نامه ها

نامه یازدهم فراز دوم

و من وصية له(علیه‌السلام) وصى بها جيشا بعثه إلى العدو:

« وَ اجْعَلُوا لَكُمْ رُقَبَاءَ فِي صَيَاصِي الْجِبَالِ‌ وَ مَنَاكِبِ‌ الْهِضَابِ‌ لِئَلَّا يَأْتِيَكُمُ الْعَدُوُّ مِنْ مَكَانِ مَخَافَةٍ أَوْ أَمْنٍ وَ اعْلَمُوا أَنَّ مُقَدِّمَةَ الْقَوْمِ عُيُونُهُمْ وَ عُيُونَ الْمُقَدِّمَةِ طَلَائِعُهُمْ».

 

ترجمه‌ها

- ترجمه نهج ‌البلاغه (فقیهی)
بخشی از وصيت و سفارشی است از اميرالمومنين(علیه‌السلام) به سپاهی که آ‌‌‌ن‌را برای جنگ با دشمن گسيل داشته بود:

« همچنين برای خود در بالای کوه‌ها و در روی تپه‌ها ديدبان بگماريد تا دشمن، از محلی که از آن بيمناکيد يا جايی که خود را در آن، در امان می بينيد، به شما حمله ور نشود و بدانيد که مقدمه سپاه دشمن ، جاسوسان آن‌ها هستند و طليعه‌ها، جاسوسان مقدمه هستند».





(نهج‌البلاغه، ترجمه فقیهی، ص371)
- ترجمه نهج البلاغه (استاد ولی)
بخشی از وصيت و سفارشی است از اميرالمومنين(علیه‌السلام) به سپاهی که آ‌‌‌ن‌را برای جنگ با دشمن گسيل داشته بود:

« همچنين برای خود در بالای کوه‌ها و در روی تپه‌ها ديدبان بگماريد تا دشمن، از محلی که از آن بيمناکيد يا جايی که خود را در آن، در امان می بينيد، به شما حمله ور نشود و بدانيد که مقدمه سپاه دشمن ، جاسوسان آن‌ها هستند و طليعه‌ها، جاسوسان مقدمه هستند».





(نهج‌البلاغه، ترجمه فقیهی، ص371)
- ترجمه نهج‌البلاغه(بهرام پور)
دستورالعمل‌های نظامی به سپاه خود که به سوی شام روانه کرد:

(امام(علیه‌السلام) در این نامه مسائل مهمی را در فنون نظامی متذکر می‌شود مانند استفاده از فرصت‌ها برای مقابله با دشمن، چگونگی حمایت از لشکر در شبانگاهان و در وقت استراحت).

« دیده‌بان‌هایی برفراز قله‌ها بگمارید تا مبادا دشمن از نقطه پیش‌بینی نشده‌، چه امن و چه ناامن بر شما بتازد و بدانید که پیشاهنگان سپاه دشمن، دیده‌بانان و نیروهای اطلاعاتی دشمن هستند و جاسوسان آن‌ها طلایه دارشان هستند».

(نهج‌البلاغه ترجمه روان ‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص530)
- ترجمه نهج البلاغه (فيض الإسلام)
از سفارش های آن حضرت(عليه‌السلام) به لشکرى را كه به سوى دشمن فرستاده بود:

(و آن قسمتى از نامه‌اي ‌است كه در پاسخ نامه زياد ابن نصر و شريح ابن هانى كه هر دو از نيكان اصحاب امام(عليه السّلام) بودند نوشته زماني‌كه ايشان را با دوازده هزار تن از لشکر عراق براى جنگ با لشکر شام فرستاده در بين راه با يكديگر مخالفت نموده هر كدام نامه‌اى به كوفه نزد آن بزرگوار فرستاده از ديگرى شكايت نمودند، آن حضرت در پاسخ هر دو نامه‌اى نوشت كه از جمله آن قسمتى است كه دستور جنگ با دشمن را به آنان گوشزد مى‌نمايد)

«و براى خودتان در بلندى كوه‌ها و لاى تپّه‌هاى مسطّح پاسبانان و ديدبانان بگذاريد تا دشمن بطرف شما نيايد از جایي‌كه مى‌ترسيد(مبادا بيايد) يا از جایي‌كه ايمن هستيد(كه از آنجا نمى‌آيد، و ممكن است ناگهان از آن‌جا بيايد كه ديدبانان آمدن دشمن را از دور ديده شما را آگهى مى‌دهند تا درصدد جلوگيرى بر آیيد) و بدانيد جلوداران لشکر ديدبانان ايشانند و ديدبانان جلوداران لشکر(چند تنى كه جلو لشکر مى‌روند) جاسوسان هستند (خلاصه بايد چند تن جاسوس جلو و ديدبانان لشکر دنبال آن‌ها و لشکر پس از ايشان بروند تا از كار دشمن آگاه بوده در هر موضوع دانسته اقدام نمايند)».

