فَقَالَ (عليه السلام):
«إِذَا كُنْتَ فِي إِدْبَارٍ وَ الْمَوْتُ فِي إِقْبَالٍ فَمَا أَسْرَعَ الْمُلْتَقَى».
ترجمهها
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص657)
(نهجالبلاغه، ترجمه حسیناستاد ولی، ص472)
(نهج البلاغه ترجمه روانباشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص679)
«هنگامي كه تو پشت (به دنيا) ميكنى و مرگ (به تو) رو مىآورد پس چه زود ملاقات و به هم رسيدن (بين تو و مرگ) پيش خواهد آمد».
(ترجمهوشرحنهجالبلاغه، فيضالاسلام، ج6، ص1099)
شروح
(ترجمۀ توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص353)
اين سخن در مورد دعوت به فرا رسيدن مرگ و آمادگى براى ملاقات با مرگ و دنياى پس از مرگ، به وسيله انجام اعمال شايسته مىباشد. پشت كردن و روآوردن، امور اعتبارىاند، زيرا انسان به اعتبار لحظات مدت عمرش لحظه به لحظه در حال پشت كردن به دنيا است، و با اين حساب، به همان نسبت كه عمرش سپرى مىشود، مرگ به او نزديك مىشود و با در نظر گرفتن هر دو جهت، تلاقى به سرعت انجام مىگيرد، و زود به هم مىرسند.
(ترجمهشرحنهجالبلاغه، ابنميثم، ج5، ص428)
(جلوهتاريخدرشرحنهجالبلاغه، ابنابىالحديد، ج7، ص248)
واژه شناسی
واژه کاوی
«أَدْبَرَتِ الدّنيا» یعنی روزگار بد آورد و روىگردان شد. اين كلمه ضد (اقْبَلَت) است.[6]
به «خواب» مرگ سبک و به «مرگ» خواب سنگین گفته میشود.[9]
واژه «مَوَتَ» درباره قطع شدن ارتباط نفس از جسم به کار میرود.[10]
تفاوت «مَوَتَ» و «قَتَلَ»:
«مَوَتَ» مرگی که توسط خدا انجام میگیرد اما بنیاد انسان از بین نمیرود؛ ولی «قَتَلَ» در بیشتر اوقات به فعلی گویند که توسط بشر انجام میگیرد و پیکر انسان نیز بهم میریزد. [11]
«قُبُل» به روبرو شدن هر چیز با چیز دیگری دلالت میکند[13] و گاهی نیز به معنی جلو و پیش بهکار میرود.[14] مخالف جلوی هرچیز، پشت آن است.[15]
«أَقْبَلَ على الشيء» به آن چيز روى آورد و ملازم آن شد. اين تعبير متناقض (ادْبَرَ عَنْهُ؛ از او روى گردانيد) است.[16]
«أَقْبَال» جمع«قُبُل» است. [17]
[1]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص679.
[2]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص679.
[3]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص679.
[4]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص679.
[5]- فرهنگ ابجدی، ص33.
[6]- فرهنگ ابجدی، ص33.
[7]- تاج اللغه و صحاح العربیه، ج1، ص562.
[8]- معجم المقاييس اللغه، ج5، ص283.
[9]- لسان العرب، ج2، ص92؛ النهايه في غريب الحديث و الأثر، ج4، ص369.
[10]- كتاب الماء ،ج3، ص1221.
[11]- الفروق فی اللغه، ص97.
[12]- فرهنگ ابجدی، ص109.
[13]- معجم المقاييس اللغه، ج5، ص51.
[14]- قاموس قرآن، ج5، ص223.
[15]- معجم المقاييس اللغه، ج5، ص51.
[16]- فرهنگ ابجدی، ص109.
[17]- فرهنگ ابجدی، ص682.
اضف تعليق