نامه ها

نامه یازدهم فراز اول

و من وصية له(علیه‌السلام) وصى بها جيشا بعثه إلى العدو:

«فَإِذَا نَزَلْتُمْ بِعَدُوٍّ أَوْ نَزَلَ بِكُمْ فَلْيَكُنْ مُعَسْكَرُكُمْ فِي قُبُلِ‌ الْأَشْرَافِ‌ أَوْ سِفَاحِ‌ الْجِبَالِ أَوْ أَثْنَاءِ الْأَنْهَارِ كَيْمَا يَكُونَ لَكُمْ رِدْءاً وَ دُونَكُمْ مَرَدّاً وَ لْتَكُنْ مُقَاتَلَتُكُمْ مِنْ وَجْهٍ وَاحِدٍ أَوِ اثْنَيْنِ».


ترجمه‌ها

- ترجمه نهج ‌البلاغه (فقیهی)
بخشی از وصيت و سفارشی است از اميرالمومنين(علیه‌السلام) به سپاهی که آ‌ن را برای جنگ با دشمن گسيل داشته بود:

«پس هر گاه در برابر دشمنی فرود آمديد يا دشمنی در برابر شما، فرود آمد، بايد لشکرگاه شما در مقابل بلندي‌ها و در دامنه کوه‌ها يا کنار نهرها و رودخانه ها باشد، از اين روی که اين مکان‌ها محافظی برای شما و موجب جلوگيری و برگردانيدن دشمن از حمله به شما بوده باشد و بايد جنگ شما با دشمن از يک سوی و اگر ضرورت ايجاب کرد از دو سوی بوده باشد (نه بيشتر)».

(نهج‌البلاغه، ترجمه فقیهی، ص371)
- ترجمه نهج البلاغه (استاد ولی)
یکی از سفارش‌های آن حضرت(علیه‌السلام) به لشکری که سوی دشمن فرستاد:

«پس چون به دشمن رسیدید با دشمن به شما رسید، باید در جلوی بلندی‌ها و یا دامنه‌ی کوه ها و یا پیچ و خم رودخانه‌ها اردو بزنید، تا پشتیبان شما باشد و راه دشمن را بر شما ببندد. و باید از یک سو یا(حداکثر) از دو سو به کارزار پردازید».

(نهج البلاغه، ترجمه حسین استاد ولی‌‌،ص371)
- ترجمه نهج‌البلاغه(بهرام پور)
دستورالعمل‌های نظامی به سپاه خود که به سوی شام روانه کرد:

(امام(علیه‌السلام) در این نامه مسائل مهمی را در فنون نظامی متذکر می‌شود مانند استفاده از فرصت‌ها برای مقابله با دشمن، چگونگی حمایت از لشکر در شبانگاهان و در وقت استراحت).

«هرگاه به دشمن رسیدید یا او به شما رسید، لشکرگاه خود را بربلندی‌‌ها یا دامنه کوه‌ها یا کنار نهرها قرار دهید. تا پناهگاه شما و مانعی بر سرراه دشمن باشد. جنگ را به یک جبهه یا دو جبهه محدود کنید (نه بیشتر؛ زیرا تعدد جبهه موجب تجزیه سپاه می‌شود)».

(نهج البلاغه ترجمه روان ‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص529)
- ترجمه نهج البلاغه (فيض الإسلام)
از سفارش های آن حضرت(عليه‌السلام) به لشکرى را كه به سوى دشمن فرستاده بود:

(و آن قسمتى از نامه‌اي ‌است كه در پاسخ نامه زياد ابن نصر و شريح ابن هانى كه هر دو از نيكان اصحاب امام(عليه السلام) بودند نوشته زماني‌كه ايشان را با دوازده هزار تن از لشکر عراق براى جنگ با لشکر شام فرستاده در بين راه با يكديگر مخالفت نموده هر كدام نامه‌اى به كوفه نزد آن بزرگوار فرستاده از ديگرى شكايت نمودند، آن حضرت در پاسخ هر دو نامه‌اى نوشت كه از جمله آن قسمتى است كه دستور جنگ با دشمن را به آنان گوشزد مى‌نمايد):

1. پس هرگاه به دشمن برخورد کردید يا دشمن به شما برخورد کرد بايد لشکر شما در جاهاى بلند(تپّه‌ها) يا دامنه كوه‌ها يا كنار رودخانه‌ها باشد تا براى شما كمك بوده(از دسترسى آنان) جلوگيری کند.

