نامه ها

نامه دوازدهم فراز اول

و من وصية له (علیه‌السلام) وصى بها معقل بن قيس الرياحي حين أنفذه إلى الشام في ثلاثة آلاف مقدمة له‌:

«اِتَّقِ اللَّهَ الَّذِي لَا بُدَّ لَكَ مِنْ لِقَائِهِ وَ لَا مُنْتَهَى لَكَ دُونَهُ».

ترجمه‌ها

- ترجمه نهج ‌البلاغه (فقیهی)
از جمله وصيت و سفارشی است از اميرالمؤمنين (علیه السلام) به معقل بن قيس رياحی، در آن وقت که او را با سه هزارتن به عنوان مقدمه سپاه خود به سوی شام می‌فرستاد:

«از ناخشنودی خدايی که ناگزير از ملاقات با او هستی و پايان کار تو نيز به سوی اوست، بپرهيز».

(نهج‌البلاغه، ترجمه فقیهی، ص 505 )
- ترجمه نهج البلاغه (استاد ولی)
یکی از سفارشات حضرت (علیه‌السلام) به معقل‌ بن ‌قیس ریاحی هنگامی که او را با سه هزار سپاهی به عنوان

جلودار خود به شام فرستاد:

«از خدایی که ناگزیر به دیدار او خواهی شتافت و نهایتی جز او نخواهی داشت پروا کن».

(نهج البلاغه، ترجمه حسین استادولی، ص372)
- ترجمه نهج‌البلاغه(بهرام پور)
نخستین دستورالعمل نظامی به معقل که او را با سه هزار نفر به عنوان مقدمه سپاه به شام فرستاد:

(این نامه با توصیه به تقوا آغاز شده است؛ سپس دستوراتی در مورد بسیج نیروها وچگونگی حرکت به سوی

دشمن بیان می‌دارد).

«تقوای الهی را پیشه ساز، خدایی که او را ملاقات خواهی کرد و سرانجامی جز حضور در پیشگاه او نداری».

(نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، صص530 و 531)
- ترجمه نهج البلاغه (فيض الإسلام)
ازوصيت‌هاى آن حضرت (عليه‌السلام) به معقل بن قيس رياحی

از ياران و شيعيان آن بزرگوار بوده است. او را از مدائن با سه هزار تن به ‌سوى لشکر شام فرستاد كه جلودار

سپاهيان آن حضرت (علیه‌السلام) باشد. در آن روش جنگ با دشمن را به او مى‌آموزد:

«بترس از خداوندى كه تو را چاره‌اى نيست جز ملاقات پاداش و كيفر او، وتو را غير از او پايانى نمى‌باشد؛ چون سر و كار تو جز با او نيست، پس براى رضاء و خوشنودى او جهاد كن و ترس و بيم به‌ خود راه نداده از كشته شدن در راه او باكى نداشته باش».

(ترجمه و شرح نهج البلاغه، فيض‌الاسلام، ج 5، ص 856)

شروح

- ترجمۀ توضیح نهج البلاغه (آیت الله شیرازی)
سفارش‌ حضرت (عليه‌السلام) به معقل بن قيس رياحى، هنگامى كه او را با سه هزار نفر به صورت پيشقراول به

سوى شام فرستاد:



رهنمودهاى نظامى

«از خدايى پروا كن كه ناگزير روزى به ديدارش خواهى شتافت و به حسابت رسيدگى خواهد كرد و تو را كيفر يا پاداش خواهد داد و هيچ پايانى جزرسيدن به آن وجود ندارد».

