و من كتاب له (علیه السلام) إلى معاوية:
«مُؤْمِنُنَا يَبْغِي بِذَلِكَ الْأَجْرَ وَ كَافِرُنَا يُحَامِي عَنِ الْأَصْلِ».
ترجمهها
«مومن ما در اين امر (يعنی دفاع از شريعت حقه و حمايت از پيامبر (صلی الله عليه و آله)) طالب مزد از خداوند بود و کافر ما از اصل و ريشه خويشاوندی با پيغمبر (صلی الله عليه و آله) دفاع می کرد.
[در آن وقت، جمعى از بنى هاشم با اينكه هنوز اسلام نياورده بودند، از پيغمبر (صلی الله علیه و آله) حمايت مىكردند. از جملۀ عبّاس عموى آن حضرت (صلی الله علیه و آله)]».
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص501)
«مؤمن ما از این کار جویای پاداش بود، و کافر ما از تبار خود دفاع می نمود. [مانند عباس و حمزه و دیگران از بنی هاشم که هنوز ایمان نیاورده بودند.]»
(نهج البلاغه، ترجمه حسین استاد ولی، ص368)
(امام (علیه السلام) در این خطبه خطاب به معاویه اولاً اشاره دارد که عده زیادی از قریش کمر به قتل پیامبر (صلی الله علیه و آله) بستند و خداوند او را حفظ کرد؛ ثانیاً چنین نیست که افردای نظیر خلیفه اول و دوم دلسوزترین مردم باشند؛ چراکه این خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) بودند که در خط مقدم جبههها حضور داشتند؛ سوم اینکه شگفت است که من را با معاویه همسنگ گرفتهاند درحالی که هیچ سابقه و خدمتی در راه دین نداشته است و نکته آخر اینکه اگر قرار بر قصاص قاتلین عثمان باشد، وظیفه حکومت است نه شورشیان.)
«مؤمن ما در این کار خواستار پاداش بود و کافر ما از خویشاوند و تبار خود دفاع میکرد.»
(نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص525)
(در پاسخ نامهاى كه براى آن بزرگوار فرستاده «و در آن درخواست نموده بود كه كشندگان عثمان را تسليم او نمايد» نوشته و در آن فضل و بزرگوارى و سبقت و پيشى خود را به اسلام و ايمان گوشزد او مىفرمايد):
«مؤمن ما (كه به پيغمبر ايمان آورده بود مانند ابو طالب و حمزه) پاداش پشتيبانى نمودن از پيغمبر (رضاء و خوشنودى خدا) را مىطلبيد، و كافرما (كه اسلام نياورده بودند مانند عبّاس و مطعم ابن عدىّ) به جهت خويشى (با آن حضرت آن بزرگوار را) حمايت و كمك مىنمود.»
(ترجمه و شرح نهج البلاغه، فيض الإسلام، ج5، صص848 و 849)
شروح
انگيزه حمايت از پيامبر (صلىاللهعليهوآله)
«مؤمنينِ به پيامبر (صلىاللهعليهوآله) با اين دفاع از حوزه شريعت و احكام در پى يافتن اجر و پاداش الهى بودند و كافران، مانند ابولهب، در مواردى به عنوان حمايت از طايفه و خويشاوندى از حضرت رسول (صلىاللهعليهوآله) دفاع كردند. پس ما مؤمنان كسى را كه به انگيزه مال و مقام و امثال اينها به جنگ بيايد، نداشتيم».
(ترجمۀ توضيح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج3، ص516)
«مؤمننا... عن الاصل:
يعنى همه ما بنى هاشم از دين خدا دفاع مىكرديم و پيامبرش را حمايت مىكرديم، اما آنان كه مسلمان و مؤمن بودند، به اين عملشان اميد پاداش از خداوند داشتند و آنان كه در آن موقع ايمان نياورده و كافر بودند، مانند عباس و حمزه و ابو طالب (به قولى) اينها به خاطر مراعات اصل و حفظ خويشاوندى، دشمنان را از پيامبر دفع مىكردند.»