2. بايد جنگ شما(با دشمن) از يك‌سو يا دوسو باشد(زيرا جنگيدن از چند طرف باعث پراكندگى و ضعف و شكست است).

(ترجمه و شرح نهج البلاغه، فيض الاسلام، ج‌5، ص855)

شروح

- ترجمۀ توضیح نهج البلاغه (آیت الله شیرازی)
از سفارش‌هاى آن حضرت(عليه‌السلام) به سپاهيان خود كه به سوى دشمن فرستاد:

(دستورات نظامى)

«اگر شما بر سر دشمن فرود آمديد و يا دشمن به جنگ شما آمد، بايد نزديك قله، در دامنه كوه يا ميانِ و لابه‌لاىِ رودها اردو بزنيد تا اين موانع طبيعىْ كمك شما باشند و دشمن نتواند از كوه يا نهر عبور كند و بر شما تسلط يابد و شب‌ها بتوانيد با برگشت به آ‌‌‌ن‌جا و سنگر گرفتن از خود دفاع كنيد. و نيز بايد جبهه جنگ شما از يك طرف يا دو طرف باشد نه بيش از آن، تا مبادا لشكر پراكنده و دچار سستى شود».

(ترجمۀ توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج3، ص527)
- شرح نهج‌البلاغه (ابن میثم)
(هنگامى كه امام(علیه‌السلام) لشكرى به سر كردگى زياد بن نضر حارثى و همراه شريح بن هانى از نخيله كوفه به سوى شام فرستاد، در بين راه ميان آن دو نفر اختلاف افتاد و هر كدام به شكايت از ديگرى براى حضرت نامه‌اى نوشتند، حضرت در پاسخ هر دو اين نامه را نوشتند كه برگزيده‌اش ترجمه شد، ولى آغازش اين بود):

«پس از حمد خدا و نعت رسول، من زياد بن نضر را جلودار و فرمانده لشكر و شريح را بر قسمتى از آن امير قرار داده‌ام، حال اگر هر دو با هم باشيد زياد فرمانده كل است و اگر از هم جدا شديد هر كدامتان فرمانده گروهى‌ هستيد كه براى شما مشخص كرده‌ام، و بدانيد كه جلوداران جمعيت جاسوسان آنان و جاسوسان جلوداران، آنها هستند كه براى اطلاع بر دشمن فرستاده مى‌شوند، پس وقتى كه از بلاد خود بيرون شديد و به سرزمين دشمن نزديك، پس غفلت نكنيد از اين كه اشخاصى را جلو بفرستيد كه شكاف كوهها و لاى درختان و مخفيگاهها از هر طرف را جستجو كنند، كه مبادا دشمن، شما را فريب بدهد، يا در كمين شما قرار گيرد، و لشكر را به راه نياندازيد مگر از طرف صبح تا شب و آمادگى كامل، كه اگر گروهى به شما حمله آوردند يا مكروهى شما را فرا گرفت خودتان را قبلا مجهز و آماده كرده باشيد. سپس به دنبال اين عبارت، جمله اول سخن بالا، مى‌آيد: فاذا نزلتم... او أمن، و بعد مى‌فرمايد: شما را از تفرقه و جدايى بر حذر مى‌دارم، پس اگر خواستيد به جايى فرود آييد، با هم فرود آييد و هر گاه بخواهيد كوچ كنيد به اتفاق كوچ كنيد و موقعى كه شب شما را فرا گرفت و فرود آمديد، لشكر خود را در حصار نيزه و سپرها قرار دهيد پس آنها كه در اطراف لشكر نصب كرده‌ايد به جاى مدافعان و تيراندازان خواهند بود، آرى اين كار را انجام دهيد تا شما را غفلت فرا نگيرد و فريب دشمن را نخوريد زيرا هيچ قومى در شب يا روز، لشكر خود را در احاطه نيزه‌ها و سپر قرار نداد مگر اين كه گويى لشكر در دژهاى محكم قرار گرفته است، لشكرتان را خودتان حراست كنيد، تا هنگام صبح جز اندكى نخوابيد يا فقط چرتى بزنيد كه چشمتان گرم شود و پيوسته چنين باشيد تا با دشمن روبرو شويد، هر روز كسى را بفرستيد كه مرا از حالتان آگاه كند زيرا من به سرعت در پى شما مى‌آيم، البته آنچه خدا مى‌خواهد همان مى‌شود، آرامش خود را در جنگ حفظ كنيد و عجله نداشته باشيد مگر پس از اتمام حجت و فرصت دادن به دشمن، تا من به شما نرسيده‌ام جنگ نكنيد مگر، فرمان من به شما برسد و يا اين كه دشمن آغاز به حمله كند، ان شاء اللَّه.

