و قال (علیه السلام):
« لَنَا حَقٌّ فَإِنْ أُعْطِينَاهُ وَ إِلَّا رَكِبْنَا أَعْجَازَ الْإِبِلِ وَ إِنْ طَالَ السُّرَى».
قال الرضي (رحمة الله علیه): و هذا من لطيف الكلام و فصيحه و معناه أنا إن لم نعط حقنا كنا أذلاء و ذلك أن الرديف
يركب عجز البعير كالعبد و الأسير و من يجري مجراهما.
ترجمهها
(کنايه از تحمل رنج در مدتى طولانى) شريف رضى گويد: اين سخن از جمله سخنان لطيف و فصيح است و معنى آن، اين است که اگر حق ما به ما عطا نشود، ما خوار خواهيم بود. با اين توضيح که در عقب کمر شتر و پشت سر کسى که در جلو سوار است کسانى از قبيل برده و اسير و همانند آنها سوار مى شوند (که خوار و زبون به حساب مى آيند).
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص656)
مؤلف : این سخنان لطیف و فصیح است. یعنی اگر حق ما را ندهید خوار خواهیم شد. زیرا ردیف، مانند بنده و اسیر و امثال اینها را بر تَرک شتر می نشانند.
(نهجالبلاغه، ترجمه حسیناستاد ولی، ص472)
«ما را حقی است (حق خلافت) که اگر به ما داده شود (می گیریم و کار می کنیم) و گرنه بر پشت شتران (پشت سرِ شتر سوار اصلی) سوار شویم، هر چند این شبروی به طول انجامد».
شریف رضی می گوید این از زیباترین و فصیح ترین سخنان است و معنای آن چنین است که : اگر حق ما را غصب کنند، چون اسیران، مدتی طولانی عقب نگه داشته خواهیم شد. چرا که فرمود بر پشت شتر در جای نفر دوم می نشینیم.
(نهج البلاغه ترجمه روانباشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص677)
«براى ما حقّى (خلافت) است (كه پيغمبر اكرم تعيين نموده) پس اگر آنرا به ما بدهند خواهيم گرفت و اگر ندادند بر كفل شترها سوار مىشويم هر چند اين سير و شبروى دراز باشد (سختى را بر خود هموار نموده شكيبائى از دست نمىدهيم هر چند بطول انجامد».
سيّد رضىّ «رحمه اللّه» فرمايد: اين فرمايش از فرمايشهايى است كه با دقّت و تأمّل فهميده ميشود و رسا است، و معنى آن اينست كه اگر حقّ ما را ندهند در سختى بوده و خواريم، و اين براى آنست كه رديف يعنى آنكه پشت سر سوار ميشود مانند بنده و اسير و كسى كه در مرتبه ايشان است بر كفل شتر سوار ميشود (خلاصه مراد از اينكه امام (عليه السّلام) فرموده است اگر حقّ ما را ندهند بر كفل شترها سوار مىشويم آنست كه مانند رديف در رنج و سختى مىمانيم، و ممكن است فرمايش امام (عليه السّلام) را اين طور ترجمه نمود كه از بيان سيّد «عليه الرّحمة» درستتر يا رساتر باشد: خلافت بهره ما است اگر آنرا بما دادند خواهيم گرفت و اگر ندادند بر كفل شترها سوار شده هرگز دست بر نداشته مهار شتر را يك باره بدست غصب كنندگان نمىسپاريم هر چند بطول انجامد، و دور نيست امام (عليه السّلام) اين سخن را در روز سقيفه يا در آن ايّام فرموده باشد.
(ترجمهوشرحنهجالبلاغه، فيضالاسلام، ج6، صص1096و1097)
شروح
سيد رضى (رحمهالله) مىفرمايد: اين جمله امام (عليهالسلام) لطيف و فصيح و بدين معناست: اگر حق ما داده نشود، در شمار محرومان خواهيم بود زيرا بردگان، اسيران و امثال اينان، تركنشين شترند.
