حکمت ها

حکمت هفتم

و قال (علیه‌السلام):

«وَ الصَّدَقَةُ دَوَاءٌ مُنْجِحٌ وَ أَعْمَالُ الْعِبَادِ فِي عَاجِلِهِمْ نُصْبُ أَعْيُنِهِمْ فِي آجَالِهِمْ».

ترجمه‌ها

- ترجمه نهج البلاغه (فقیهی)
«صدقه دادن، دارويى است بر‌آورنده‌ی حاجت (هم در دنيا، هم در آخرت) کارهاى بندگان خدا در دنياى ايشان، در آخرت آنان ، در برابر ديدگانشان خواهد بود».
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص654)
- ترجمه نهج البلاغه (استاد ولی)
«صدقه دارویی شفابخش است. کردار بندگان در این جهان مقابل چشم آنها در آن جهان است».
(نهج البلاغه، ترجمه حسين استاد ولی، ص470)
- ترجمه نهج البلاغه (بهرام پور)
«صدقه دارویی شفا‌بخش است و اعمال بندگان در دنیا، فردا در پیش رویشان جلوه‌گر است».
(نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص674)
- ترجمه نهج البلاغه (فیض الاسلام)
«و صدقه دارويى است سودمند و شفا دهنده» (زيرا صدقه دل را متوجّه دهنده آن مى‌نمايد و آن سبب شود كه خداى تعالى درد را از او دفع فرمايد، و از اينرو پيغمبر اكرم (صلّى اللّه عليه و آله) فرموده است: داووا مرضاكم بالصّدقة يعنى بيمارانتان را بصدقه دادن معالجه و درمان نمائيد) «و كردار بندگان در دنياشان در آخرت جلو چشمهاشان است» (زيرا آخرت سراى شهود است كه هر نهانى آشكار و ديده ميشود، چنانكه خداوند متعال در قرآن كريم مى‌فرمايد: «يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعِيداً؛ روزى كه هر كسى كار نيكوئى كرده پيش روى خويش آشكار بيند، و بدى كه كرده آرزو نمايد كه اى كاش بين او و كار بدش مسافتى جدائى بود»[1] (اى كاش آن كار را بجا نياورده بود)).

(ترجمه‌وشرح‌نهج‌البلاغه، فيض‌الاسلام، ج6، ص1091)

شروح

- ترجمۀ توضیح نهج البلاغه (آیت الله شیرازی)
«صدقه ‏دادن دارويى است نجات‏بخش كه انسان را در امور مهم پيروز مى‏كند. و اعمال بندگان در دنيا، كه زودگذر است، در آخرت در برابر چشمان‏شان خواهد بود»، چون هركه عملى انجام مى‏دهد خوب باشد يا بد لاجرم آن را خواهد ديد.

(ترجمۀ توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص346)
- شرح نهج البلاغه (ابن میثم)
«صدقه دارويى مفيد و شفابخش است». عنوان داروى مفيد و شفا بخش را استعاره براى صدقه آورده است، از آن رو كه صدقه همانند دارو است، امّا در دنيا به دليل حديث نبوى (صلی الله علیه وآله): (بيمارانتان را با صدقه به درمان برسانيد) و راز مطلب آن است كه صدقه باعث جلب همّتها و همسويى دلهابر محبّت صدقه دهنده و گرايش به خداوند پاك در برطرف ساختن ناراحتيها از وى به منظور بقاى اوست، بنابراين صدقه در اين جهت هم چون دارويى شفا‌بخش است. و اما در آخرت از آن رو كه صدقه وسيله‌اى، براى رفع گرفتاريهاى اخروى است، همان طورى كه قبلا توضيح داده شد.

