و قال (علیهالسلام):
«فَاعِلُ الْخَيْرِ خَيْرٌ مِنْهُ وَ فَاعِلُ الشَّرِّ شَرٌّ مِنْه».
ترجمهها
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص660)
(نهجالبلاغه، ترجمه حسیناستاد ولی، ص474)
«فاعل نیکی، از خود نیکی برترست و فاعل بدی، از خودِ بدی بدتر است (زیرا نیّت تولید کنندۀ عمل است چه خوب باشد چه بد)».
(نهج البلاغه ترجمه روانباشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص682)
«كننده كار نيكو از نيكى بهتر و كننده كار بد از بدى بدتر است (زيرا كار بسته به كننده آنست پس كننده از كار برتر است)».
(ترجمهوشرحنهجالبلاغه، فيضالاسلام، ج6، ص1103)
شروح
البته كه چنين است زيرا علت قويتر از معلول، و در نتيجه از نظر نيك و بد بودن و اثر آنها نيز بالاتر از خير و يا شرى است كه برخاسته از آن علّت است.
(ترجمهشرحنهجالبلاغه، ابنميثم، ج5، ص440)
(جلوهتاريخدرشرحنهجالبلاغه، ابنابىالحديد، ج7، صص254و255)
واژه شناسی
واژه کاوی
«فِعْل» لفظی است که برای فعل متعدی و لازم است[5]و به صورت عام کاربرد دارد؛ چه كار نيك باشد چه بد، از روى علم باشد چه جهل، با قصد باشد یا بدون هدف، از انسان يا از حيوان و يا جماد سر زند.[6]
تفاوت «فِعل» و «عمل»:
«فعل» بهمعنای ایجاد نمودنِ شیء است؛ ولی «عمل» بهمعنای ایجاد تغییر در چیزی است؛ برای مثال اگر از شخصی از برگ درخت خرما زنبیل بسازد یا از سفال، آجر بسازد، از ریشۀ عمل استفاده میشود؛ «وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ وَ ما تَعْمَلُونَ؛ شما و آنچه را میسازید، خدا آفریده است[7]». تعملون اشاره به بتها دارد که با ایجاد تغییر بر روی وسایلی همچون چوب و سنگ، درست میشد.
تفاوت «فِعل» و «اِنشاء»:
وقتی شخص بخواهد چیزی را که تا بهحال واقع نشده با سبب یا بدون سبب بهوجود آورد «فعل» گویند اما «انشاء» در جایی است که شخص بخواهد بدون پیروی از کسی چیزی را بیافریند. برای مثال برای بیان رشد و بزرگ شدن فرزند، فعل «انشاء» به کار میرود.[8]
«شَر» به سه صورت قابل تصور است:
1. در امور تکوینی و جهان آفرینش به طور ذاتی؛ که این امر ناممکن است؛ همانطور که قران کریم میفرماید: «رَبَّنا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً؛ پروردگارا، رحمت و دانش [تو بر] هر چيز احاطه دارد»[12]. همۀ خلق پروردگار شامل رحمت و منفعت است و بدی در آن به ذهن نمیآید.
2. در امور تکوینی و آفرینش به طور عرضی؛ قرآن کریم میفرماید: «إِنَ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ؛ بىترديد، بدترين جنبندگان پيش خدا كسانىاند كه كفر ورزيدند و ايمان نمىآورند»[13] اگر شخص از فطرت اولیۀ خود، منحرف شود و از مسیر هدایت، به ضلالت کشیده شود؛ بدترین زیان را به نفس خود کرده است.
3. در کردار انسان و آثار و نتایج آن؛ به این معنا که شخص، در جهت خلاف تکوین و تشریع با کار زشتی که انجام میدهد در این صورت هم به نفس خود، و هم به نظام تکوین و تشریع هم، ضرر وارد میکند. قرآن کریم میفرماید: «وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ؛ و هر کس به قدر ذرهای کار زشتی مرتکب شده آن هم به کیفرش خواهد رسید».[14].[15]
از این ماده موارد زیادی در نهج البلاغه آمده است.[16]
تفاوت «شر» و «ضرَّ»:
«شرر» به معنی اشتباه و خرابکاری است[17] و «ضرر» به معنی زیان است؛ هر «شری» «ضرر» است؛ اما هر «ضرری»، «شر» نیست، مانند عذاب جهنم برای کفار؛[18] اگرچه در ظاهر زشت است اما «شر» نیست[19] و اگر بخواهد این عذاب «شر» باشد لازم است که فاعلش «شریر» باشد که این امر درخصوص ذات حق، محال است؛ البته قولی در خلاف این امر آمده است[20].[21]
[1]- کلیدگشایش نهج البلاغه، ص622.
[2]- کلیدگشایش نهج البلاغه، ص437.
[3]- آل عمران، آیه135.
[4]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج9، ص115.
[5]- لسان العرب،ج11، ص528.
[6]- مفردات ألفاظ القرآن، ص640.
[7]- صافات، آیة96.
[8]- الفروق في اللغة، ص127.
[9]- مفردات ألفاظ القرآن، ص448.
[10]- فرهنگ ابجدی، ص521.
[11]- معجم المقاييس اللغة، ج3، ص180.
[12]- غافر، آیۀ7.
[13]- الانفال،آیۀ55.
[14]- زلزال، آیۀ8.
[15]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج6، ص35.
[16]- مفردات نهج البلاغه، ج2، ص22.
[17]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج6، ص35.
[18]- الفروق في اللغة، ص193.
[19]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج6، ص35.
[20]- قال أبو بكر بن الاخشاد به نقل از الفروق في اللغة، ص193.
[21]- الفروق في اللغة، ص193.
اضف تعليق