(ترجمهی شرح نهج البلاغه، ابنميثم، ج 4، ص623)
سخن درباره مؤمنان و كافران بنى هاشم
«فصل دوم درباره تفسير و شرح اين گفتار على [علیه السلام] است كه فرموده است: مؤمن ما در قبال اين كار خواهان پاداش بود و كافر ما از ريشه و تبار خود حمايت مىكرد، كسى از قريش كه مسلمان مىشد از اين آزارى كه ما گرفتارش بوديم بر كنار بود، به سبب هم سوگندى كه او را پاس مىداشت يا خويشاوندى كه در دفاع از او قيام مىكرد و آنان از كشته شدن در امان بودند.
مىگوييم: بنى هاشم كه پس از حمايت از پيامبر [صلی الله علیه و آله] در قبال قريش در آن دره محاصره شدند دو گروه بودند. برخى مسلمان و برخى كافر، على [علیه السلام] و حمزة بن عبد المطلب مسلمان بودند. در مورد جعفر بن ابى طالب اختلاف است كه آيا در آن دره محاصره شده است يا نه، گفته شده است در آن هنگام او به حبشه هجرت كرده بوده است و در آن محاصره حضور نداشته است و همين گفتار صحيح است. از مسلمانانى كه در آن دره با بنى هاشم در محاصره بود عبيدة بن حارث بن مطلّب بن عبد مناف است. او هر چند از بنى هاشم نيست ولى در حكم ايشان است، زيرا خاندان مطلب و خاندان هاشم همواره متحد بودند و نه در دوران اسلام و نه در دوره جاهلى از يكديگر جدا نشدند.
عباس، كه خدايش رحمت كند، همراه ايشان در آن دره بود ولى بر آيين قوم خود بود. عقيل و طالب پسران ابو طالب هم، و نوفل بن حارث بن عبد المطلب و ابو سفيان برادرش و حارث پسر نوفل هم همچنان بودند. جز اينكه حارث نسبت به پيامبر [صلی الله علیه و آله] سخت خشمگين بود و بر آن حضرت كينه مىورزيد و با اشعار خود ايشان را نكوهش مىكرد، ولى هرگز راضى به كشتن پيامبر [صلی الله علیه و آله] نبود و با قريش هم در مورد خون آن حضرت فقط براى حفظ حرمت نسب موافقت نمىكرد. سرور و سالار و پير مرد همه محاصره شدگان ابو طالب بن عبد المطلب بود و همو كفيل و حمايت كننده اصلى بود. »
(جلوهتاريخدرشرحنهجالبلاغهابنابىالحديد، ج 6، صص37 و 38)
واژه شناسی
1. تجاوز پسندیده یعنی گذشتن از حد عدالت ورزی و روی آوردن به نیکی و مستحبات.
2. معنایی اعم از فساد[6] و تجاوز ناپسند یعنی گذشتن از حق به باطل،[7] تعدی و ستم[8]
«بُغْيَة» به معنی خواسته[9] و نیاز است.[10]
تفاوت میان «حفظ» و «حمایت»:
حمایت در مورد چیزی به کار برده میشود که انسان نتواند آن را برای خود فراهم آورد و ذخیره کند مثل سرزمین؛ از این رو گفته میشود حمایت از سرزمین و نمیگویند حفظ سرزمین مگر کسانی از عوام که لغت شناس نباشند اما واژه حفاظت در مورد ثروت و کالاها گفته میشود.[14]
«أصل الشّيء» پایینترین قسمت،[17] ريشه و پايه هر چيزى است كه اگر بر اساس گمان انسان، آن پايه و ستون در حال رشد کردن باشد نيروى خيال نمىتواند ارتفاع آن را تصوّر كند.[18]
این واژه با این معنا بارها به صورت مفرد و جمع در نهج البلاغه به کار رفته است.[19]
تفاوت «اصل» و «اساس»:
«اصل» آن چیزی است که چیز دیگری بر آن ساخته میشود و این معنا زمانی محقق میشود که آن چیز، فرع و شاخه داشته باشد و اگر چیزی فروع و شاخه نداشته باشد به آن «اساس» گفته میشود.[20]
واژه کاوی
1. تجاوز پسندیده؛ یعنی گذشتن از حد عدالت ورزی و روی آوردن به نیکی و مستحبات.
