حکمت ها

حکمت سی و سوم

وَ قَالَ (علیه السلام):

«‌كُنْ سَمْحاً وَ لَا تَكُنْ مُبَذِّراً وَ كُنْ مُقَدِّراً وَ لَا تَكُنْ مُقَتِّرا‌»‏‌.




 



 


ترجمه‌ها

- ترجمه نهج البلاغه (فقیهی)
«بخشنده باش ليکن خارج از اندازه خرج مکن، اقتصاد و به اندازه هزينه کردن را رعايت کن اما نه با سختگيرى در خرج، بر خانواده خود».

(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص660)
- ترجمه نهج البلاغه (استاد ولی)
«بخشنده باش اما اسرافکار مباش. حسابگر باش اما سختگیر مباش».

(نهج‌البلاغه، ترجمه حسین‌استاد ولی، ص474)
- ترجمه نهج البلاغه (بهرام پور)
«بخشنده باش اما اندازه نگه دار، در زندگی حسابگر باش اما سختگیر مباش».

(نهج البلاغه ترجمه روان‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص682)
- ترجمه نهج البلاغه (فیض الاسلام)
در نهى از افراط و تفريط:

«بخشنده باش ولى نه به حدّ اسراف و بيجا (كه افراط و تجاوز از حدّ باشد) و ميانه رو باش و سختگير مباش (كه آن تفريط و تقصير در حدّ باشد)».

(ترجمه‌وشرح‌نهج‌البلاغه، فيض‌الاسلام، ج6، ص1103)

شروح

- ترجمۀ توضیح نهج البلاغه (آیت الله شیرازی)
«بخشنده باش، ولى در بخشندگى اسراف مكن و به اندازه‌اى كه با صلاح و حكمت باشد انفاق كن، ولى هرگز بخل نورز».

(ترجمۀ توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، صص358و359)
- توضیح نهج البلاغه (ابن میثم)
«بخشنده باش، امّا اسراف كارى نكن و ميانه‌رو باش، ولى سختگير مباش». اين سخن امام (علیه السلام) فرمانى است به كسب فضيلت بخشش و بزرگوارى و خوددارى از انحراف به سمت افراط و تفريط، طرف افراط، همان اسرافكارى و طرف تفريط سختگيرى و تنگ‌نظرى است.

(ترجمه‌شرح‌نهج‌البلاغه، ابن‌ميثم، ج5، ص440)
- توضیح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید)
«بخشنده باش و اسراف كار مباش و اندازه نگهدار و سختگير مباش». ابن ابى الحديد در شرح اين كلمه مى‌گويد: اين سخنان همه مقتبس از آيات 27 و 29 سوره بنى اسرائيل است.

(جلوه‌تاريخ‌درشرح‌نهج‌البلاغه‌، ابن‌ابى‌الحديد، ج7، ص255)

واژه شناسی

- سَمْحاً
بخشنده.[1]
- مُبَذِّر
اسراف‌کار.[2]
- مُقَدِّر
میانه‌رو،[3] اندازه نگه‌دارنده می‌باشد.[4]
- مُقَتِّر
کسی که در انفاق سخت‌گیر است،[5] بخیل.[6]

واژه کاوی

- مُبَذِّر(بذر)
وقتی شخص مال خود را بیش از اندازه[7] خرج کند[8] «بذر» گویند. در ابتدا به‌ پاشیدن بذر «تبذیر» می‌گفتند؛ سپس به‌طور استعاره به شخصی می‌گویند ‌که مال خود را هدر می‌دهد؛ [9] همانطورکه قرآن کریم می‌فرماید: «وَ آتِ ذَا الْقُرْبى‌ حَقَّهُ وَ الْمِسْكِينَ وَ ابْنَ السَّبِيلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِيراً إِنَ‌ الْمُبَذِّرِينَ‌ كانُوا إِخْوانَ الشَّياطِينِ؛ حق خويشاوند و در‌ماندگان را ادا كن و هيچ اسراف‌كارى مكن که مسرفان برادران شیاطین هستند»؛[10]برادری با شیطان شاید به این جهت است که در بسیاری اوقات، خرجِ بیش از اندازه به دلیل خودبزرگ بینی شخص است. از آن روی که بارزترین ویژگی شیطان تکبر است، تبذیر کننده برادر شیطان معرفی شده است و چون دارایی خود را بیش از اندازه صرف می‌کند مال خدا و حقوق مردم را تباه می‌کند.[11]