(ترجمۀ توضیح نهج البلاغه، سید محمد شیرازی، ج4، ص351)
سيّد رضى مىگويد: (اين سخن از سخنان لطيف و فصيح امام (عليه السلام) است، و معناى آن چنين است، كه اگر حق ما را ندهند، گرفتار سختى شده و خوار خواهيم بود، توضيح آن كه كلمه رديف يعنى كسى كه بر پشت سر ديگرى سوار شود، مانند برده، اسير و كسانى كه همانند آنهاست). ازهرى، در تهذيب اللّغة از قول قتيبى مىگويد: اعجاز الابل: آخرهاى شتر جمع عجز، يعنى مركب ناهموار و سخت، گفته است: معناى سخن امام (عليه السلام) چنين است: اگر ما را از حق خود بازداشتند، به مركب مشقّت سوار مىشويم و هر چند طول بكشد، بر آن شكيبا خواهيم بود، و از كسانى كه حق ما را حلال شمردهاند، نخواهيم گذشت. آن گاه ازهرى مىگويد: مقصود على (عليه السلام) سوارى بر مركب سخت نبوده، بلكه اعجاز شتر را مثل براى عقب ماندن او از حق امامتش و جلو افتادن ديگران از او، آورده است بنا بر اين هدف امام (عليه السلام) اين است كه اگر ما را از حق امامتمان بازداشتند، و از اين حق عقب نگه داشته شديم، در دنبال آن ايستادگى و پايدارى مىكنيم، هر چند كه روزگار درازى باشد.
السّرى: حركت در شب.
به نظر من، آن كسى كه هر سه احتمال را نقل كرده نظرش صحيحتر و به حقيقت نزديكتر است، زيرا سوار شدن بر پشت سر، محتمل است. خوارى، سختى و عقب افتادن مقام و منزلت باشد و احتمال مىرود تمام اينها مورد نظر امام (عليه السلام) باشد. ازهرى بين مثل و كنايه تفاوت نگذاشته است، زيرا سوارى بر پشت سر، كنايه از امور ياد شده است، و همچنين طولانى بودن حركت در شب كنايه از مشقت زياد است، زيرا اين جاى تصور و لازمه سير طولانى در شب است، و احتمال دارد كه عبارت امام (عليه السلام)، كنايه باشد، به صورت يك ضرب المثل.
(ترجمهشرحنهجالبلاغه، ابنميثم، ج5، صص423و424)
ابن ابى الحديد مىگويد: اين سخن را ابو عبيد هروى در كتاب الجمع بين الغريبين به اين صورت آورده است (ما را حقى است اگر آن را به ما بدهند، مىگيريم و اگر ندهند بر ترك شتران سوار مىشويم، هر چند شبروى به درازا كشد. ابو عبيد مىگويد: اين سخن را به دو گونه تفسير كردهاند، يكى اين است كه سوار بر ترك شتر را سختى و دشوارى بسيارى است و على (عليه السّلام) خواسته است بگويد هر گاه حق ما را ندهند، بر سختى و دشوارى شكيبا خواهيم بود، همان گونه كه سوار بر ترك شتر آن سختى را تحمل مىكند و اين تفسير نزديك به همان تفسيرى است كه سيد رضى از اين سخن كرده است. معنى دوم اين است كه آن كس كه سوار بر پشت شتر است به هر حال مقدم بر كسى است كه بر ترك شتر سوار است و مقصود اين است كه هر گاه حق ما را ندهند، ما عقب مىافتيم و ديگران بر ما پيشى مىگيرند و به هر حال پشت سر ديگرى واقع مىشويم، و به هر صورت سخن خود را تأكيد مىفرمايد كه اگر شبروى به درازا كشد، باز هم شكيبا خواهيم بود و بديهى است در آن صورت مشقت شبروى بر آن كس كه بر ترك شتر سوار است بيشتر و دشوارتر است و شكيبايى او هم از آن كس كه بر پشت شتر و جلوتر نشسته است، بيشتر و دشوارتر است.
اماميه چنين مىپندارند كه على (عليه السّلام) اين سخن را به روز سقيفه يا همان روزها فرموده است، ولى ياران معتزلى ما بر اين عقيدهاند كه اين سخن را پس از مرگ عمر و به روز شورى و هنگامى كه آن گروه شش نفره براى انتخاب يك تن از ميان خود اجتماع كرده بودند، گفته است. و بيشتر مورخان و سيره نويسان هم آن را همين گونه نقل كردهاند).
(جلوهتاريخدرشرحنهجالبلاغه، ابنابىالحديد، ج7، ص245)
واژه شناسی
واژه کاوی
«عَجُز» یعنی پشت و عقب چيزى و جمع آن «أَعْجاز» است.[7]
«عَجْزُ الشيء» به معنای آخر چیزی است.[8]
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرمایند:
«لَنَا حَقٌّ فَإِنْ أُعْطِينَاهُ وَ إِلَّا رَكِبْنَا أَعْجَازَ الْإِبِلِ وَ إِنْ طَالَ السُّرَى».
