نامه ها

نامه شانزدهم فراز دوم

و كان يقول علیه السلام لأصحابه عند الحرب:‌

«وَ أَعْطُوا السُّيُوفَ حُقُوقَهَا وَ وَطِّئُوا لِلْجُنُوبِ مَصَارِعَهَا وَ اذْمُرُوا أَنْفُسَكُمْ عَلَى الطَّعْنِ الدَّعْسِيِّ وَ الضَّرْبِ الطِّلَحْفِيِّ وَ أَمِيتُوا الْأَصْوَاتَ فَإِنَّهُ أَطْرَدُ لِلْفَشَل».


ترجمه‌ها

- ترجمه نهج ‌البلاغه (فقیهی)
اين سخنان را در هنگام جنگ به اصحاب خود، می‌فرمود:

«و (ديگر آن‌که) حق شمشيرها را به آن‌ها عطا کنيد (آن‌ها را به طوری که شايسته و موثر است به کار ببريد) و برای پهلوهای دشمن، جای به خاک افتادن آن‌ها را آماده سازيد (کنايه از اين که دشمن را به خاک بيفکنيد) و خود را برای به کار بردن نيزه به گونه ای که اثر آن عميق باشد، همچنين با وارد آوردن شديدترين ضربات با شمشير برانگيزيد، فرياد و صيحه را از ميان ببريد که اين امر، بيشتر از هر چيز ديگری سستی را از شما دور می سازد».

(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص374)
- ترجمه نهج البلاغه (استاد ولی)
از سخنان آن حضرت علیه السلام که در هنگام جنگ به یاران خود، می‌فرمود:



«حق شمشیرها را ادا کنید، و خواب‌گاه پهلوهای دشمن را فراهم آرید (پشت دشمن را به خاک بمالید)، و خود را بر فرودآوردن سخت نیزه ها، و ضربت‌های کاری شمشیرها تحریک کنید، و صداها را در سینه حبس کنید که ترس و بد دلی را بهتر دور می سازد».

(نهج البلاغه، ترجمه حسین استاد ولی‌‌، ص374)
- ترجمه نهج‌البلاغه(بهرام پور)
(در این نامه امام، رموز و فنون جنگ با دشمن را بیان کرده سپس به شبهه‌ای که در ذهن برخی یاران وجود داشته که جنگ با معاویه‌، جنگ با مسلمانان است پاسخ داده که بنی‌ امیه و در راس آن‌ها ابوسفیان‌، فقط تظاهر به اسلام کردند و وقتی فرصت را مناسب یافتند کفر خود را آشکار نمودند.)

«حق شمشیر را ادا کنید و پشت دشمن را بر زمین زنید، و برای فرو کردن نیزه‌ها و فرود آوردن ضربه‌های کاری شمشیر خود را آماده سازید. صداها ها را در سینه حبس کنید که سستی را از می‌زادید».

(نهج البلاغه ترجمه روان ‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص534)
- ترجمه نهج البلاغه (فيض الإسلام)
هنگام جنگ (در باره زد و خورد با دشمن) به ياران خود مى‌فرمود:

«و حقوق شمشيرها را بپردازيد (با دلاورى شمشير بر دشمن فرود آوريد) و پهلوها (ى آن‌ها) را بر زمين برسانيد (آنان را بخاك افكنده نابود سازيد) و به نيزه افكندنى كه به اندرون (دشمن) كارگر شده و به شمشير زدن استوار خود را وادار ساخته بسيار كوشش داشته باشيد، و آوازها را بميرانيد (اضطراب و نگرانى به خود راه نداده با دل آرام رو به دشمن آوريد) زيرا آن بيشتر ترس و نگرانى را دور ميكند».

(ترجمه‌ و شرح ‌نهج ‌البلاغه، فيض‌الاسلام، ج5، ص865)

شروح

- ترجمۀ توضیح نهج البلاغه (آیت الله شیرازی)
از مطالبى كه آن حضرت عليه‌السلام همواره به اصحاب خود به هنگام نبرد مى‌فرمود:

«و حقِ شمشيرها را كه كوفتن آن بر فرق دشمن است ادا كنيد و پهلوى دشمن را براى خواباندن بر روى زمين (از پاى درآوردنش) آماده سازيد. اين سخن امام (عليه‌السلام) بدين مطلب تصريح دارد كه ضربه‌ها بايد چنان كارى باشد كه دشمن را از پاى درآوردو خود را به فرود آوردن ضربه‌هاى شديد بر دشمن واداريد و تا مى‌توانيد محكم و زورمندانه ضربه زنيد، و در هنگام جنگ، صداهاى خود را فرو خوريد كه سكوت سستى و شكست را از شما دورتر مى‌كند، چون انسانى كه حرف مى‌زند به سخن خود و به مخاطب توجه مى‌كند و لذا با تمام وجود متوجه دشمن و جنگ نخواهد بود و سرانجام دچار شكست خواهد شد، به خلاف انسان ساكت كه همواره متوجه هدف است».

(ترجمۀ توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج3، صص536 و537)
- شرح نهج‌البلاغه (ابن میثم)
«حقوق شمشيرها را بپردازيد و پهلوهايتان را به جايگاه كشتن آشنا كنيد، و نفوس خود را به نيزه افكندن‌هاى كارگر و شمشير زدنهاى شديد وادار و تشويق كنيد، صداهايتان را آرام كنيد زيرا هر چه بيشتر، ترس و سستى را دور مى‌كند.

به ياران خود دستورهايى مى‌دهد از اين قرار:

1- حقوق شمشيرها را ادا كنند، اين مطلب كنايه از امر به اين است كه آنچه سزاوار انجام دادن است بجا آورند و فعل عطا استعاره از كارهايى است كه به وسيله شمشيرها در اين راه انجام مى‌شود.