اول اين نامه كه پس از ترجمه نامه متن ذكر شد، واضح و روشن است جز اين كه در عبارت نكته‌اى است كه بايد مورد توجه واقع شود، آن جا كه از راه انداختن لشكر در غير وقت صبح نهى مى‌كند، حرف الّا را با فاصله كوتاه، تكرار كرده و هر دو مفيد حصر هستند اولى حصر در وقت و دومى حصر در حالت آمادگى و نظم كامل مى‌باشد.

در مجموع اين نامه قوانين كلى و بسيار سودمندى از تعاليم و چگونگى فنون جنگى وجود دارد كه اولا دليل روشنى بر دروغگويى كسانى است كه مدّعى آگاه نبودن امام از رموز جنگ بوده‌اند، چنان كه در خطبه‌هاى گذشته خود حضرت اين جريان را از طايفه قريش حكايت فرمود، و ثانيا كاربرد اين تعاليم در جنگ، مستلزم پيروزى بر دشمن است و در اين فصل از خطبه كه در متن آمده مقدارى از آنها ذكر شده است كه اكنون شرح مى‌دهيم:

1) نخست اين كه هنگام برخورد با دشمن، لشكرگاه خود را جلو مكانهاى بلند و پايين كوهها و محل تلاقى رودخانه‌ها قرار دهند، و علت اين امر را چنين فرموده است كه اين اماكن شما را از ناحيه پشت سر محافظت مى‌كند و از حمله دشمن بر شما جلوگيرى مى‌كند.

2) دوم آن كه تماما از يك سو بر دشمن حمله كنند و اگر نشد دو نيمه شوند و از دو سوى متقابل آغاز به جنگ كنند چنان كه هر گروه در مقابله با دشمن، طرف پشت گروه ديگر را هم حفظ مى‌كند، زيرا در اين صورت اجتماعشان محفوظ مى‌ماند، اما اگر از جهات مختلف حمله كنند از هم ديگر دور و متفرق مى‌شوند و اين امر باعث ضعف و زبونى آن‌ها مى‌شود».

(ترجمه‌ی شرح‌ نهج‌البلاغه، ابن‌ميثم، ج4، صص646-644)

واژه شناسی

- مُعَسْكَرُكُم
اردوگاه لشکرشما.[1]
- قُبُل
پیشین هرچیزی.[2]
- الْأَشْرَاف
بلندی‌ها.[3]
- قُبُلِ‌ الْأَشْرَاف
جلوی بلندی‌ها.[4]
- سِفَاحِ
دامنه.[5]
- أَثْنَاءِ
پیچ و خم.[6]
- رِدْءً
کمک.[7]
- مَرَدّاً
محل بازگرداندن و دفع کردن.[8]
- مُقَاتَلَتُكُمْ
جنگ شما.[9]
- وَجْهٍ وَاحِد
یک سو.[10]

واژه کاوی

- عَدُو
«عَدْو» به معنی تجاوز و گذشتن از حدّ [11] و عَداء به معنی ستم است.[12] «عدُوّ» به معنی دشمن و ضد دوست است که به شکل اسم در آمده است و این لفظ برای یک نفر یا دو نفر و یا جمعی از افراد مذکر یا مؤنث به کار برده می‌شود.[13]

واژه‌ عَدْو به چند معنا است:

1- به معنای كينه توزى، که به آن «عَدَاوَة» و «مُعَادَاة» می‌گویند:

* عداوت به قصد دشمنى و خصومت.

* دشمنى كه از روى قصد نباشد بلكه حالتى برای مخاطب حاصل شود كه آزرده شود؛ همان‌گونه كه انسان از دشمنان مورد آزار قرار مى‌گيرد.[14]

1- به معنای دویدن و هروله، که به آن «عَدْو» می‌گویند.

2- به معنای بی‌عدالتی و ستم در معامله که به آن «العُدْوَان‌ و العَدْو» می‌گویند.

