و من كتاب له (علیهالسلام) إلى بعض عماله:
«فَسُبْحَانَ اللَّهِ أَ مَا تُؤْمِنُ بِالْمَعَادِ أَ وَ مَا تَخَافُ نِقَاشَ الْحِسَابِ أَيُّهَا الْمَعْدُودُ كَانَ عِنْدَنَا مِنْ أُولِي الْأَلْبَابِ كَيْفَ تُسِيغُ شَرَاباً وَ طَعَاماً وَ أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّكَ تَأْكُلُ حَرَاماً وَ تَشْرَبُ حَرَاماً وَ تَبْتَاعُ الْإِمَاءَ وَ تَنْكِحُ النِّسَاءَ مِنْ أَمْوَالِ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينِ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُجَاهِدِينَ الَّذِينَ أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ هَذِهِ الْأَمْوَالَ وَ أَحْرَزَ بِهِمْ هَذِهِ الْبِلَادَ».
ترجمهها
«پس من پاک و منزه میدانم خدای را و از اين کارهای تو سخت در عجبم، آيا تو به معاد ايمان نداری؟ و آيا از حسابرسی دقيقی که در آن روز می شود، بيمناک نيستی؟ ای کسی که در نظر ما از جمله خردمندان به حساب میآمدی، چگونه آنچه را میآشامی و میخوری بر تو گواراست، در حالی که تو میدانی مال حرامی را میخوری و مال حرامی را میآشامی و از مال يتيمان و مستمندان و مؤمنان و مجاهدانی که خداوند اين اموال را برای آنان قرار داده و به وسيله ايشان اين شهرها را (شهرهای مسلمانان را) از خطر و هجوم کفار، حفظ فرموده است، (از چنين مالی) کنيزان را -میخری و زنان را به همسری خود در میآوری»؟
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص558)
«سبحان الله! مگر به معاد ایمان نداری؟ آیا از حسابرسی سخت و دقیق قیامت نمیترسی؟ ای که در نظر ما از خردمندان به شمار میآمدی، چگونه شراب و طعامی را به راحتی از گلو فرو میبری با آنکه میدانی حرام میخوری و حرام مینوشی؟ کنیزان و زنان میخری آن هم از اموال یتیمان و بینوایان و مؤمنان و مجاهدانی که خداوند این اموال را به آنان بازگردانده و به دست آنان این سرزمینها را گشوده و پاسداری نموده است»!
(نهج البلاغه، ترجمه حسین استاد ولی، ص413)
(این نامه بنابر معروف به عبدالله بن عباس نوشته شده است که امام (علیهالسلام) او را به جهت عدم رعایت موازین صحیح در بیت المال سرزنش کرده است. ابتدای نامه احسان خود را به او یادآور میشود و سپس به بدیهای او نسبت به خود اشاره میکند و او را به تقوای الهی و بازگرداندن اموال مسلمین فرمان میدهد وسپس سوگند یاد میکند که اگر حسن و حسین (علیهماالسلام) نیز مرتکب چنین کاری شوند ملاحظه آنها را نیز نمیکنم)
(سوء استفاده از بیت المال)
«سبحان الله! آیا به قیامت ایمان نداری، و از حسابرسی دقیق محکمة قیامت نمیترسی؟ ای کسی که در گذشته نزد ما از خردمندان به شمار میآمدی. چگونه نوشیدن و خوردن حرام را بر خود گورا میدانی. تو چگونه با اموال یتیمان و بینوایان، و مؤمن، و مجاهد راه خدا، کنیزان را میخری و با زنان ازدواج میکنی؟ که خدا این اموال را به آنان وا گذاشته و این شهرها را به دست ایشان امن فرموده است».