2- قتلگاه‌هاى خود را، وطن پهلوهايشان قرار دهند، جاهايى را كه پس از كشتن در آن مى‌افتند و پهلوهايشان در آن قرار مى‌گيرد براى خود وطن بگيرند، كنايه از آن كه بر كشته شدن در راه خدا تصميم قطعى بگيريد و براى وقوع در ورطه هولناك جنگ، خود را آماده كنيد، لازمه وطن گرفتن در جايى كه پس از قتل در آن مى‌افتد عزم جازم و اقدام لازم براى آن مى‌باشد.

3- اين كه روحيه خود را آماده كنند كه نيزه را بطور موثر بر دشمن فرود آورند، و ضربات شمشير را با شدّت وارد كنند، يعنى با ياد ثوابهايى كه خدا براى مبارزان وعده داده، و نعمتهايى كه براى ايشان فراهم فرموده، خود را راضى و دل را براى اين امور محكم و استوار كنند.

4- از صداهايشان بكاهند، زياد فرياد نزنند زيرا كه داد و فرياد كردن از نشانه‌هاى ترس و سستى است و عدم آن علامت ثبات و مقاومت مى‌باشد، در گذشته نيز به اين مطلب اشاره شده است».

(ترجمه‌ی شرح‌نهج‌البلاغه، ابن‌ميثم، ج4، صص663-665)

واژه شناسی

- وطئوا
آماده سازید.[1]
- جنوب
جمع جنب، پهلوها.[2]
- مصارع
قتلگاه‌ها.[3]
- اذْمُرُوا
واداريد.[4]
- الطَّعْنِ الدَّعْسِيِّ
با شدت نیزه‌زدن.[5]
- الطِّلَحْفِيِّ
شدیدترین ضربه.[6]
- أَمِيتُوا الْأَصْوَات
صداها را خاموش سازید.[7]
- أَطْرَد
طرد کننده‌تر.[8]
- فَشَل
اضطراب.[9]

واژه کاوی

- وَطِّئُوا (وطأ)
«وطأ» بر آماده سازی و آسان کردن چیزی دلالت دارد.[10]

يكى از معانى «وطؤ» زير پا گذاشتن و قدم نهادن است.[11]

«وَطْأً الشي‌ءَ برِجْلهِ» یعنی آن چيز را پايمال كرد.[12]
- اذْمُرُوا (ذمر)
«ذمر» در اصل بر شدت نرمی و نازکی دلالت دارد.[13]

«ذَمَرَ» یعنی تشویق نمود.[14]

«الذَّمْرُ» به معنی تشویق همراه سرزنش است.[15]

«ذَمَرَه‌ على الأمر» یعنی شخصی، دیگری را برای جدیت در کاری تشویق کرد، تشویقی که همراه سرزنش بود.[16]

چهار مورد از مشتقات «ذمر» در نهج البلاغه به‌‍‌کار رفته است.[17]
- الطَّعْن (طعن)
«طعن» در اصل به معنی دو نیم کردن یا سوراخ کردن چیزی به وسیله شیء تیز و برنده است و به وسیله آن چیزی که است که از آن می‌گذرد (و رد می‌شود) سپس این لفظ در معانی دیگر از باب استعاره استفاده شده است. [18]

«طَعْنُ» به معنی نيزه زدن و شاخ زدن و هر چيزى است كه مانند آن باشد.[19]

«طَعْنُ» قتل با نيزه‌ى بلند است كه بر نوك آن تيغ قرار دهند.[20]

نکته‌ها و پیام‌ها

1. لازمه موفقیت در هر کاری، آماده سازی و برنامه ریزی است. افراد می‌توانند برای انجام کارها خود یا دیگران را تشویق کنند.

2. در جنگ قبل از آمادگی کامل نباید حمله کرد. بلکه باید زمانی اقدام به حمله کرد که پیروزی قطعی باشد.

3. داد و فریاد نشانه ضعف و سستی است.

4. اگر افراد هنگام جنگیدن صحبت کنند نمی‌توانند بر هدف اصلی که جنگیدن و پیروزی است تمرکز کنند؛ و ممکن است شکست بخورند.

5. به نظر می‌رسد یکی از عوامل موفقیت، تمرکز بر هدف است.

ضرب المثل:
از آن نترس که های و هوی دارد از آن بترس که سر به تو دارد.

[1]- نهج البلاغه ترجمه روان‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص534.

[2]- نهج البلاغه ترجمه روان‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص534.

[3]-  نهج البلاغه ترجمه روان‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص534..

[4]- توضیح نهج البلاغه،آیت الله سید محمد شیرازی،ج3، ص536.

[5]- نهج البلاغه ترجمه روان‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص534.

[6]- نهج البلاغه ترجمه روان‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص534.

[7]- نهج البلاغه ترجمه روان‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص534.

[8]- نهج البلاغه ترجمه روان‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص534.

[9]- نهج البلاغه ترجمه روان‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص534.

[10]- معجم المقاييس اللغة، ج‌6، ج120.

[11]- قاموس قرآن، ج‌7، ص225.   

[12]- فرهنگ ابجدی متن، ص989.

[13]- معجم المقاييس اللغة، ج‌2، ص359.   

[14]- مجمع البحرين، ج‌3، ص313.

[15]- لسان العرب، ج‌4، ص311.    

[16]-  أساس البلاغة، ص207.   

[17]- مفردات نهج البلاغه، ج1، ص390.

[18]- معجم المقاييس اللغة، ج‌3، ص412.

[19]- مفردات ألفاظ القرآن، ص 520.

[20]- النهاية في غريب الحديث و الأثر، ج‌3، ص127.

اضف تعليق