وَ قَالَ (عليهالسلام):
«فِي الَّذِينَ اعْتَزَلُوا الْقِتَالَ مَعَهُ خَذَلُوا الْحَقَّ وَ لَمْ يَنْصُرُوا الْبَاطِلَ».
ترجمهها
- ترجمه نهج البلاغه (فقیهی)
اميرالمومنين (عليه السلام) درباره کسانى که از جنگ همراه او با دشمنان، خود را کنار کشيدند فرمود: «آنها حق را يارى نکردند، به يارى باطل هم نرفتند»[1].
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص655)
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص655)
- ترجمه نهج البلاغه (استاد ولی)
درباره ی کسانی که از همراهی با او در جنگ کناره گرفته بودند فرمود: «حق را تنها گذاشتند و باطل را هم یاری نکردند».
(نهجالبلاغه، ترجمه حسین استاد ولی، ص471)
(نهجالبلاغه، ترجمه حسین استاد ولی، ص471)
- ترجمه نهج البلاغه (بهرام پور)
بی طرف ها
(درباره ی آنها که در جنگ (جمل) از رکاب او کناره گرفتند فرمود ) : «حق را بییاور گذاشتند، هرچند باطل را نیز یاری نکردند»
(نهج البلاغه ترجمه روانباشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص676)
(درباره ی آنها که در جنگ (جمل) از رکاب او کناره گرفتند فرمود ) : «حق را بییاور گذاشتند، هرچند باطل را نیز یاری نکردند»
(نهج البلاغه ترجمه روانباشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص676)
- ترجمه نهج البلاغه (فیض الاسلام)
امام (عليه السّلام) در باره كسانى (عبد اللّه ابن عمر ابن خطّاب و سعد ابن ابى وقّاص و سعيد ابن عمرو ابن نفيل و اسامة ابن زيد و محمّد ابن مسلمة و انس ابن مالك و ابو موسى اشعرىّ و اخنف ابن قيس و مانندان ايشان) كه از جنگيدن به همراهى آن حضرت (با دشمنان) كناره گيرى كردند فرموده است: «با حقّ (امام (عليه السّلام) ) همراهى ننمودند و باطل (معاويه) را كمك نكردند (اشاره باينكه آنانكه باطل را يارى نمودند بهانهاى دارند و آنانكه بىطرفى اختيار نمودند عذرى ندارند، و يا اشاره است به بيهوده بودن وجود كسانيكه اثرى از حقّ و نشانهاى از باطل در آنها نيست، و يا اشاره به آنست كه ايشان در شقاوت و گمراهى بعمرو ابن عاص و ديگران كه باطل را يارى نمودند نرسيده بودند)».
(ترجمهوشرحنهجالبلاغه، فيضالاسلام، ج6، ص1093)
(ترجمهوشرحنهجالبلاغه، فيضالاسلام، ج6، ص1093)
شروح
- توضیح نهج البلاغه (آیت الله شیرازی)
حضرت على (عليهالسلام) درباره كسانى كه از جنگ در ركاب آن حضرت رويگردان شدند و همراهش به جبهه نرفتند، فرمود: «حقّ را بىياور گذاشتند و باطل را نيز يارى نكردند؛ يعنى در حق و باطل بىطرف بودند».
(توضیح نهج البلاغه، سید محمد شیرازی، ج4، ص349)
(توضیح نهج البلاغه، سید محمد شیرازی، ج4، ص349)
- شرح نهج البلاغه (ابن میثم)
«حق را خوار كردند و به باطل هم كمكى نكردند». عبد اللّه بن عمر و گروهى از قاريان، و ديگران مانند ابو موسى اشعرى، و احنف بن قيس در جنگ صفين از آن جمله بودند. و ممكن است كه اين گفتار امام (علیه السلام) اشاره به بينابين بودن درجه گمراهى آنان و به منزله بهانهاى براى آنها باشد. گويا فرموده باشد: براستى آنها هر چند كه حق را در همراهى ما خوار گذاشتند، باطل را نيز با همراهى دشمنان يارى نكردند.
