و من كتاب له (علیه السلام) إلى أهل البصره:
«فَإِنْ خَطَتْ بِكُمُ الْأُمُورُ الْمُرْدِيَةُ وَ سَفَهُ الْآرَاءِ الْجَائِرَةِ إِلَى مُنَابَذَتِي وَ خِلَافِي فَهَا أَنَا ذَا قَدْ قَرَّبْتُ جِيَادِي وَ رَحَلْتُ رِكَابِی».
ترجمهها
«بعد از اين هرگاه امورى هلاك كننده و انديشههاى منحرف از حق، باز هم شما را به مخالفت و ستيزهجويى با من براند و برانگيزد، پس بدانيد كه من همانا و به تحقيق اسبان نجيب عربى خود را نزديك ساخته و جهاز شتران خويش را بر روى كمر آنها بستهام (کنایه از آمادگی)».
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص528 )
«اما از این پس، اگر امور هلاکتبار و اندیشههای نابخردانه منحرف، شما را به مخالفت و عهدشکنی با من کشاند، من اینک اسبانم را نزدیک آورده و بر شترانم بار و بنه نهاده و آماده پیکار هستم».
(نهج البلاغه، ترجمه حسین استاد ولی، ص 389 )
(بعد از اشغال مصر توسط عمروعاص، معاویه اراده کرد که بصره را نیز تصرف کند؛ لذا ابنحضرمی را فرستاد که در غیاب ابنعباس (والی بصره) آنجا را تصرف کند. امام (علیه السلام) خبر را شنید و اعین را فرستاد ولی او به شهادت رسید؛ لذا امام (علیه السلام) فردی به نام جاریه را فرستاد که با دستگیری و به هلاکت رساندن ابنحضرمی فتنه را از بین برد).
هشدار به مردم بصره
«حال اگر از این پس، کارهای ناروا و خیال سفیهانه، شما را به مخالفت و دشمنی من بکشاند، سپاه من آماده و پا به رکابند».
(نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص558 )
(آنان را اميدوار ساخته كه از كردار زشتشان گذشته و از سرباز زدن، بيمشان داده است).
«ولى از اين پس اگر تباهكاريها و انديشههاى نادرست بر خلاف حق، شما را به سوى دشمنى و مخالفت با من راند، آگاه باشيد منم كه اسبان خود را نزديك آورده، پالان بر شتر سوارى خويش مىنهم».
(ترجمه و شرح نهج البلاغه، فيضالاسلام، ج 5، ص904)
شروح
تهديد بصريان
«اگر از اين پس كارهاى نابود كننده و آرا و افكار سفيهانه و ظالمانه شما را بر آن دارد كه با من ناسازگارى و مخالفت كنيد، من هم اكنون اسبهايم را نزديك و آماده كردهام تا بر آنها سوار شوم و بارهايم را بر شترم محكم بستهام تا دوباره به جنگتان برخيزم».
(ترجمۀ توضيح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص57)
«پس از اين همه رأفت و رحمت، آنان را بيم مىدهد كه اگر بخواهند به فتنهانگيزى خود برگردند، آماده است كه با آنان بجنگد و برايشان چنان جملهاى وارد كند كه واقعه جنگ در برابرش كوچك شمرده شود.
فَإِنْ خَطَتْ بِكُمُ...
كلمه «خطو» به معناى گام برداشتن استعاره از آن است كه امور هلاكتزا و انديشههاى سفيهانه ستيزهجويشان براى دومين مرتبه آنان را به جنگ و مخالفت با وى بكشاند، وجه تشبيه اين سوق دادن به گام برداشتن آن است همچنان كه قدم زدن، صاحبش را به هدفش مىرساند اين امور نيز او را به اين مخالفت مىرساند و شرط مقدر در اين مورد اين است:
اگر شما به مخالفت با من برگرديد، من براى قيام در مقابل شما آمادهام. نزديك كردن اسبها و پالان گذاشتن بر شتر كنايه از آمادگى وى براى حمله برآنها مىباشد و رحلتها يعنى پالان را بر پشت شتر محكم بستم.
براى به هراس انداختن آنان در مقابل مخالفت و بيعت شكنى با آن حضرت (علیه السلام) همين اعلام آمادگى وى كافى است و نوبت به حمله كردن نمىرسد زيرا ممكن است وقتى كه اعلام آمادگى را شنيدند و فهميدند، توبه كنند و برگردند».