(نهج البلاغه ترجمه روان باشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص592)
(و بين رجال دانان و شرح نويسان بر نهج البلاغه اختلاف است كه امام (عليهالسلام) اين نامه را به كدام يك از كارگردانانش نوشته است: بعضى گفتهاند: به عبد اللّه ابن عباس نوشته كه از جانب حضرت حاكم بصره بوده بيت المال را برداشته به مكه رفته و در آنجا خوش مىگذرانيد، ديگرى گفته: عبداللّه را مقامى ارجمند بوده و از خدمت و متابعت آن حضرت (عليهالسلام) هيچگاه جدایى ننموده، و برخى گفتهاند: نامه را به عبيداللّه ابن عباس برادر عبداللّه نگاشته، و عبيداللّه كسى است كه دينش درهم و پول بوده و به خبر او اعتماد نداشته ضعيف مىشمارند، و شمهاى از داستان گريختن او با سعيد ابن نمران از يمن و آمدنشان نزد اميرالمؤمنين (عليهالسلام) به كوفه در شرح خطبه بيست و پنجم در باب خطبهها گذشت، و سعيد ابن نمران را رجال دانان از شيعيان حضرت و حسن الحال مىدانند، و ديگرى گفته: عبيداللّه ابن عباس از جانب حضرت حاكم يمن بوده و از او چنين چيزى نقل نشده است، خلاصه معلوم نگشته كه اين نامه را به كدام يك از پسر عموهايش كه حاكم بصره بوده نوشته است)
«خدا را تسبيح كرده او را از هر عيب و نقصى منزّه مىدانم (شگفتا) آيا تو به معاد و بازگشت ايمان ندارى، يا از مو شكافى در حساب و باز پرسى (در آخرت) نمىترسى اى آنكه نزد ما از خردمندان به شمار مىآمدى، چگونه آشاميدن و خوردن (آن مال) را جایز و گوارا دانى، با اينكه ميدانى حرام مىخورى و حرام مىآشامى و كنيزان خريده زنان نكاح ميكنى از مال يتيمان و بىچيزان و مؤمنان جهاد كنندگانى كه خدا اين مال را براى آنان قرار داده، و به آنها اين شهرها را (از دشمنان) محافظت و نگاهدارى نموده است.»
(ترجمه و شرح نهج البلاغه، فيض الاسلام، ج5، ص959)
شروح
(در نكوهش ابنعباس)
«سبحان اللّه، شگفتا از كار تو، آيا به قيامت ايمان ندارى؟ اين استفهام توبيخى است. آيا از مناقشه و دقت در حسابرسى روز قيامت ترس و واهمهاى ندارى؟ اى كسى كه قبلاً نزد ما از عاقلان شمرده مىشدى، چگونه آشاميدنى و خوردنى را كه مىدانى حرام است با كمال ميل و گوارا مىخورى و مىآشامى؟ اين بيان، استفهام انكارى و توبيخى است. و چگونه كنيزانى را از مال مردم مىخرى و با زنانى آميزش مىكنى كه مهريه آنها را از مال يتيمان، مستمندان، مؤمنان و مجاهدان تهيه كردهاى؟ آنانى كه خداوند اين اموال را به ايشان بازگردانده و به واسطه آنان، سرزمينها را از كفر و ستم حفظ مىكند؟ پر واضح است كه خريدن كنيز با مال حرام و پرداختن مهريه زنان از مال حرام در صورتى كه بر وجه تقييد باشد، باعث بطلان عقد است و آميزش با آنها زنا به شمار مىآيد».
(ترجمة توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، صص146و147)
«و از باب تعجب نسبت به جريان كار و اعتراض به او از دو مطلب پرسيده است:
1) از باب تذكّر به او، از ايمان وى به رستاخيز و بيم او از خشم خدا در روز حساب پرسيده است. و به او خاطرنشان كرده است كه وى در نظر امام (علیهالسلام) از خردمندان به حساب آمده است و نيز او را در موضعى قرار داده است كه متوجّه شود، ديگر نزد امام (علیهالسلام) جايگاه قبلى خود را ندارد.
2) از كيفيت گوارايى خوردن و آشاميدن او پرسيده است، با علم به اين كه آنچه مىخورد و مىآشامد و نكاحى كه مىكند، از همين مال حرامند، زيرا اين مال مال يتيمان و بيچارگان و مجاهدان مسلمان است كه خداوند بر آنها روا داشته است تا بدان وسيله بندگان و شهرهايش را حراست كنند، البته اين استفهام در سخن امام (علیهالسلام) به معناى انكار و سرزنش است، زيرا كه امام (علیهالسلام) با ياد آورى معصيت خدا او را نكوهش مىكند».
(ترجمة شرح نهج البلاغه، ابنميثم، ج5، ص150)
(وَ أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّكَ تَأْكُلُ حَرَاماً وَ تَشْرَبُ حَرَاماً وَ تَبْتَاعُ الْإِمَاءَ وَ تَنْكِحُ النِّسَاءَ مِنْ أَمْوَالِ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينِ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُجَاهِدِينَ الَّذِينَ أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ هَذِهِ الْأَمْوَالَ وَ أَحْرَزَ بِهِمْ هَذِهِ الْبِلَادَ) اسلام برای بهبود زندگی اقشار ضعیف جامعه همچون ایتام و مجاهدان، چارهاندیشی کرده است. و زمانی جامعه به تعادل و پویایی اقتصادی میرسد که همه، دیگری را در دریافت حق خود یاری کنند و حق یتیمان، بینوایان، مؤمنان و مجاهدان را به آنان برسانند؛ اما ابن عباس با غصب اموال مردم؛ مانع تحقق یافتن این اهداف شد.