(ترجمهشرحنهجالبلاغه، ابنميثم، ج5، صص420و421)
(ترجمهشرحنهجالبلاغه، ابنميثم، ج5، صص420و421)
- شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید)
اين سخن را على (عليه السّلام) در مورد كسانى كه از همراهى او در جنگ (جمل) خود دارى و كناره گيرى كردهاند فرموده است. «حق را خوار و زبون ساختند و باطل را هم يارى ندادند». ابن ابى الحديد ضمن شرح اين سخن مىگويد: نامهاى اين گروه را در مباحث پيشين آورديم كه عبد الله بن عمر بن خطاب و سعد بن ابى وقاص و سعيد بن زيد بن عمرو بن نفيل و اسامة بن زيد و محمد بن مسلمه و انس بن مالك و جماعتى ديگر بودند. شيخ ما ابو الحسين در كتاب الغرر آورده است كه امير المؤمنين (عليه السّلام) هنگامى كهآنان را براى شركت در جنگ فراخواند و آنان بهانه آوردند، به آنان فرمود: آيا منكر اين بيعت هستيد گفتند: نه، ولى جنگ هم نمىكنيم. فرمود: اينك كه بيعت كردهايد، چنان است كه در جنگ هم شركت كردهايد و بدين گونه آنان از نكوهش به سلامت ماندند كه امام ايشان از آنان خشنود بوده است. معنى سخن على (عليه السّلام) هم اين است كه مرا يارى ندادند و همراه من با معاويه جنگ نكردند. گروهى از ياران بغدادى ما در باره اين قوم متوقف هستند و اظهار نظر نمىكنند، از جمله شيخ ما ابو جعفر اسكافى هم به همين عقيده مايل است.
(جلوهتاريخدرشرحنهجالبلاغه، ابنابىالحديد، ج7، صص237و238)
(جلوهتاريخدرشرحنهجالبلاغه، ابنابىالحديد، ج7، صص237و238)
واژه شناسی
- اعْتَزَلُوا
كنارهگیری کردند. [2]
- خَذَلُوا
خوارنمودند.[3]
- يَنْصُرُوا
يارى میکنند.[4]
واژه کاوی
- اعْتَزَلُوا (عزل)
«عَزَل» در اصل بهمعنی برکنار کردن یا خمیده کردن چیزی است.[5]
«عَزَل» در اصل بهمعنی کنارهگیری شخص از کاری است که انجام میدهد.[6]
«اِعتزال» مصدر«اعْتَزَلُوا» بهمعنی فاصله گرفتن و راندن از چیزی است؛ و دوری با جسم یا قلب، و از نظر عملی، فکری، روحی و... را در برمیگیرد.[7]
«عَزَلْتُهُ و اعْتَزَلْتُهُ» بهاین معنا است که دورش کردم و دور شد.[8]
«عَزَل» در اصل بهمعنی کنارهگیری شخص از کاری است که انجام میدهد.[6]
«اِعتزال» مصدر«اعْتَزَلُوا» بهمعنی فاصله گرفتن و راندن از چیزی است؛ و دوری با جسم یا قلب، و از نظر عملی، فکری، روحی و... را در برمیگیرد.[7]
«عَزَلْتُهُ و اعْتَزَلْتُهُ» بهاین معنا است که دورش کردم و دور شد.[8]
- َنْصُرُوا (نَصَر)
«نَصَر» در اصل بهمعنی انجام دادن کار خیر و بخشیدن آن است.[9]
«نَصَرَه»: او را یاری داد.[10]
تفاوت «نُصرَت» و « اِعانَت»:
«نصرت» اخص از «اِعانَۀ» است؛ بهاین معنا که هر «نصرت» اعانه است؛ اما هر «اِعانَۀ» نصرت نیست. «نصرت» صرفاً درخصوص منازعه و دشمنی با معارض به کار میرود؛ ولی «اعانه» جنبه عمومی دارد و صرفاً در درگیريها به کار نمیرود.[11]
«نَصَرَه»: او را یاری داد.[10]
تفاوت «نُصرَت» و « اِعانَت»:
«نصرت» اخص از «اِعانَۀ» است؛ بهاین معنا که هر «نصرت» اعانه است؛ اما هر «اِعانَۀ» نصرت نیست. «نصرت» صرفاً درخصوص منازعه و دشمنی با معارض به کار میرود؛ ولی «اعانه» جنبه عمومی دارد و صرفاً در درگیريها به کار نمیرود.[11]
[1]- از جمله اين كسان، عبد اللّه بن عمر و گروهى از قاريان و جز ايشان از جمله ابو موسى اشعرى و احنف بن قيس در جنگ صفّين، بودند (ابن ميثم) اين افراد به يارى معاويه هم نرفتند.
[2]- نهج البلاغه، ترجمهی روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص676.
[3]- نهج البلاغه، ترجمهی روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص676.
[4]- فرهنگ ابجدى، متن، ص916.
[5]- معجم المقاييس اللغة، ج4، ص307.
[6]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج8، ص 118.
[7]- مفردات ألفاظ القرآن، ص564.
[8]- مفردات ألفاظ القرآن، ص564.
[9]- معجم المقاييس اللغة، ج5، ص435.
[10]- کلید گشایش نهج البلاغه، ص750.
[11]- فروق اللغه، ص183.
اضف تعليق