(ترجمۀ شرح نهج البلاغه، ابن ميثم، ج4، صص771 و772)
واژه شناسی
واژه کاوی
از این ماده یازده مورد در نهج البلاغه آمده است.[12]
تفاوت «جَور» و «ظلم»:
«جَور» به معنای عدول و چشم پوشی از حق است؛ اما «ظلم» یعنی کسی مستحق ضرری نیست ولی در حق او کاستی صورت میگیرد به طوری که عوض آن نیز جبران نشود.[22]
از این ماده حدود شصت مورد در نهج البلاغه آمده است.[23]
نکتهها و پیامها
1. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: مسئولیت نُه چیز از امت من برداشته شده «الْخَطَأُ وَ النِّسْيَانُ وَ مَا أُكْرِهُوا عَلَيْهِ وَ مَا لَا يَعْلَمُونَ وَ مَا لَا يُطِيقُونَ وَ مَا اضْطُرُّوا إِلَيْهِ وَ الْحَسَدُ وَ الطِّيَرَةُ وَ التَّفَكُّرُ فِي الْوَسْوَسَةِ فِي الْخَلْقِ مَا لَمْ يَنْطِقْ بِشَفَةٍ وَ لَا لِسَانٍ؛ خطا، فراموشى، آنچه بِدان مجبور شوند، آنچه نمىدانند، آنچه از توانشان بیرون است، آنچه بِدان ناچار شوند، حسادت، فال بد زدن و تفکر وسوسه آمیز در آفرینش تا زمانى که به زبان آورده نشود».[24] (خَطَتْ بِكُم)
2. شیطان به تدریج و مرور زمان انسان را از گناهان کوچک به سوی گناهان بزرگ سوق میدهد. (خَطَتْ بِكُم)
3. لازم است انسان بصیرت و آگاهی را بالا ببرد تا وقتی فتنهای در جامعه پیش میآید سقوط نکند. (خَطَتْ بِكُم)
4. عوامل اصلی انحطاط جوامع از دیدگاه قرآن مجید:[25] (خَطَتْ بِكُم)
الف) کفر
سرنوشت هرکس را اعمال و کردار او رقم میزند. بیایمانی، سبب میشود فرد در گمراهی حرکت کند و اعمالش برای او فایدهای نداشته باشد؛ پس هرچه در راه باطل حرکت کند، بیشتر در ظلمت فرو میرود و همین غرق شدن در ظلمت، سبب انحطاط میگردد. «... وَ مَنْ یَکْفُرْ بِاللّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْیَوْمِ اْلآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعیدًا؛ و هرکس به خدا و فرشتگان او و کتابها و پیامبرانش و روز بازپسین کفر ورزد، در حقیقت دچار گمراهی دور و درازی شده است».[26]
ب) تقلید کورکورانه از فرهنگ جاهلی پدران
«وَ إِذا تُتْلی عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّناتٍ قالُوا ما هذا إِلاّ رَجُلٌ یُریدُ أَنْ یَصُدَّکُمْ عَمّا کانَ یَعْبُدُ آباؤکُمْ...؛ چون آیات ما بر آنان خوانده میشود، میگویند: این جز مردی نیست که میخواهد شما را از آنچه پدرانتان میپرستیدند، بازدارد».[27]
ج) جهل
ظالمان، مستکبران، سودجویان و حاکمان، پیوسته از جهل مردم بالاترین بهرهها و از راه تحمیق آنها به چپاولشان پرداخته و آنها را مورد ظلم و ستم قرار دادهاند. در قرآن حکیم آمده: «... قالُوا یا مُوسَی اجْعَلْ لَنا إِلهًا کَما لَهُمْ إلهَةٌ قالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ؛ گفتند: ای موسی! همانگونه که برای آنان خدایانی است، برای ما نیز خدایی قرار بده. حضرت موسی فرمود: راستی گروهی هستید که نادانی میکنید».[28]
د) فقر
فقر، بهترین حربهای است که شیطان از آن برای گمراه کردن و به فساد کشیدن انسان استفاده میکند. فقیر برای رفع نیازهای خود و مقابله با فقر به هر عملی دست میزند. قرآن کریم میفرماید: «الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاء...؛ شیطان شما را از تهیدستی بیم میدهد و شما را به زشتی وا میدارد».[29]
ذ) مطلق معصیت
«... وَ مَنْ یَعْصِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبینًا؛[30]و هرکس خدا و فرستاده اش را نافرمانی کند، قطعا دچار گمراهی آشکاری گردیده است».[31]
5. بیشتر مردم دین و راه و منش خود را از حاکمان میگیرند و آنها را الگوی خویش قرار میدهند؛ در حالیکه باید هوشیار باشند و راه را از چاه بشناسند. (سَفَهُ الْآرَاءِ الْجَائِرَةِ)
6. برای رسیدن به سعادت، همراهی با حجت خدا باید هم در فکر باشد و هم در عمل. (مُنَابَذَتی)
7. هر کس با حجت خدا دشمنی کند دنیا و آخرت را از دست میدهد. (مُنَابَذَتی)
[1]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص558.
[2]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص558.
[3]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص558.
[4]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص558.
[5]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص558.
[6]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص558.
[7]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص558.
[8]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج4، ص111.
[9]- لسان العرب، ج14، ص316.
[10]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج4، ص111.
[11]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج4، ص111.
[12]- مفردات نهج البلاغه، ج1، ص417.
[13]- معجم المقاييس اللغه، ج1، ص493.
[14]- التحقيق فی كلمات القرآن الكريم، ج2، ص141.
[15]- تاج اللغه و صحاح العربیه، ج2، ص970.
[16]- نحل، آیه9.
[17]- ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج1، ص432.
[18]- ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج1، ص432.
[19]- فرهنگ ابجدى، ص284.
[20]- ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج1، ص432.
[21]- مجمع البحرين، ج3، صص251و252.
[22]- الفروق فی اللغه، ص226.
[23]- مفردات نهج البلاغه، ج1، ص230.
[24]- تحف العقول، النص، ص50.
[25]- علل انحطاط و سقوط جوامع از دیدگاه قرآن کریم، سید حسین رکن الدینی، ص129، نسخه الکترونیکی دیجیتالی (سایت قایمیه).
[26]- نساء، آیه136.
[27]- سباء، آیه43.
[28]- اعراف، آیه138.
[29]- بقره، آیه268.
[30]- احزاب، آیه36.
[31]- علل انحطاط و سقوط جوامع از دیدگاه قرآن کریم، سید حسین رکن الدینی، صص135-206، نسخه الکترونیکی دیجیتالی (سایت قایمیه).
اضف تعليق