران پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و تعریف و تمجید فراوان از خلفای سه گانه و متهم ساختن حضرت (علیهالسلام) به حسادت در مورد ایشان، سعی در تحریک حضرت (علیهالسلام) نمود تا جواب تند حضرت (علیهالسلام) را ضمیمۀ پیراهن عثمان نماید؛ اما امام (علیهالسلام) در جواب معاویه ادعای دروغین معاویه را افشا میکند که ساکت باش و از فضایل ما نگو که ما به فضایل خاندان خود آگاهتریم. در ادامه با شمردن فضایلی از خاندان خود دلیل برتری خاندان بنیهاشم بر بنیامیه را برشمرده و نقش معاویه در قتل عثمان را برای همگان روشن ساخته است و در نهایت به تهدید معاویه در مورد جنگ اشاره میکند و میفرماید: تو با این سخن مرا به خنده واداشتی چرا که فرزندان عبدالمطلب هرگز پشت به دشمن نمیکنند.)
مظلومیت امام (علیهالسلام) و اتهامات معاویه
«و این حجت و دلیل من است در برابر غیر تو که پند گیرند و همین مقدار اکتفا کردم که اشارهای کرده باشم. سپس تو کار مرا در برابر عثمان مطرح کردی (که من او را یاری نکردهام). اینجا تو باید پاسخ دهی که خویشاوند او هستی. راستی کدامیک از ما با عثمان بیشتر دشمنی کرد و راه را برای کشتنش هموار کرد؟».
(نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرامپور، ص555)
(كه در آن دعاوى نادرست و سخنان بيهوده او را گوشزد نموده و پیروان خود را به حقایقى كه در مقام احتجاج، اهميتى بهسزا دارد متوجه ساخته، از اينرو سيد رضى «عليهالرحمه» فرموده:) و آن از نيكو نامهها است (با اينكه هر نامه و هر سخنى از آن بزرگوار در جاى خود، در منتهى درجه نيكویى است.)
«و قصد از بيان اين حجت و دليل من (كه براى اثبات خلافتم اشاره كردم) بغير تو (خلفايى كه ادعاى تحقق اجماع نمودند) مىباشد، ولى از آن حجت و دليل بمقدار آنچه بيان آن پيش آمد اظهار داشتم (تا تو به گمراهى خويش پى ببرى) پس ياد آوردى آنچه بين من و عثمان روى داده (مرا ستمگر خواندى كه او را يارى نكردم) پس با خويشى (نزديك) كه باو دارى (چون جد دوم معاويه و عثمان اميّة ابن عبد شمس بوده باين ترتيب معاوية ابن ابى سفيان ابن حرب ابن اميّه، و عثمان ابن عفّان ابن ابى العاص ابن اميّه) تو را بايد از اين گفتار پاسخ دادن، پس (بگو:) من و تو كدام يك بيشتر با او دشمنى كرديم، و به كشته شدن او راهنما گرديديم؟».
(ترجمه و شرح نهج البلاغه، فيض الاسلام، ج5، صص900 و 901)
شروح
پاسخ امام (عليهالسلام) به تهمت معاويه
«و اين جريان كه تو ذكر كردى حجت و استدلال من است كه متوجه افرادى غير از تو مىباشد، كسانى چون ابوبكر و آنكه در پى او آمد؛ زيرا با آنان احتجاج مىكنم كه ظالمانه حق من را گرفتيد، ولى با تو چنين استدلالى نمىكنم، زيرا طرف مقابل من ابوبكر و اطرافيان اوست نه تو. ولى من به اندازهاى كه ذكر آن آشكار شد بهطور اشاره حجتى را كه به تو ربطى ندارد بيان نمودم كه تو در نامهات آن را بهگمان خود عيب من بر شمردهاى، حال آنكه در واقع مدح و ستايش من بود.
تبيين رفتار امام (عليهالسلام) با عثمان
اى معاويه، تو در نامهات از من و عثمان سخن گفتى و مدعى شدهاى كه من او را يارى نكردم تا كشته شد. بايد به تو پاسخ بدهم و تو حق دارى كه در اين باره پاسخ بگيرى، زيرا خويشاوند عثمانى. عثمان از بنىاميه بود و طبيعى است كه خويشاوند مىبايست از خويشاوند خود دفاع كند. اى معاويه، كدام يك از من و تو با عثمان عداوت بيشترى داشتيم، و به راههاى كشته شدنش آگاهتر بوديم و مردم را به كشتن او واداشتيم؟».