3- به اعتبار آرام و قرار گرفتن به مکان ناآرام «العَدْوَاء» می‌گویند.[15]

عدوّ کسی که است که در قلبش نسبت به شخصی دشمنی دارد و در ظاهر بر اساس آن دشمنی رفتار می‌نماید.[16] دایره دشمنی از دایره نفرت کوچک‌تر است؛ هرکسی که دشمن فردی است از او تنفّر دارد ولی گاهى آن کسی که نسبت به فرد عداوت ندارد از او نفرت دارد.[17]

تفاوت «عداوت» و «بغض»:

«عداوت» دوری جستن و فرار کردن از یاری شخصی و «بغض» طلب حقیر شدن و اهانت به او است. «بغض» نقیض محبت نمودن و بزرگ شمردن فرد است. [18]

تفاوت «عداوت» و «مخاصمه»:

«معادات» در مورد حالات قلب است. ممکن است انسان با شخصی مشاجره کند اما در دل با وی دشمنی نداشته باشد یا در دل با او دشمن باشد اما با او جدل ننماید.

«مخاصمه» گفت و گوی همراه با پرخاش و ستیزه است.[19]

نکته‌ها و پیام‌ها

1- انسان همواره باید راهی استراتژی برای محافظت از خود در برابر دشمن داشته باشد.

2- تمرکز بر کار، یکی از عوامل موفقیت به شمار می‌آید.

3- در هر مشکلی، برای یافتن بهترین شیوه‌های حل مسأله، باید جوانب گوناگون مورد بررسی قرار بگیرد.

4- توجه به خطرها (Threaten) از عوامل مهم موفقیت در هر پروژه به شمار می‌آید.



داستان:

هنگامى كه قحطبه از خراسان با سپاهى كه خالد بن برمك هم از ايشان بود حركت كرد، روزى بر پشت بام خانه‌اى در دهكده‌اى كه فرود آمده بودند نشسته بودند و چاشت مى‌خوردند. به صحرا نگريستند و گله‌هاى آهو را ديدند كه از صحرا آمدند و آن چنان نزديك شدند كه گويى وارد لشكرگاه گرديدند. خالد به قحطبه گفت: اى امير ميان مردم جار بزن كه اى لشكر خدا سوار شويد، كه دشمن به تو نزديك شده است و هنوز عموم سپاهيان و ياران تو از زين بستن و لگام نهادن آسوده نشده با پشاهنگان سوار دشمن برمى‌خورند و آنان را خواهند ديد.

قحطبه ترسان از جاى خود برخاست ولى چيزى كه او را بترساند نديد و گرد و خاكى مشاهده نكرد. به خالد گفت: اين چه انديشه است خالد گفت: اى امير خود را با من سرگرم مدار و جار بزن، مگر اين گله‌هاى پراكنده جانوران وحشى را نمى‌بينى كه از

جايگاه خود گريخته و چندان به ما نزديك شده‌اند كه مى‌خواهند خود را ميان مردم بيندازند، اين دليل آن است كه از پى آن‌ها لشكرى گران در حركت است. گويد: به خدا سوگند هنوز از زين و لگام بستن فارغ نشده بودند كه گرد و غبار را ديدند و به سلامت ماندند و اگر چنان آماده نمى‌شدند، همه لشكر درمانده می‌شد.[20]

[1]-  نهج البلاغه ترجمه روان‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص529.

[2]- فرهنگ ابجدى، متن، ص682.   

[3] - نهج البلاغه ترجمه روان‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص529.

[4] - نهج البلاغه ترجمه روان‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص529.

[5]- نهج البلاغه ترجمه روان‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص529.

[6] - نهج البلاغه ترجمه روان‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص529.

[7] - نهج البلاغه ترجمه روان‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص529.

[8]- نهج البلاغه ترجمه روان‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص529.

[9]- نهج البلاغه ترجمه روان‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص529.

[10]- نهج البلاغه ترجمه روان‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص529.

[11]" target="_blank">[11]- مفردات ألفاظ القرآن، ص553.

[12]" target="_blank">[12]- لسان العرب، ج‏15، ص33.

[13]" target="_blank">[13]- لسان العرب، ج‏15، ص36.

[14]" target="_blank">[14]- مفردات ألفاظ القرآن، ص553.

[15]" target="_blank">[15]- مفردات ألفاظ القرآن، ص553.

[16]" target="_blank">[16]- قاموس قرآن، ج‏4، ص305.   

[17]" target="_blank">[17]- اقرب الموارد به نقل از قاموس قرآن، ج‏4، ص308.

[18]" target="_blank">[18]- الفروق في اللغة، ص124.

[19]-  الفروق في اللغة، ص124.  

[20] - جلوه ‏تاريخ ‏درشرح ‏نهج‏البلاغه ‏ابن‏ابى‏الحديد،ج 6، صص 312و 313.


اضف تعليق