(ترجمه و شرح نهج البلاغه، فيض الاسلام، ج‌5، ص855)

شروح

- ترجمۀتوضیح نهج البلاغه (آیت الله شیرازی)
از سفارش‌هاى آن حضرت(عليه‌السلام) به سپاهيان خود كه به سوى دشمن فرستاد:

(دستورات نظامى)

«و بر قله كوه‌ها و بلنداى تپه‌ها مراقبان و نگهبانانى بگماريد تا تحرك دشمن را زير نظر گيرند، مبادا از جايى نامطمئن و يا جاى معمولى و امن بر شما يورش آورند.

و بدانيد كه پيشقراولان و مقدمه لشكر به منزله چشم لشكرند و ديده‌بانان پيشقراولان در حقيقت طلايه‌دارانند. پس لازم است مقدمه و طليعه لشكر در كمال توجّه و آگاهى باشند و يا منظور امام اين است كه وقتى طلايه‌دارانِ دشمن را مى‌بينيد، خود را آماده سازيد و سهل‌انگارى ننماييد».

(ترجمۀ توضیح نهج‌البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج3، صص527و 528)
- شرح نهج‌البلاغه (ابن میثم)
از سفارش‌هاى امام(علیه‌السلام) كه به جمعى از لشكريانش فرمود، هنگامى كه آن‌ها را به سوى دشمن فرستاده بود:

«براى محافظت خودشان اشخاصى را در مكان‌هاى بلندى قرار دهند تا دشمن از جايى كه گمان مى‌رود و از جايى كه گمان نمى‌رود بر آنان نتازد.

بايد بدانند كه جلو داران لشكر دشمن، جاسوس آن‌ها هستند و جاسوس‌هاى جلوداران، ماموران اطلاعاتى آن‌ها هستند پس وقتى كه مقدمه و ماموران اطلاعاتى را ديدند، غافل نباشند بلكه خود را مهيا كنند، زيرا پيدا شدن آنان نشانه نزديك بودن دشمن و هجوم است».

(ترجمه‌ی شرح ‌نهج ‌البلاغه، ابن‌ميثم، ج4، ص 646)

واژه شناسی

- رُقَبَاءَ
دیده‌بان‌ها.[1]
- صَيَاصِي
بلندی‌ها.[2]
- مَنَاكِب
ارتفاعات.[3]
- هِضَاب
جمع هضبة، تپه‌هایی که ارتفاع زیادی ندارند و قله آنان پهن و گسترده است.[4]
- يَأْتِيَكُم
بر شما وارد می‌شود.[5]
- مَخَافَة
ترسناک.[6]
- طَلَائِعُهُم
طلایه دارانشان.[7]

واژه کاوی

- عَدُو
«عَدْو» به معنی تجاوز و گذشتن از حدّ [8] و عَداء به معنی ستم است.[9] «عدُوّ» به معنی دشمن و ضد دوست است که به شکل اسم در آمده است و این لفظ برای یک نفر یا دو نفر و یا جمعی از افراد مذکر یا مؤنث به کار برده می‌شود.[10]

واژه‌ عَدْو به چند معنا است:

1- به معنای كينه توزى، که به آن «عَدَاوَة» و «مُعَادَاة» می‌گویند:

* عداوت به قصد دشمنى و خصومت.

* دشمنى كه از روى قصد نباشد بلكه حالتى برای مخاطب حاصل شود كه آزرده شود؛ همان‌گونه كه انسان از دشمنان مورد آزار قرار مى‌گيرد.[11]

2- به معنای دویدن و هروله، که به آن «عَدْو» می‌گویند.

3- به معنای بی‌عدالتی و ستم در معامله است که به آن «العُدْوَان‌ و العَدْو» می‌گویند.

به اعتبار آرام و قرار گرفتن به مکان ناآرام «العَدْوَاء» می‌گویند.[12]

عدوّ کسی که است که در قلبش نسبت به شخصی دشمنی دارد و در ظاهر بر اساس آن دشمنی رفتار می‌نماید.[13] دایره دشمنی از دایره نفرت کوچک‌تر است؛ هرکسی که دشمن فردی است از او تنفّر دارد ولی گاهى آن کسی که نسبت به فرد عداوت ندارد از او نفرت دارد.[14]

تفاوت «عداوت» و «بغض»:

«عداوت» دوری جستن و فرار کردن از یاری شخصی و «بغض» طلب حقیر شدن و اهانت به او است. «بغض» نقیض محبت نمودن و بزرگ شمردن فرد است. [15]

تفاوت «عداوت» و «مخاصمه»:

«معادات» در مورد حالات قلب است. ممکن است انسان با شخصی مشاجره کند اما در دل با وی دشمنی نداشته باشد یا در دل با او دشمن باشد اما با او جدل ننماید.