(ترجمۀ توضيح نهج البلاغه، آیتالله سید محمد شیرازی، ج4، صص50 و 51)
امام (علیهالسلام) در اين نامه به هر قسمتى از نامه معاويه، يك فصل پاسخ داده است و اين نامه فصيحترين نامهاى است كه مرحوم سيد، از ميان نامههاى حضرت (علیهالسلام) انتخاب كرده و نكتههايى چند در آن وجود دارد كه در ذيل به آنها اشاره مىكنيم:)
«وَ هَذِهِ حُجَّتِي... مِنْ ذِكْرِهَا»؛ و اين كه من به اين مطلب استدلال كردم كه در بيعت گرفتن ديگران از من، مظلوم واقع شدم، مقصودم تو نيستى؛ زيرا تو در اين امر دخالت نداشتى كه مورد خطاب واقع شوى بلكه منظورم ديگران هستند، كه به من ظلم و ستم كردند و اين مقدار كه گفتم از باب نمونه، لازم بود، چون خواستم جواب سخنان و ادعاهاى تو را بگويم.
مطلب بعد درمورد پاسخ حضرت (عليهالسلام) از ادعاى معاويه در باره عثمان است كه مدعى شد امام (عليهالسلام) در باره او دشمنى و فتنهانگيزى كرده است، و با اين كه حضرت (عليهالسلام) بيشتر ادعاهاى قبلى وى را رد مىكند و مىفرمايد: مربوط به تو نيست، ولى در اين مورد تذكر مىدهد كه بايد جواب اين گفتهات را بشنوى؛ زيرا خويشاوندى نزديك با عثمان دارى، چون هر دو از بنى اميه بودند، و اين گونه سخن از امام (عليهالسلام) بهترين راهنماست بر آن كه بايد هر سخنى را به جايش گفت و در امورى كه مربوط به انسان نيست دخالتى نبايد كرد.
امام (عليهالسلام) اين جا كه مىخواهد پاسخ وى را بيان كند گفته او را به خودش برمىگرداند و بيان مىدارد كه تو خودت دشمن عثمان بودى نه من، بلكه من به يارى او برخاستم و خودم را براى دفاع از وى آماده كردم. سپس از او مىخواهد كه از روى انصاف بيانديشد و بگويد كدام يكى بيشتر با او دشمنى كرده وسايل كشتن او را مهياتر كرده، كسى كه به يارى او برخاست ولى او ياريش را نپذيرفت».
(ترجمۀ شرح نهج البلاغه، ابن میثم، ج4، صص764 و 765)
واژه شناسی
واژه کاوی
نکتهها و پیامها
1. اهل بیت (علیهمالسلام) حجت را بر همه افراد، حتی مخالفان خود، تمام میکردند. (حُجَّتِي)
2. ولایت اهل بیت (علیهمالسلام) امری است که در همه موجودات عالم بهصورت فطری وجود دارد. (حُجَّتِي)
3. انسان در همۀ مواقع باید بر مبنای حق عمل کند. (أَنْ تُجَابَ)
4. ائمه اطهار (علیهمالسلام) درخواست دشمنان خود را نیز، بیپاسخ نمیگذاشتند. (أَنْ تُجَابَ)
5. یکی از راههای رساندن کلام به دیگری، طرح سوال است. (فَأَيُّنَا)
6. طرح سوال مهارتی است که هر فرد میتواند محیط را به گونهای فراهم کند تا طرف مقابلش، اطلاعات و دیدگاه خود را بیان کند. (فَأَيُّنَا)
7. تحقیقات نشان داده سخنوران حرفهای در گفتمانهای خود، دو برابر سخنوران معمولی سوال میپرسند. (فَأَيُّنَا)
[1]- فرهنگ ابجدى، ص319.
[2]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرامپور، ص555.
[3]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرامپور، ص555.
[4]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرامپور، ص555.
[5]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرامپور، ص555.
[6]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج2، ص169.
[7]- معجم المقاييس اللغه، ج2، ص29.
[8]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج2، ص169.
[9]- برداشتی از کلید گشایش نهج البلاغه، ص153.
[10]- معجم المقاییس اللغه، ج2، ص30.
[11]- برداشتی از مفردات نهجالبلاغه، ج1، ص239.
[12]- العین، ج3، ص10.
[13]- تاج العروس من جواهر القاموس، ص60.
[14]- بقره، آیه150.
[15]- مفردات ألفاظ القرآن، ص219.
اضف تعليق