2. معنایی اعم از فساد[6] و تجاوز ناپسند؛ یعنی گذشتن از حق به باطل،[7] تعدی و ستم.[8]
«بُغْيَة» به معنی خواسته[9] و نیاز است.[10]
تفاوت میان «حفظ» و «حمایت»:
حمایت در مورد چیزی به کار برده میشود که انسان نتواند آن را برای خود فراهم آورد و ذخیره کند مثل سرزمین؛ از این رو گفته میشود حمایت از سرزمین و نمیگویند حفظ سرزمین مگر کسانی از عوام که لغت شناس نباشند اما واژه حفاظت در مورد ثروت و کالاها گفته میشود.[14]
«أصل الشّيء» پایینترین قسمت،[17] ريشه و پايه هر چيزى است كه اگر بر اساس گمان انسان، آن پايه و ستون در حال رشد کردن باشد نيروى خيال نمىتواند ارتفاع آن را تصوّر كند.[18]
این واژه با این معنا بارها به صورت مفرد و جمع در نهج البلاغه به کار رفته است.[19]
تفاوت «اصل» و «اساس»:
«اصل» آن چیزی است که چیز دیگری بر آن ساخته میشود و این معنا زمانی محقق میشود که آن چیز، فرع و شاخه داشته باشد و اگر چیزی فروع و شاخه نداشته باشد به آن «اساس» گفته میشود.[20]
نکتهها و پیامها
1. گاهی اوقات دو شخص کار یکسانی انجام میدهند اما به دلیل اینکه نیتهایشان به هم متفاوت است جزایشان متفاوت است، این مسئله اهمیت نیت را مشخص میکند.
2. کافر برای کارهای نیکش پاداش اخروی دریافت نمیکند ولی اثر کارهای خوبش را در این دنیا میبیند.
راهکارهایی از نهج البلاغه برای بهبود زندگی اجتماعی
خوب است انسان بصیرت داشته باشد و فرصتهای به دست آوردن پاداش را از دست ندهد، صدر اسلام کافران که به جهت خویشی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) دفاع کردند چون به اسلام اعتقاد نداشتند ثواب مجاهدان را از دست دادند.
[1]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص525.
[2]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص525.
[3]- کلید گشایش نهج البلاغه، ص13.
[4]- قاموس قرآن، ج1، ص207.
[5]- مفردات ألفاظ القرآن، ص136.
[6]- معجم المقاييس اللغة، ج1، ص271.
[7]- مفردات ألفاظ القرآن، ص136.
[8]- المنجد به نقل از کلیدگشایش نهج البلاغه، ص57.
[9]- كتاب الماء، ج1، ص134.
[10]- معجم المقاييس اللغة، ج1، ص271.
[11]- فرهنگ ابجدى، متن، ص343.
[12]- کلیدگشایش نهج البلاغه، ص205.
[13]- فرهنگ ابجدى، متن، ص315.
[14]- الفروق في اللغة، ص201.
[15]- معجم المقاييس اللغة، ج1، ص109.
[16]- کلید گشایش نهج البلاغه، ص13.
[17]- شرح مفردات نهج البلاغه، ج1، ص249.
[18]- مفردات ألفاظ القرآن، ص79.
[19]- مفردات نهج البلاغه، ج1، ص53.
[20]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج1، ص96.
اضف تعليق