«مخاصمه» گفت و گوی همراه با پرخاش و ستیزه است.[16]
- عُيُون(عین)
«عین» در اصل بر عضوی که به وسیله آن می‌بینند و نگاه می‌کنند دلالت دارد؛ و سپس معانی دیگر از آن مشتق شده است.[17]

«العَيْنُ» در معانی مختلف مشترک است.[18]

یکی از معانی«عَيْن‌» جاسوس، مراقب و ناظر به چیزی است.[19]

 تفاوت «عين» و «بصر»:

«عین» ابزار دیدن و یا همان حدقه است.

«بصر» اسمی است براي دیدن.

اگر«بصر» به معناي چشم به کار رفت، استعمالش در این موقعیت مَجاز است. همچنین به علم به چیزي هنگامی که بسیار آشکار باشد بصر گفته می‌شود.[20]

نکته‌ها و پیام‌ها

1- انسان همیشه باید هوشیار و آماده رویارویی با دشمن باشد.

2- از جایی که احتمال حمله نیست نباید غافل شد.

3- از عوامل موفقیت در هر پروژه توجه به نقاط ضعف (weakness) به منظور حل آن؛ و توجه به نقاط قوت ( (Strengthبه منظور تقویت بیشتر و محافظت از آن است. (امام علیه السلام یاران را نسبت به نواحی که احتمال دارد مورد حمله قرار گیرند، هشدار می‌دهد).

داستان:
هنگامى كه قحطبه از خراسان با سپاهى كه خالد بن برمك هم از ايشان بود حركت كرد، روزى بر پشت بام خانه‌اى در دهكده‌اى كه فرود آمده بودند نشسته بودند و چاشت مى‌خوردند. به صحرا نگريستند و گله‌هاى آهو را ديدند كه از صحرا آمدند و آن چنان نزديك شدند كه گويى وارد لشكرگاه گرديدند. خالد به قحطبه گفت: اى امير ميان مردم جار بزن كه اى لشكر خدا سوار شويد، كه دشمن به تو نزديك شده است و هنوز عموم سپاهيان و ياران تو از زين بستن و لگام نهادن آسوده نشده با پشاهنگان سوار دشمن برمى‌خورند و آنان را خواهند ديد.

قحطبه ترسان از جاى خود برخاست ولى چيزى كه او را بترساند نديد و گرد و خاكى مشاهده نكرد. به خالد گفت: اين چه انديشه است خالد گفت: اى امير خود را با من سرگرم مدار و جار بزن، مگر اين گله‌هاى پراكنده جانوران وحشى را نمى‌بينى كه از

جايگاه خود گريخته و چندان به ما نزديك شده‌اند كه مى‌خواهند خود را ميان مردم بيندازند، اين دليل آن است كه از پى آن‌ها لشكرى گران در حركت است. گويد: به خدا سوگند هنوز از زين و لگام بستن فارغ نشده بودند كه گرد و غبار را ديدند و به سلامت ماندند و اگر چنان آماده نمى‌شدند، همه لشكر درمانده می‌شد.[21]

[1]- نهج البلاغه ترجمه روان ‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص530.

[2]- نهج البلاغه ترجمه روان ‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص530.

[3]- نهج البلاغه ترجمه روان ‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص530.

[4]- نهج البلاغه ترجمه روان‌ب ا‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص530.

[5]- نهج البلاغه ترجمه روان‌ با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص530.

[6] نهج البلاغه ترجمه روان‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص530.

[7]- نهج البلاغه ترجمه روان‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص530.

[8]- مفردات ألفاظ القرآن، ص553.

[9]- لسان العرب، ج‌15، ص33.

[10]- لسان العرب، ج‌15، ص36.

[11]- مفردات ألفاظ القرآن، ص553.

[12]- مفردات ألفاظ القرآن، ص553.

[13]- قاموس قرآن، ج‌4، ص305.   

[14]- اقرب الموارد به نقل از قاموس قرآن، ج‌4، ص305.

[15]- الفروق في اللغة، ص124.

[16]- الفروق في اللغة، ص124.  

[17]- معجم المقاييس اللغة، ج‌4، ص199.   

[18]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‌8، ص280.  

[19]- مفردات ألفاظ القرآن، ص598.

[20]- الفروق في اللغة، ص74.   

[21]- جلوه ‌تاريخ ‌درشرح ‌نهج‌البلاغه ‌ابن‌ابى‌الحديد،ج 6، صص 312و 313.

 


اضف تعليق