و من كتاب له (علیهالسلام) إلى معاوية:
«و مَتَى كُنْتُمْ يَا مُعَاوِيَةُ سَاسَةَ الرَّعِيَّةِ وَ وُلَاةَ أَمْرِ الْأُمَّةِ بِغَيْرِ قَدَمٍ سَابِقٍ وَ لَا شَرَفٍ بَاسِقٍ».
ترجمهها
«و شما (يعنى بنى اميّه) [ضمير در (كنتم) خطاب به بنى اميّه است كه در عصر اسلام، نه هيچگاه بر مسلمانان (به شایستگی) فرمان رانده و نه از شرف و عظمتِ بلندى، برخوردار بودهاند] اى معاويه در چه زمانى عهدهدار سياست و تدبير امور رعيّت و در چه وقت واليان و متصدّيان امور امّت بودهايد؟ بىآنكه سابقۀ روشنى در اسلام داشته يا از شرف بلندى بر خوردار بوده باشيد؟».
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص503)
«ای معاویه، شما کی سیاستمداران رعیت و زمامداران امت بودهاید؟ در حالی که نه سابقهی درخشانی دارید و نه از شرافت بلندی برخوردارید».
(نهج البلاغه، ترجمه حسین استاد ولی، ص370)
(امام (علیهالسلام) در این بیان ابتدا معاویه را نصیحت میکند و بیان میکند که از عواقب کار خود و نتایج اخروی آن بترسد؛ سپس میگوید: تو بدون داشتن سوابق روشن چگونه میخواهی زمام امور را بهدست بگیری و اگر راست میگویی خودت به میدان بیا و جنگ تنبهتن را حاضر شو. آنگاه افشا میسازد که تو خودت قاتل عثمان را میشناسی و من میبینم روزی که به کتاب الهی پناه میبری درحالی که به آن ایمان نداری).
«(ای معاویه!) از چه زمانی شماها زمامدار این امت شدهاید که نه سابقه درخشانی در دین و نه در شرافت، مقام رفیعی دارید».
(نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرامپور، ص528)
(كه در آن از كردار زشت او را سرزنش نموده و اندرز داده و ترسانده است:)
«(در ادامه در سرزنش او مىفرمايد:) و شما (بنى اميّه) اى معاويه كى لياقت حكمرانى رعيّت و زمامدارى مسلمانان را داشتيد بدون سابقه خير و نيكوئى و بدون دارا بودن بزرگوارى و ارجمندى؟ (پيش از اين در امرى فضيلت و برترى نداشتهاى كه باعث شود ادّعاى خلافت و امارت نمائى)».
(ترجمه و شرح نهج البلاغه، فيض الاسلام، ج5، صص852 و 853)
شروح
تحقیر معاویه و خاندان ننگین او
«از آن گذشته، ای معاویه، شما وخاندانت چه زمانی شایستگی تدبیر امور جامعه را داشتهاید، حال آنکه سابقهای روشن و ارجمند نداشتهاید؟ توضیح اینکه پدر معاویه شخصی جاهل، بخیل، احمق و زناکار به نام ابوسفیان بود که در داستان ابو سلّول به تفصیل معرفی شده است. مادر معاویه نیز زنی احمق و بخیل و زناکار بود، به نام هند که در جریان تلاوت آیه شریفه « يا أَيُّهَا النَّبِيُ إِذا جاءَكَ الْمُؤْمِنات...؛ چون زنان با ایمان نزد تو آیند»[1] از سوی پیامبر (صلیاللهعلیه و آله) هنگام تلاوت این بخش از آیه که میفرماید: « وَ لا يَزْنين؛ و زنا نکنند» موجب خندهی حاضران گردید».