این حکمت یعنی سوار شدن بر پشت شتران مشقتبار است، اگر ما را از حق خود منع کنید، بر مرکب مشقت سوار
شده، بر آن صبر میکنیم[9] و از آن بیتاب نمیشویم حتی اگر زمان به طول بینجامد.[10]
معنای دیگر آن این است که اگر حق ما را به ما ندهید، ما خوار میشویم و این بدان دلیل است که ما مانند برده و
اسیر[11] بر پشت کوهان شتر مسن عریانی سوار میشویم که مطمئن نیست و سواری بر آن سخت است.[12] محمد عبده
گفته است «رکبنا اعجاز الابل» کنایه از ناتوانی است که اسیر و بنده در ردیف و پشت شتر سوار مینشیند. [13]
«أَعْجَاز الإبل» مثالی است برای کسی که از حق خود عقب افتاده باشد و شخص دیگری جلو بیفتد و حق او را
بگیرد، در حالی که او بر این مطلب صبر کند هرچند که طول بکشد. [14] کسی که در طلب چیزی بر پشت شتر می
نشیند به خواری، سختی و صبر بر آن دچار میشود و تمام تلاش خود را برای به دست آوردن آن به کار میبرد.[15]
بنابراین اگر ما را برای امامت مقدم شمارید، ما شما را رهبری میکنیم و گرنه بر باقی مانده آن صبر میکنیم حتی
اگر زمان به طول بینجامد؛[16] مانند کسی که بر روی شتر پشت سرِ سوار بنشیند و در پی او برود.[17]
حرکت مادی باشد یا معنوی.[19]
«سَرَى» و «أَسْرَى» یعنی شخصی در شب حركت كرد[20] با این تفاوت که «أسری» برای اول شب و «سُری» برای
آخر شب است.[21]
«سَرَى الرَّجُلُ» یعنی شخصی تمام شب را راه رفت.[22]
واژه «سُری» فقط به معنای حرکت در شب است و در آیه «سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلًا؛ منزّه است آن خدایی كه
بندهاش را شبانگاهى سير داد»[23] واژه «لَيْلاً» برای تأکید آمده است.[24]
زمانی که واژه «سری» به کار برده میشود یعنی شب منتهی به نور است، حال چه نور ظاهری که در صبح دیده می
شود و چه نور باطنی که در نزدیک فجر است.[25]
در واژه سری قید رفت و برگشت، زمان معین، ابتدا و انتها و... وجود ندارد.[26]
«سُری» جمع واژه «سُریَة» است؛[27] البته واژه «سُری» در این حکمت مصدر است.
از ماده «سُری» 5 مورد در نهج البلاغه آمده است.[28]
[1]- فرهنگ ابجدی، ص97.
[2]- کلید گشایش نهج البلاغه، ص328.
[3]- کلید گشایش نهج البلاغه، ص536.
[4]- کلید گشایش نهج البلاغه، ص520.
[5]- کلید گشایش نهج البلاغه، ص390.
[6]- معجم المقاييس اللغه، ج4، ص232.
[7]- كتاب العين، ج1، ص215.
[8]- لسان العرب، ج5، ص370.
[9]- مجمع البحرين، ج4، ص24.
[10]- لسان العرب، ج5، ص371.
[11]- مجمع البحرين، ج4، ص24.
[12]- الفايق في غريب الحديث، ج2، ص336.
[13]- مفردات نهج البلاغه، ج1، ص497.
[14]- النهاية في غريب الحديث و الأثر، ج3، ص185.
[15]- تاج العروس من جواهر القاموس، ج8، ص96.
[16]- النهاية في غريب الحديث و الأثر، ج3، ص185.
[17]- الفايق في غريب الحديث، ج2، ص336.
[18]- كتاب العين، ج7، ص291.
[19]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج5، ص115.
[20]- مفردات ألفاظ القرآن، ص408.
[21]- قاموس قرآن، ج3، ص260.
[22]- اقرب الموارد به نقل از قاموس قرآن، ج3، ص260.
[23]- اسراء، آیه1.
[24]- كتاب الماء، ج2، ص628.
[25]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج5، ص115.
[26]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج5، ص116.
[27]- مجمع البحرين، ج1، ص217.
[28]- مفردات نهج البلاغه، ج1، ص497.
اضف تعليق