و قال (علیه السلام):
«أشَرفُ الغِنَی تَرکُ المُنَی».
ترجمهها
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص660)
(نهجالبلاغه، ترجمه حسیناستاد ولی، ص474)
(نهج البلاغه ترجمه روانباشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص682)
«برترين توانگرى و بىنيازى بدل راه ندادن آرزوها است (زيرا آرزو انسان را نيازمند مىسازد)»
(ترجمهوشرحنهجالبلاغه، فيضالاسلام، ج6، ص1103)
شروح
(ترجمۀ توضیح نهج البلاغه، سید محمد شیرازی، ج4، ص359)
(ترجمهشرحنهجالبلاغه، ابنميثم، ج5، صص440و441)
(جلوهتاريخدرشرحنهجالبلاغه، ابنابىالحديد، ج7، ص255)
واژه شناسی
واژه کاوی
بالا بودن حسب انسان را شرف میگویند[6]
«شرف» یعنی بزرگی، بزرگواری، «اشرف» یعنی گرانمایه، «اشراف» جمع «شرف» و «شریف» یعنی بزرگی، جایگاه بلند، بزرگوار.[7]
تفاوت «عز» و «شرف»:
«عز» یعنی امتناع نمودن اما «شرف» یعنی مکان بالا، یا کسی که بالا منصب است[8]
«شَرَفَ» هر چیزی که بر دیگری برتر باشد.[9]
1. در معنى بىنيازى مطلق و فقط براى خداى تعالى است.
2. كم نيازى و احتياجات كم و اندك.
3. متفاوت بودن مردم در توانگری. [10]
«غنی» یعنی كفايت از مال،[11] بىنيازى. از ميان معانى اين كلمه فقط اين دو معنى در قرآن به كار رفته است.[12]
«غَنِيَ» یعنی مال و دارایى او زياد شد. [13]
«هُوَ غَنِيُ عَنْهُ» یعنی از او بىنياز است. [14]«غَنِيّ» جمع أَغْنِيَاء یعنی کسی که مال بسياردارد.[15]
تفاوت «غنی»، «جده»، «یسار»:
«جده» فقط به معنی زیادی مال، «غنی» بعنی بی نیازی از مال و نیازمندی های دیگر، «یسار» یعنی مقدارمالی که انسان برای زندگی، هزینه میکند.[16]
«مُنَى» جمع « مُنْيَة» یعنی آرزوها.[18]
تفاوت «تمنی» و «شهوت»:
«تمنی» لذتی دست نیافتنی است؛ ولی «شهوت» لذتی است که انسان با حواس خود درک میکند. [19]
تفاوت «تمنی» و «اراده»:
آرزویی دست نیافتنی در گذشته را «تمنی» میگویند؛ اما «اراده» یعنی خواستهای درآینده، مثلا اینکه آرزو میکند که ایکاش آفریده نشده بودم یا دیروز فلان عمل را انجام نداده بودم.[20]
راهکارهایی از نهج البلاغه برای بهبود زندگی اجتماعی
اميرالمؤمنین (علیهالسلام)میفرمایند: أَشْرَفُ الْغِنَى تَرْكُ الْمُنَى گرانمایهترین ثروت، ترک کردن آرزوها میباشد.
هرگاه آرزوهای دور ودرازاز فکر انسان پاک شود، انسان به بى نیازى پرارزشى دست مى یابد.
آرزوهاى دور و دراز دور از منطق عقل و شرع است. اينگونه آرزوها، غنا و بى نيازى را از انسان سلب مىكند، زيرا از يك سو چون همه آنها به وسيله خود انسان دست نيافتنى است او را وادار به متوسل شدن به اين و آن مى كند و بايد در مقابل هر انسانى خواه با ارزش باشد يا بى ارزش، دست نیاز دراز كند، اين با غنا و بى نيازى هرگز سازگار نيست. از سوى ديگر براى رسيدن به چنين آرزوهايى بايد در مصرف كردن ثروت خود بخل ورزد و همه آن را ذخيره كند و عملاً زندگى فقيرانهاى داشته باشد. از سوى سوم چنين كسى آرامش روح و فكر خود را بايد براى رسيدن به اين آرزوها ازدست میدهد.
[1]- کلید گشایش نهج البلاغه، ص440.
[2]- کلید گشایش نهج البلاغه، ص599.
[3]- کلید گشایش نهج البلاغه، ص82.
[4]- کلید گشایش نهج البلاغه، ص725.
[5]- فرهنگ ابجدى، ص80 .
[6]- تاج العروس من جواهرالقاموس، ج12، ص297 .
[7]- کلید گشایش نهج البلاغه،ص440.
[8]- الفروق في اللغة، ص175
[9]- أساس البلاغة، ص327.
[10]- مفردات ألفاظ القرآن،ص615.
[11]- معجم المقاييس اللغة، ج4، ص397.
[12]- قاموس قرآن، ج5، ص125.
[13]- فرهنگ ابجدى، ص647 .
[14]- فرهنگ ابجدى، ص647 .
[15]- فرهنگ ابجدى، ص647 .
[16]- الفروق في اللغة، ص169.
[17]- قاموس قرآن، ج6، ص295
[18]- فرهنگ ابجدى، ص875.
[19]- الفروق فی اللغة، ص117.
[20]- الفروق فی اللغة، ص116.
اضف تعليق