(ترجمۀ توضيح نهج البلاغه، آیتالله سید محمد شیرازی، ج3، ص523)
«امام (علیهالسلام) در این عبارت بهمنظور ملامت و سركوب كردن معاويه، بهاينكه او كمتر از آن است كه به مرتبه ولايت امر و خلافت برسد، با استفهام انكارى از وى سؤال مىكند كه در چه زمانى خاندان بنى اميه، فرمانروايى امت و سياست و تدبير جامعه را به عهده داشتهاند، بِغَيْرِ قَدَمٍ سَابِق؛ قدم سابق كنايه از پيشگامى در امور و شايستگى براى آن است و با اين عبارت امام (علیهالسلام) اشاره كرده است به اينكه در عرف متعارف، سابقه عزت و شرافت و پيشگامى در امور، شرط شايستگى در كارهاست و اين جمله از سخن امام (علیهالسلام) در حكم مقدمه صغراى مضمر از شكل اول مىباشد كه تقديرش چنين است: شما هيچگونه پيشقدمى در اين امر نداريد و تقدير كبرى اين است؛ هر كس چنين باشد شايستگى سياستمدارى جامعه و فرمانروايى امت را ندارد و نتيجه آن است كه شما خاندان بنىاميه لياقت ولايت امرى و خلافت را نداريد و امر روشنى است كه در ميان بنىاميه كسى كه اهل شرف و شايسته براى اين امر باشد در كلّ، وجود ندارد».
(ترجمۀ شرح نهج البلاغه، ابن میثم، ج4، صص637 و 638)
واژه شناسی
واژه کاوی
«سَاس» بهمعنی این است که شخص امر کرد و با فرمانش افراد به پا خواستند.[7]
«سِيَاسَه» مصدر «سَاس» بهمعنی ارشاد مردم به راه راست كه هدايت كننده باشد.[8]
«سَاسَة» جمع واژه «سائِس» است.[9]
چهار مورد از ماده «سَاس» در نهج البلاغه به کار رفته است.[10]
تفاوت «سیاست» و «تدبیر»:
هر«سـیاستی»، «تدبیر» است؛ ولی هر «تدبیري»،«سـیاست» نیست؛ «سیاست» بهمعني «تدبیر» مسـتمر و دقت در امور است.[11]
«بسوق» مصدر «بَسَق»[13] بلندی در طول مادی یا معنوی[14] و به بالا رفتن نامِ شخص در عظمت گفته میشود.[15]
دومورد از ماده «بَسَق» در نهج البلاغه بهکار رفته است.[16]
نکتهها و پیامها
1. شرط شایستگی در کارها دارا بودن سابقهی عزت و شرافت و پیشگامی در امور است (بِغَيْرِ قَدَمٍ سَابِقٍ وَ لَا شَرَفٍ بَاسِقٍ).
2. در انتخاب همسر مناسب، ملاک باید سابقه شرافت و عزت و پیشگامی در امور خیر و نیک باشد.
3. فرزندان را باید بهگونهای تربیت کرد که در کارهای خیر و نیک، پیش قدم شوند.
4. والاترین مصداق سیاستمداران و کارگزاران مردم، اهل بیت (علیهمالسلام) هستند؛ همانطور که در زیارت جامعه کبیره هم آمده: و سَاسَۀ العِبَاد؛ اهلبیت (علیهمالسلام) تنها کسانی هستند که شایستگی زمامداری و سیاست را دارند.
راهکارهایی از نهج البلاغه برای بهبود زندگی اجتماعی:
1. ملاک در شایستگی افراد، پول و ثروت و مال و منال نیست؛ بلکه ملاک در شایستگی افراد پیش قدم بودن در راه رضایت خدا و اهل بیت (علیهمالسلام) است.
[1]- ممتحنه، آیه12.
[2]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص528.
[3]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص528.
[4]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص528.
[5]- معجم المقاييس اللغه، ج3، ص119.
[6]- فرهنگ ابجدى، ص469.
[7]- مجمع البحرين، ج4، ص78.
[8]- فرهنگ ابجدی، ص506.
[9]- عبده، ج3، ص12 بهنقل از کلید گشایش نهج البلاغه، ص419.
[10]- مفردات نهج البلاغه، ج1، ص528.
[11]- الفروق في اللغه، ص186.
[12]- معجم المقاييس اللغه، ج1، ص247.
[13]- تاج العروس من جواهر القاموس، ج13، ص38.
[14]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج1، ص 271.
[15] - النهايه في غريب الحديث و الأثر، ج1، ص128.
[16]- مفردات نهج البلاغه، ج1، ص131.
اضف تعليق