حکمت ها

حکمت بیست و هشتم

وَ قَالَ (علیه‌ السلام):

«أَفْضَلُ الزُّهْدِ إِخْفَاءُ الزُّهْد».

ترجمه‌ها

- ترجمه نهج البلاغه (فقیهی)
«نيکوترين و با فضيلتترين زهد، (بى رغبتى و بى اعتنايى به دنيا) پنهان داشتن آن است، (که در آشکار ساختن آن، بيم ريا مى رود)».

(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص657)
- ترجمه نهج البلاغه (استاد ولی)
«برترین پارسایی نهان داشتن پارسایی است».

(نهج‌البلاغه، ترجمه حسین‌استاد ولی، ص472)
- ترجمه نهج البلاغه (بهرام پور)
«برترین زهد، مخفی داشتن زهد است (که مبادا زهد مایۀ ریاکاری شود)».

(نهج البلاغه ترجمه روان‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص678)
- ترجمه نهج البلاغه (فیض الاسلام)
در باره زهد:

«نيكوترين پارسائى پنهان داشتن آنست». (زيرا زهد آشكار از رياء و خودنمايى جدا نيست، ابن ميثم «عليه الرّحمة» در اينجا از پيغمبر (اكرم صلّى اللّه عليه و آله) نقل نموده: إنّ اللّه لا ينظر إلى صوركم و لا إلى أعمالكم و لكن ينظر إلى قلوبكم يعنى خداوند بصورتها و كردارهاى شما نگاه نمى‏كند بلكه به دلهاى شما مى‏نگرد).

(ترجمه ‏وشرح ‏نهج‏ البلاغه، فيض‏ الاسلام، ج6، ص1098)

شروح

- توضیح نهج البلاغه (آیت الله شیرازی)
«برترين پارسايى و زهد پنهان‏داشتن آن است». چون انسان گاه به مردم نشان مى‏دهد كه پارسا است تا مردم عمل نيكوى او را بفهمند و ببينند. اين رفتار، ريا و موجب بطلان زهد است، بلكه زهد حقيقى آن است كه فقط براى رضاى خدا باشد و اگر مردم بفهمند كه او زهد و پارسايى دارد، اندوهگين شود.

(توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، صص352و353)
- توضیح نهج البلاغه (ابن میثم)
«در مورد اين انسان در شگفت باشيد كه به وسيله پيهى [چشم‌] مى‌بيند و با گوشتى [زبان‌] سخن مى‌گويد، و به وسيله استخوانى [گوش‌] مى‌شنود، و از شكافى نفس مى‌كشد». امام (علیه السلام) به ظرافت آفرينش انسان، نسبت به برخى از رازهاى حكمت خدا در باره آن توجه داده است، و هدف نهايى آن حضرت استدلال بر حكمت آفريدگار و هستى‌بخش انسان بوده است و چهار مورد از موارد توجه و بيدارى را يادآورى كرده است كه عبارتند از ابزار ديدن، سخن گفتن، شنيدن، و نفس كشيدن، و اين موارد را به خصوص يادآورى كرده است، از آن رو كه اينها با همه ناچيزيشان در هستى انسان با تمام بزرگى و مقام بلندى كه در ميان مخلوقات دارد، ضرورت دارند، و هستى انسان وابسته به آنهاست، تا اين كه جاى تعجب و هوشيارى نسبت به آفريدگار دانا باشد، و مقصود امام (علیه السلام) همان چيزى است كه به وسيله آن ديدن انجام مى‌گيرد، همان ماده نرمى كه در اصطلاح پزشكان تخم، ناميده مى‌شود، و يا همان زجاجيه چشم است، زيرا چشم از هفت پرده و سه نوع ماده نرم تشكيل شده و هر كدام نام مخصوصى دارند. و مقصود امام (علیه السلام) از گوشت، زبان است زيرا زبان گوشت سفيد نرمى آميخته به موى‌رگهاى كوچك فراوانى است كه خون در آنها جريان دارد و از اين رو به رنگ سرخ مى‌نمايد و زير زبان موى‌رگها و رگها و عصبهاى زيادى موجود است و در زير دو دهانه وجود دارد كه آب دهان از آنها جارى مى‌شود كه اين دو دهانه به گوشت غدّه‌اى نرمى مى‌رسد كه در بن آن قرار گرفته به نام مولد لعاب و به وسيله همين دو دهانه است كه زبان و پيرامون آن به طور طبيعى تر و تازه است. و مقصود امام (علیه السلام) از استخوانى كه به وسيله آن صداها را مى‌شنود، همان استخوانى است كه به آن، حجرى مى‌گويند، استخوانى سخت كه در مجراى گوش با پيچ و خمهاى زيادى قرار گرفته و همان طور ادامه مى‌يابد تا مى‌رسد به عصبى كه از دماغ خارج مى‌شود و جايى كه مركز جريان روحى حامل قوه شنوايى است، و مقصود امام (علیه السلام) از خرم (شكاف) سوراخ بينى است. در تمام اين موارد و نظاير اينها چه در بدن انسان و چه در ساير حيوانات، عبرتى است براى كسى كه در صدد عبرت گرفتن است، و كمال گواهى به وجود آفريدگار حكيم آنهاست. و هر كسى كه در اجزاى بدن انسان دقت كند، دلايلى از حكمت خداوندى را مشاهده مى‌كند كه انديشه انسان مات و مبهوت، و عقل حيران و سرگردان مى‌شود. امام صادق (علیه السلام) آيه مباركه: «يرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ»[1]را قرائت فرمود، آن گاه گفت: چگونه ناتوان و ضعيف نباشد كه به وسيله يك پيه مى‌بيند، و با استخوانى مى‌شنود و توسط گوشتى سخن مى‌گويد در چهار مورد امام (علیه السلام) رعايت سجع متوازى را نيز كرده است.

(ترجمه‌شرح‌نهج‌البلاغه ابن‌ميثم، ج5، صص412و411و413)
- توضیح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید)
«برترين پارسايى پوشيده داشتن پارسايى است».

(جلوه ‏تاريخ‏ درشرح ‏نهج ‏البلاغه، ‏ابن ‏ابى ‏الحديد، ج7، ص248)

واژه شناسی

- الزُّهْدِ
بی‌اعتنایی، روی‌گرداندن از شیئ به خاطر حقیر شمردن آن.[2]
- إِخْفَاءُ
پنهان کردن.[3]

واژه کاوی

- الزُّهْد (زهد)
«زهد» به معنای بی‌میلی و روی‌گردانی از چیزی[4] که بیهوده باشد[5] و متضاد آن رغبت و حرص است.[6]

به کسی که کار و تلاش می‌کند و از امکانات بهره می‌برد؛ اما گرایش و دلبستگی به دنیا ندارد «زاهد» گویند.[7]
- إِخْفَاء (خفی)
«إِخْفَاء» به معنای پوشیده و پنهان کردن است. متضاد آن آشکار کردن می‌باشد.[8]



تفاوت «إِخْفَاء» و «کتمان»:

«إِخْفَاء» به معنای پنهان کردن است که شامل سخن و غیر سخن می‌شود؛ اما «کتمان» یعنی سکوت کردن و آشکار نکردن حقیقت. قرآن مجید می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَيِّناتِ».[9] واژۀ «إِخْفَاء» عام‌تر از «کتمان» است.[10]

[1]- سوره نساء، آیۀ28.

[2]- مفردات نهج البلاغه، ج1، ص472.

[3]- مفردات نهج البلاغه، ج1، ص335.

[4]- مجمع البحرین، ج3، ص59.

[5]- فرهنگ ابجدی، ص463.

[6]- مجمع البحرین، ج3، ص59.

[7]- قاموس قرآن، ج3، ص183.

[8]- کتاب العین، ج4، ص313.

[9]- بقره، آیۀ159.

[10]- فروق فی اللغه، ص281.



اضف تعليق