و قال (علیه السلام):
«كُنْ فِي الْفِتْنَةِ كَابْنِ اللَّبُونِ لَا ظَهْرٌ فَيُرْكَبَ وَ لَا ضَرْعٌ فَيُحْلَبَ».
ترجمهها
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص653)
«در فتنهها همچون بچه شتر باش،نه پشتی دارد که سوارش شوند، و نه پستانی که دوشیده شود».
( نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص673)
«در زمان فتنه و تباهكارى مانند ابن اللّبون (بچه شتر نر كه دو سالش تمام شده و مادرش بچهاى را كه پس از آن زائيده شير مىدهد) باش كه نه پشت (توانائى) دارد تا بر آن سوار شوند، و نه پستانى كه از آن شير دوشند (هنگام فتنه و تباهكارى طورى رفتار كن كه فتنه جويان در جان و مال تو طمع نكنند ولى اين وقتى است كه جنگ و زد و خورد بين دو رئيس و پيشواى گمراه و گمراه كننده باشد مانند فتنه عبد الملك و ابن زبير و فتنه حجّاج ابن اشعث، و امّا هنگامى كه يكى از آنها بر حقّ و ديگرى بر باطل بود فتنه نيست مانند جنگ جمل و صفّين كه واجب است همراهى صاحب حقّ و بذل جان و مال در راه او)».
(ترجمهوشرحنهجالبلاغه، فيضالاسلام، ج6، ص 1088)
شروح
منظور از اين سخن، پرهيز از فتنه است تا نتوانند فتنهجويان از انسان و مال و متعلقات او سوء استفاده كنند.
(ترجمۀ توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص342)
«امام (علیه السلام) ياران خود را امر كرده است تا در هنگام فتنه و آشوب هم چون، ابن اللّبون، باشند و با عبارت: لا ظهر... به وجه شبه اشاره كرده، و مقصود آن است كه در زمان فتنه، گمنام، ناتوان و كم ثروت باشند تا براى كمك به ستمگران به جان و به مال شايستگى نداشته باشند و از آنان در فتنه و آشوب استفاده نكنند، همان طورى كه بچه شتر دو ساله نه با گردهاش فايده مىرساند و نه با شيرش».
كلمه: ظهر مبتدا است و خبر آن محذوف و تقدير، له مىباشد، و جمله يركب، عطف بر جمله قبل است، و بعضى [يركب] به نصب روايت كردهاند، و همچنين جمله فيحلب، كه منصوب به آن مقدره در جواب نفى مىباشند.
(ترجمۀ شرحنهجالبلاغه، ابنميثم، ج5، صص403 و404)
(جلوهتاريخدرشرحنهجالبلاغه، ابنابىالحديد، ج7، صص227 و 228)
واژه شناسی
واژه کاوی
«فتنه» بر ابتلا و آزمایش دلالت دارد[6] و نیز به هر شر و فسادی «فتنه» میگویند.[7]
«فتنه» بهمعنای اختلاف مردم در عقايد و نظرات و آن چیزی است كه باعث جنگ ميان آنان شود همچنین به
معنی، گرفتارى، عبرت گرفتن، سختى، عذاب، بيمارى، ديوانگى، كفر و گمراهى، رسوایى، اموال و فرزندان،[8] بلا[9]
و جنگ[10] است.
«فتنه» ممکن است در امر دین یا دنیا باشد؛ مثل ارتداد، گناهان، بلاها، مصائب، قتل و عذاب. همچنین گفته
میشود «فتنه» کور و کر است یعنی هیچ راه خروجی از آن دیده نمیشود و منظور از کسی که در «فتنه» راه
فرار نمییابد آن شخصی است که بدون داشتن بصیرت در آن گرفتار شده است؛ پس انسان در «فتنه» کور
میشود و از شنیدن و تامل کردن در حق کر میگردد.[11]
«فتنه» شدیدترین نوع آزمایش است و در خوبی و بدی استفاده میشود و خدا نعمت را «فتنه» قرار داد که
منظور از آن شدت تکلیف است.[12]
واژه «فتنه» در مورد افعال خدا و نیز کارهای بندگان استفاده میشود. اگر فتنه از سوی خدا باشد بهدلیل حکمت
او است و اگر از سوی بندگان باشد نقطه مقابل حکمت الهی است؛ از اینرو خدای عزوجل انسانها را بهدلیل
ایجاد «فتنه» سرزنش میکند. [13]
واژه «فِتْنه» مثل واژه بلا است و هر دو واژه، هم در سختى و هم در آسايش بهكار میروند ولى معنى «فتنه» و
بلا در شدت و سختى آشكارتر است.[14]
شده است.[15]
تشبیه انسان در زمان فتنه به بچه شتر" نَر" از اینرو است که نه پشتی برای سواری دادن دارد که اهل فتنه
بتوانند در راه رسیدن به اهدافشان از آن استفاده کنند و نه پستانی دارد تا در جهت تقویت ظلم آن را بدوشند.[16]
«لبن» سه بار در نهج البلاغه آمده است.[17]
[1]- نهجالبلاغه ترجمۀ روان واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص 673.
[2]- نهجالبلاغه ترجمۀ روان واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص 673.
[3]- نهجالبلاغه ترجمۀ روان واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص 673.
[4]- نهجالبلاغه ترجمۀ روان واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص 673.
[5]- قاموس قرآن، ج5، ص 147.
[6]- معجم المقاييس اللغه، ج4، ص472.
[7]- مجمع البحرين، ج6، ص292.
[8]- فرهنگ ابجدى، ص655. (به اموال و فرزندان نیز فتنه میگویند چرا که مایه آزمایش انسان هستند).
[9]- المحيط في اللغه، ج9، ص445.
[10]- كتاب العين، ج8، ص128.
[11]- مجمع البحرين، ج6، ص293.
[12]- الفروق في اللغه، ص211.
[13]- مفردات ألفاظ القرآن، ص624.
[14]- مفردات ألفاظ القرآن، ص623.
[15]- تاج اللغه و الصحاح العربیه، ج6، ص2687.
[16]- مجمع البحرين، ج6، ص307.
[17]- مفردات نهج البلاغه،ج2، ص350.
اضف تعليق