وَ قَالَ (علیه السلام):
«مَا أَضْمَرَ أَحَدٌ شَيْئاً إِلَّا ظَهَرَ فِي فَلَتَاتِ لِسَانِهِ وَ صَفَحَاتِ وَجْهِه».
ترجمهها
- ترجمه نهج البلاغه (فقیهی)
«هيچکس چيزى را در دل نهان نداشت، جز اينکه لغزشهاى زبانش و خطوط و رنگ چهره اش، آن را آشکار ساخت».
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص657)
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص657)
- ترجمه نهج البلاغه (استاد ولی)
«هیچ کس چیزی را در دل نهان نمی دارد، مگر آنکه در سخنان ناسنجیده و رنگ رخساره اش آشکار می شود».
(نهجالبلاغه، ترجمه حسیناستاد ولی، ص472)
(نهجالبلاغه، ترجمه حسیناستاد ولی، ص472)
- ترجمه نهج البلاغه (بهرام پور)
«هیچ کس چیزی را در دل پنهان نمی کند جز آن که در لغزش های زبان و رنگ رخسارش بر ملا خواهد شد».
(نهج البلاغه ترجمه روانباشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص678)
(نهج البلاغه ترجمه روانباشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص678)
- ترجمه نهج البلاغه (فیض الاسلام)
در باره پنهان نماندن راز :
«كسى چيزى را در دل پنهان نمىكند مگر آنكه در سخنان بىانديشه و رنگ رخسارش هويدا مىگردد (مانند زردى رو كه علامت ترس و سرخى آن كه نشانه شرمندگى است)».
(ترجمهوشرحنهجالبلاغه، فيضالاسلام، ج6، ص1098)
«كسى چيزى را در دل پنهان نمىكند مگر آنكه در سخنان بىانديشه و رنگ رخسارش هويدا مىگردد (مانند زردى رو كه علامت ترس و سرخى آن كه نشانه شرمندگى است)».
(ترجمهوشرحنهجالبلاغه، فيضالاسلام، ج6، ص1098)
شروح
- ترجمۀ توضیح نهج البلاغه (آیت الله شیرازی)
«هركه چيزى را در درون خود پنهان كند، قطعاً بىاختيار و بدون توجّه در زبان و لابهلاى كلمات و چهرهاش آشكار مىشود». مثلاً اگر مطلوب خود را ببيند يا نام آن را بشنود بىاختيار چهرهاش گلگون مىگردد و اگر از چيزى بترسد با ديدن يا شنيدن وصف آن رنگ از چهره مىبازد و مردم از رفتارها و آثار چهره او به نهانىهاى درونش پىخواهند برد.
(ترجمۀ توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص352)
(ترجمۀ توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص352)
- توضیح نهج البلاغه (ابن میثم)
«كسى چيزى را در دل پنهان نمىكند مگر اين كه در بين سخنان نينديشيده از رنگ رخسارهاش آشكار مىگردد».
چون انسان مطلب مهمى از قبيل دشمنى، كينه و يا دوستى و نظاير اينها را در دل پنهان مىدارد و پديدههاى زبانى عبارت از نوعى وجود نفسانى و وسيله اظهار آن است، براى شخص ممكن نيست به طور كامل آنچه در دل دارد مخفى نگه دارد، زيرا رعايت اين پنهانكارى تنها براى عقل ميسر است تا بر طبق مصلحتى كه مىبيند آن را پنهان دارد، امّا عقل گاهى به يك كار مهم ديگرى سرگرم و از مراقبت بر پنهان داشتن غفلت مىورزد، در نتيجه خيال، آن را از دست عقل مىربايد و در ضمن سخنان بىانديشه بر زبان مىآورد، و همين طور، چون تصورات و امور نفسانى ريشه آثار ظاهرى انسان مانند زردى ترس و سرخى شرم مىباشند، بعضى از امور پنهانى را نمىشود از آثار ظاهرى در رنگ چشم و صورت جدا كرد، گواه بر اين مطلب تجربه است.