(أَيُّهَا الْمَعْدُودُ كَانَ عِنْدَنَا مِنْ أُولِي الْأَلْبَابِ) وی در ابتدا نزد امام (علیهالسلام) از خردمندان بود؛ اما خیانتش باعث شد از چشم حضرت (علیهالسلام) بیافتد، و دیگر جزء خردمندان به شمار نیاید».
واژه شناسی
واژه کاوی
«خوف» نقطة مقابل امن است و به معنی انتظار امر ناگوارای است که یا احتمال وقوع دارد و یا حتما واقع میشود؛ همانطور كه «رجاء» به معنی اميدوارى و چشمداشت به امری دوستداشتنى است که وقوعش قطعی یا احتمالی است.
«خوف» هم در امور دنیوی و هم در امور اخروی کاربرد دارد.[10]
رفتار ابن عباس به گونهای بود که گویی ترسی از آخرت و عذاب الهی ندارد.
«لُبّ»، به معنی عقل و خردى است[12] كه از هر ناخالصى و شائبهاى پاك باشد، و منظور از «أُولِي الْأَلْبَابِ» صاحبان اندیشه و خرد کامل است.[13]
قرآن کریم، رستگاری،[14]عبرت گرفتن از گذشتگان،[15]و برگزیدن برترین سخن را، از ویژگیهای «أُولِي الْأَلْبَابِ» بیان کرده است.[16]
علی رغم آنکه امام (عليهالسلام) ابن عباس را از خردمندان به شمار میآورند، اما رفتار وی انعکاس این پندار نبود؛ بلکه رفتار او کاملا با خردورزی در تضاد بود.
نکتهها و پیامها
1. ایمان به معاد، از مهمترین عوامل بازدارنده از خوردن مال حرام است (أَ مَا تُؤْمِنُ بِالْمَعَادِ أَ وَ مَا تَخَافُ نِقَاشَ الْحِسَابِ).
2. نشان فرزانگی، اجتناب و دوری از مال حرام است (أَيُّهَا الْمَعْدُودُ كَانَ عِنْدَنَا مِنْ أُولِي الْأَلْبَابِ كَيْفَ تُسِيغُ شَرَاباً وَ طَعَاماً وَ أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّكَ تَأْكُلُ حَرَاماً وَ تَشْرَبُ حَرَاماً).
3. برای پیشگیری از ظلم و غصب اموال دیگری، باید برای آخرت باوری، و عقل افزایی افراد جامعه کوشید. (أُولِي الْأَلْبَابِ)
4. زمانی جامعه به تعادل و پویایی اقتصادی میرسد که همه، دیگری را در دریافت حق خود یاری کنند و حق یتیمان، بینوایان، مؤمنان و مجاهدان را به آنان برسانند.
5. نظام اقتصادی اسلام، برای بهبود زندگی اقشار ضعیف جامعه همچون ایتام و مجاهدان، چارهاندیشی کرده است (أَفَاءَ اللَّهُ).
[1]_ وی پسرعموی آن حضرت (علیهالسلام) بوده است، اما اینکه عبدالله بن عباس بوده یا عبیدالله بن عباس، أختلاف است.
[2]_ نهج البلاغه ترجمه روان باشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص592.
[3]_ ترجمة توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص147.
[4]_ ترجمة توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص147.
[5]_ ترجمة توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص147.
[6]_ ترجمة توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص147.
[7]_ ترجمة توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص147.
[8]_ ترجمة توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص147.
[9]_ معجم المقاييس اللغة، ج2، ص230.
[10]_ مفردات الفاظ القرآن، ص303.
[11]_ معجم المقاييس اللغه، ج5، ص199.
[12]_ مجمع البحرين، ج2، ص164.
[13]_ مفردات الفاظ القرآن، ص733.
[14]_ «فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»، مائده، آیه100.
[15] _ «لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبَابِ»، یوسف، آیه111.
[16]_ «الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ»، زمر، آیه18.
اضف تعليق