(ترجمۀ توضيح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج 3، ص 529)
- شرح نهج‌البلاغه (ابن میثم)
سفارش امام (علیه‌السلام) به معقل بن قيس رياحى موقعى كه او را با سه هزار نفر به عنوان مقدمه لشكر خود به

سوى شام فرستاد:



(روايت شده كه حضرت (علیه‌السلام) معقل را از مداين با سه هزار مرد فرستاد و به او فرمود از طريق موصل برو، تا در رقّه با من ملاقات كنى و سپس مطالب بالا را برايش بيان كرد، تا آخر فصل، معقل از مداين خارج شد، تا رسيد به منزل حديثه كه در آن اوقات محل فرود آمدن مردم بود، همان جايى كه بعدا محمد بن مروان شهر موصل را بنا كرد و از آن جا گذشتند تا به رقّه رسيدند و حضرت (علیه‌السلام) را آن‌جا ملاقات كردند. چون معقل بن قيس عازم سفر بود كه براى خداى تعالى با دشمنان حق بجنگد لذا امام (علیه‌السلام) او را امر به تقوا كرده است كه بهترين توشه راه خداست).

در اين سخن «الذى لا بدّلك من لقائه و لا منتهى لك دونه» امام (علیه‌السلام) فايده‌هاى چندى است كه اكنون به شرح آن مى‌پردازم:

1- «امام (علیه‌السلام) با توجه دادن معقل به اين كه ناگزير به پيشگاه الهى خواهد رفت او را متوجه تقواى الهى كرده است.

2- جهاد و مبارزه را بر او سهل و آسان مى‌كند، زيرا هنگامى كه عقيده داشت، جهاد عبادتى است كه آدمى را به خدا نزديك مى‌كند، و از طرفى ناچار به ملاقات پروردگار نائل خواهد شد، ناهموارى جنگ و مبارزه بر او هموار مى‌شود.

3- او را به تقواى الهى امر كرده و به لقاى پروردگار هشدار داده است تا اوامر و نواهى كه در وصيت ذكر شده سريع‌تر انجام شود».

(ترجمۀ ‌شرح‌ نهج‌البلاغه، ابن‌ ميثم، ج 4، صص649 و 650)

واژه شناسی

- لا‌بُدَّ
ناگزیر، چاره‌ای نیست.‌[1]
- لِقَاء
دیدار.[2]
- لَا مُنْتَهَى
پایانی نیست.[3]

واژه شناسی

- اِتَّق (وقی)
«وقی» به معنی دور کردن چیزی از چیز دیگری به واسطه غیرش،[4] حمایت، حفظ، مصونیت و پوشاندن آن از آزار[5] و بدی است. [6]

«وقی» در اصل بر چیزی ‌که انسان را از گناه و نافرمانی حفظ کند دلالت دارد؛[7] همان‌طور که عفت، انسان را از هوای نفس دور می‌کند.[8]

«الوِقَايه» نگهداری شیء از آنچه به آن زيان مى‌رساند.[9]

«واتَّقِ‌ اللَّهَ» از خدا برحذر باش و بین خود و پروردگار چیزی قرار بده تا ضرر و زیان به تو نرسد.[10]

«تَقْوَى» در اصل «وَقْوَى» بوده که واو به تاء تبدیل شده است؛‌[11]به ‌معنای ترس از خدا، عمل به طاعت او و

پرهيزکارى است.[12]

حقیقت «تقوی» این است انسان نفس و جان خود را از آنچه بيمناك است، نگهدارد؛ سپس گاهى خوف و ترس‌ را «تَقْوَى» مي‌نامند.

در شريعت و دين «تقوی» يعنى خود نگهدارى از آنچه به گناه مى‌انجامد.[13]

«مُتَّقِي»‌ و «تَقِي»‌ هر دو به‌ معنای پرهیزگار است‌.[14]

«رَجُلٌ تَقِی» به معنای شخصی است که نفس خود را با عمل صالح از عذاب و گناه حفظ کرد[15]و «رجُلٌ‌ وَقَّاء» یعنی مرد بسيار پرهيزگار.[16]

«اِتَّقاء» از باب افتعال، یعنی شخص تقوا را اختیار کرد و به مقتضای آن عمل کرد.[17]



تفاوت «اِتقاء» و «خَشیَت»:

«اتقاء» محافظت از چیزي است که انسان نسبت به آن، ترس دارد؛[18] اما «خشیت» بيمى است كه با تعظيم و بزرگداشت چيزى همراه است.[19]