تفاوت «تبذیر» و «اسراف»:

«تبذیر» بخشش مال در غیر حلال و غیرشایسته است؛ اما «اسراف» بخشش مال بیش از مقدار شایسته است.[12]
- مُقَدِّر(قَدَر)
«قَدَر» بر نهایت چیزی دلالت می‌کند.[13]«قَدْر» مصدر «قَدَر»؛ به معنای مقدار است.[14]

«مِقدار» اسم «قدر»؛[15] به معنای اندازه[16]یا آنچه به وسیله آن اندازه‌گیری می‌کنند.[17]

«تقدیر» در انسان بر دو صورت است:

1- تفکر در کاری بر اساس عقل و درک؛ که این گونه «تقدیر» پسندیده می‌باشد.

2- اندیشیدن بر اساس آرزو و شهوت که ناپسند است؛ مثل آيه: «فَكَّرَ وَ قَدَّرَ فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ؛ او انديشيد و طرحى افكند»[18].[19]

تفاوت «قدر» و «تقدیر»:

«تقدیر» در کارهای خدا و انسان‌ها، در اعمال پسندیده و ناپسند استفاده می‌شود؛ اما «قدر» تنها در فعل خدا و امور پسندیده به کار می‌رود.[20]
- مُقَتِّرا‌ (قتر)
«قتر» در اصل بر جمع و تنگ شدن دلالت می‌کند.[21]

«رجلٌ‌ مُقْتِرٌ» یعنی مردی که در خرج کردن سخت می‌گیرد؛ همان‌طور که قران کریم می‌فرمایند: «وَ كانَ الْإِنْسانُ‌ قَتُوراً؛ و انسان همواره بخيل است[22]».[23]



تفاوت «قتر» و «إسراف» و «توسعة»:

«قتر» یعنی شخص در خرج کردن کاری سخت می‌گیرد که در مقابل «إسراف» و «توسعه» می‌باشد.

«اسراف» به معنای زیاده‌روی و خارج شدن از حد عقل و عرف است؛ و «توسعه» به معنای زیاد کردن چیزی یا عملی، بدون افتادن در سختی است.[24]

[1]- نهج البلاغه، ترجمۀ روان با شرح واژگان، ابالفضل بهرام پور، ص682.

[2]- نهج البلاغه، ترجمۀ روان با شرح واژگان، ابالفضل بهرام پور، ص682.

[3]- نهج البلاغه، ترجمۀ روان با شرح واژگان، ابالفضل بهرام پور، ص682.

[4]- ترجمۀ توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص358.

[5]- نهج البلاغه، ترجمۀ روان با شرح واژگان، ابالفضل بهرام پور، ص682.

[6]- ترجمۀ توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص358.

[7]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‌1، ص238.

[8]- معجم المقاييس اللغه، ج‌1، ص 216.   

[9]- مفردات ألفاظ القرآن، ص113.         

[10]- اسرا، آیۀ 26و27.

[11]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‌1، ص238.

[12]- مجمع البحرين، ج‌3، ص217.   

[13]- معجم المقاييس اللغه، ج‌5 ، ص62.     

[14]- تاج اللغه و صحاح العربیه، ج2، ص1155.

[15]- كتاب العين، ج‌5، ص112.   

[16]- لسان العرب، ج‌5، ص79.

[17]- فرهنگ ابجدی، ص849.

[18]- مدثر، آیۀ18.

[19]- مفردات الفاظ قرآن، ص 659.

[20]- الفروق فی اللغه، ص185.

[21]- معجم المقاييس اللغة، ج‌5، ص55.  

[22]- اسراء، آیۀ100.

[23]- مفردات ألفاظ القرآن، ص655.

[24]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج9‌، ص190.


اضف تعليق