«اعمال بندگان خدا در آخرت جلو چشمانشان قرار مى‌گيرد». يعنى آشكارا در برابر چشمانشان قرار مى‌گيرد، و راز مطلب همان است كه قبلا روشن شد، نفوس مردم تا وقتى كه در دنياست، هم نقش خوبى و هم بدى دارد، لكن در پوششهايى از اشكال جسمانى و موانعى كه از درك واقعيّتها وجود دارد، امّا وقتى كه اين پوششها با جدايى از دنيا به يك طرف روند، تمام امور روشن مى‌شود، و در نتيجه، هر كار خوبى را كه انجام داده و زمينه هر كار بدى را كه داشته است، در مى‌يابد، همان طورى كه خداوند متعال فرموده است: «فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ»[2] و همين طور «آيه يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً»[3]

(ترجمه‌شرح‌نهج‌البلاغه، ابن‌ميثم، ج5، صص410و411)
- شرح نهج البلاغه (ابن ابي الحديد)
«صدقه دارويى درمان بخش است، كردارهاى بندگان در دنياى ايشان، در رستاخيزشان برابر ديدگان آنان است».

(جلوه‌‏تاريخ‏‌درشرح‏‌نهج‏‌البلاغه، ‏ابن‏‌ابى‌‏الحديد، ج7، ص232)

واژه شناسی

- مُنْجِح
نجات بخش.[4]
- عَاجِلِهِم
زود گذر.[5]
- نُصْبُ
جلو، فرآدید.[6]
- آجَالِهِمْ
آخرت.[7]

واژه کاوی

- مُنْجِح (نجح)
«مُنْجِح» ازماده نجح به معنای پیروزی ودرستی است.[8]

«مُنْجِح» کسی که حاجت و نیازش برآورده شده باشد. [9]مصدر آن « النُّجْح‌» است.[10]
- النُّصْب‌
چیزی که نصب شده باشد. نشانه و علامت راه که برای راهنمایی نصب شده باشد.[11]

«هذا نُصبَ‌ عَيْنيِ» در برابر چشم من است.[12]
- آجَال (اجل)
«أَجَل» دو معنى دارد؛ مدّت معيّن و آخر مدّت؛ مي‌توان گفت كه معناى اصلى آن تمام مدت است و اغلب استعمال آن در اين معنى است و شايد استعمال آن در آخر مدت به طور مجاز باشد.[13]

«اَجَل» نهایت وقت[14]و عمر است در زمانی که مرگ برسد[15]همچنین «اَجَل» نهایت وقت در مهلت دین است و... .[16]

«أَجَل»‌ مدّتى است كه براى چيزى معين شود و «أجل‌» انسان مدّت حيات او است.[17]

انسان دو أجل دارد «أجَل‌ مُعَلَّقَ» و «أجَلِ‌ حَتمى»؛ «أجَل‌ مُعَلَّقَ» اجلی است که اگر شرایطش وجود داشته باشد خواهد آمد و «أجَلِ‌ حَتمى» اجلی است که در وقتش می‌آید و محقق و قطعی است در نتيجه أجل أوّل قابل محو و اثبات و دوّمى ثابت و پايدار است.[18]

[1]- سوره آل عمران، آیه30.

[2]- سوره ق، آیه 22.

[3]- سوره آل عمران، آیه 30.

[4]- توضیح نهج البلاغه، آیه‌الله سید محمد شیرازی ، ج4، ص346.

[5]- توضیح نهج البلاغه، آیه‌الله سید محمد شیرازی ، ج4، ص346.

[6]- توضیح نهج البلاغه، آیه‌الله سید محمد شیرازی ، ج4، ص346.

[7]- توضیح نهج البلاغه، آیه‌الله سید محمد شیرازی ، ج4، ص346.

[8]- معجم المقاییس اللغه، ج5، ص390.

[9]- فرهنگ ابجدی، ص868.

[10]- فرهنگ ابجدی، ص900.

[11]- فرهنگ ابجدی، ص136.

[12]- لسان العرب، ج1، ص758.

[13]- قاموس قرآن، ج‌1، صص25 و 26.

[14]- كتاب العين، ج‌6، ص178.

[15]- كتاب الماء، ج‌1، ص44.   

[16]- معجم المقاييس اللغه، ج‌1، ص64.    

[17]- مفردات ألفاظ القرآن، ص65.   

[18]- قاموس قرآن ،ج1،ص28.   

اضف تعليق