تفاوت «تَقی» و «مُتَّقی» و «مُؤمِن»:

«تقی» در مقایسه با «متقی» ضمن مبالغه‌آمیز بودن، برای مدح کردن شخصی مناسب‌تراست؛ همین رابطه در

خصوص «متقی» و«مؤمن» نیز صدق می‌کند. «مؤمن» به ظاهر شخص اطلاق می‌شود ولی «متقی» در نظر

شریعت، پس از آگاهی دقیق از فرد اطلاق می‌شود.[20]

نکته‌ها و پیام‌ها

1- انسان در هر پست و مقامی هست باید تقوا را رعایت کند: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَاللهِ أَتْقاکُمْ».[21](اِتَّقِ اللَّهَ)

2- همانطور که لباس آتش‌نشان، انسان را از خطرآتش (سوختگی) محافظت می‌کند لباس تقوا نیز

انسان را از خطرهای دنیا و آخرت مصون می‌دارد: «وَلِباسُ‌التَّقْوی ذلِکَ خَیْرٌ».[22](اِتَّقِ اللَّهَ)

3- تقوا و یادآوری معاد باعث می‌شود انسان دستورات الهی را مو به مو انجام دهد. (اِتَّقِ اللَّهَ)

4- حضرت (علیه‌السلام) روحیه‌ی لشکر را با توصیه به تقوا و یادآوری معاد تقویت و آنان را برای پیکار با دشمن آماده می‌کنند. (اِتَّقِ اللَّهَ الَّذِي لَا بُدَّ لَكَ مِنْ لِقَائِهِ)

5- اگرتقوا قوی باشد انسان در واجبات «وَالسَّابِقُونَ»،[23] در حرام‌ها «فَفِرُّوا إِلَی اللَّهِ»[24] و «مَعَاذَ اللَّهِ»،[25] در مشکلات «وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ»[26] می‌شود؛ بلکه بالاتر از آن در مصیبت‌ها هم از خدا تشکر می‌کند؛ همان‌طور که در زیارت عاشورا آمده: «أَللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاکِریِنَ لَکَ عَلَی مُصَابِهِمْ». (اِتَّقِ اللَّهَ الَّذِي لَا بُدَّ لَكَ مِنْ لِقَائِهِ)

6- تعبير«اِتَّقِ اللَّهَ الَّذِي لَا بُدَّ لَكَ مِنْ لِقَائِهِ» برگرفته از قرآن مجيد است آنجا که مى‌فرمايد:

«وَاتَّقُوا اللهَ وَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلاقُوهُ»[27] و در جاى ديگر«وَأَنَّ إِلى رَبِّکَ الْمُنْتَهى».[28]

[1]- فرهنگ ابجدى، ص178. 

[2]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص530.

[3]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص530.

[4]- معجم المقاييس اللغه، ج‌6، ص131.   

[5]- تاج العروس من جواهر القاموس، ج‌20، ص304.   

[6]- أساس البلاغه، ص686.

[7]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‌13، ص183.

[8]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‌13، ص184.

[9]- مفردات ألفاظ القرآن، ص881.   

[10]- معجم المقاييس اللغه ،ج‌6، ص131.    

[11]- كتاب العين، ج‌5، ص239.

[12]- فرهنگ ابجدى، متن249.

[13]- ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج4، ص480.

[14]- قاموس قرآن، ج‌7، ص237.

[15]- ابوبکر؛ به نقل از لسان العرب، ج‌15، ص403.

[16]- فرهنگ ابجدى، ص992.    

[17]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‌13، ص184.

[18]- الفروق في اللغه، ص238.

[19]- ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‌1، ص604.    

[20]- االفروق فی اللغه، ص216.   

[21]- حجرات، آیه13.

[22]- اعراف، آیه26.

[23]- واقعه، آیه10.

[24]- ذاریات، آیه50.

[25]- یوسف، آیه79.

[26]- بقره، آیه155.

[27]- بقره، آیه223.

[28]- نجم، آیه42.

اضف تعليق