(ترجمهشرحنهجالبلاغه، ابنميثم، ج5، ص426)
چون انسان مطلب مهمى از قبيل دشمنى، كينه و يا دوستى و نظاير اينها را در دل پنهان مىدارد و پديدههاى زبانى عبارت از نوعى وجود نفسانى و وسيله اظهار آن است، براى شخص ممكن نيست به طور كامل آنچه در دل دارد مخفى نگه دارد، زيرا رعايت اين پنهانكارى تنها براى عقل ميسر است تا بر طبق مصلحتى كه مىبيند آن را پنهان دارد، امّا عقل گاهى به يك كار مهم ديگرى سرگرم و از مراقبت بر پنهان داشتن غفلت مىورزد، در نتيجه خيال، آن را از دست عقل مىربايد و در ضمن سخنان بىانديشه بر زبان مىآورد، و همين طور، چون تصورات و امور نفسانى ريشه آثار ظاهرى انسان مانند زردى ترس و سرخى شرم مىباشند، بعضى از امور پنهانى را نمىشود از آثار ظاهرى در رنگ چشم و صورت جدا كرد، گواه بر اين مطلب تجربه است.
(ترجمهشرحنهجالبلاغه، ابنميثم، ج5، ص426)
- توضیح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید)
«كسى چيزى را در انديشه نهان نمىدارد مگر اينكه در سخنان بى انديشه و صفحه رخسارش آشكار مىشود».
(جلوهتاريخدرشرحنهجالبلاغه، ابنابىالحديد، ج7، ص247)
(جلوهتاريخدرشرحنهجالبلاغه، ابنابىالحديد، ج7، ص247)
واژه شناسی
- أَضْمَرَ
مخفی کرد.[1]
- فَلَتَاتِ
اشتباهات.[2]
- ظَهَرَ
آشکار شد.[3]
واژه کاوی
- أَضْمَر (ضمر)
یکی از معانی «ضمر» پوشاندن چیزی است.[4]
«أَضْمَرْتُ في نفسي شيئا» بهاین معناست که چیزی را در ذهنم بدون این که آن را بیان کنم[5] پنهان کردم.[6]
«أَضْمَرْتُ في نفسي شيئا» بهاین معناست که چیزی را در ذهنم بدون این که آن را بیان کنم[5] پنهان کردم.[6]
- ظَهَرَ
«ظهر» در اصل بر قدرت و آشکار نمودن چیزی دلالت دارد.[7]
تفاوت «اِظهار» و «اِفشاء»:
به زیاد «اظهار» نمودن «افشاء» میگویند.
«اظهار» در مورد هرچیزی به کار میرود؛ ولی «افشاء» تنها در مواردی استفاده میشود که زیادی در آن موضوع نیز صحیح باشد.[8]
تفاوت «اِظهار» و «اِفشاء»:
به زیاد «اظهار» نمودن «افشاء» میگویند.
«اظهار» در مورد هرچیزی به کار میرود؛ ولی «افشاء» تنها در مواردی استفاده میشود که زیادی در آن موضوع نیز صحیح باشد.[8]
- فَلَتَاتِ (فلت)
«فلت» به معنی رهایی یافتن در حالت شتاب است[9] و به آن «بغته» نیز گفتهاند که به معنای بیخبر اتفاق افتادن چيزى از جایی است كه در خیال مجسم نمیشود.
به امری که سست و نا استوار اتفاق افتاده باشد «فلته» گفته میشود.[10]همچنین «فلتة» به معنای اشتباه و لغزش[11] و هر کاری که است انسان بدون فکر و اندیشه آن را انجام میدهد.[12]
به امری که سست و نا استوار اتفاق افتاده باشد «فلته» گفته میشود.[10]همچنین «فلتة» به معنای اشتباه و لغزش[11] و هر کاری که است انسان بدون فکر و اندیشه آن را انجام میدهد.[12]
[1]- نهج البلاغه، ترجمهی روان با شرح واژگان، ابالفضل بهرام پور، ص678.
[2]- نهج البلاغه، ترجمهی روان با شرح واژگان، ابالفضل بهرام پور، ص678.
[3]- فرهنگ ابجدی، ص590.
[4]- معجم المقاييس اللغه، ج3، ص371.
[5]- مجمع البحرين، ج3، ص375.
[6]- تاج اللغه و صحاح العربیه، ج2 ، ص1085.
[7]- معجم المقاييس اللغه، ج3، ص471.
[8]- الفروق في اللغه، ص280.
[9]- معجم المقاييس اللغه، ج4، ص448.
[10]- كتاب العين، ج8، ص122.
[11]- الفايق في غريب الحديث، ج1، ص11.
[12]- مجمع البحرين، ج2، ص213.
اضف تعليق