حکمت ها

حکمت سی و چهارم

و قال (علیه السلام):

«أشَرفُ الغِنَی تَرکُ المُنَی».


ترجمه‌ها

- ترجمه نهج البلاغه (فقیهی)
«شريفترين و با ارزشترين نوع بى‌نيازى، فرو نهادن و کنار گذاشتن آرزوهاست».

(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص660)
- ترجمه نهج البلاغه (استاد ولی)
«بهترین توانگری ترک آرزوست».

(نهج‌البلاغه، ترجمه حسین‌استاد ولی، ص474)
- ترجمه نهج البلاغه (بهرام پور)
«بهترین بی نیازی، وانهادنِ آرزوهای دست نیافتنی است».

(نهج البلاغه ترجمه روان‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص682)
- ترجمه نهج البلاغه (فیض الاسلام)
در دل نبستن به آرزوها:

«برترين توانگرى و بى‌نيازى بدل راه ندادن آرزوها است (زيرا آرزو انسان را نيازمند مى‌سازد)»

(ترجمه‌وشرح‌نهج‌البلاغه، فيض‌الاسلام، ج6، ص1103)

شروح

- ترجمۀ توضیح نهج البلاغه (آیت الله شیرازی)
«ترك آرزو، بهترين و ارزشمندترين ثروت است»، زيرا آرزو برخاسته از فقر درونى است و اگر كسى آن را ترك كند نفس او بى‌نياز و غنى شده است و چنين احساس و حالى، بهترين ثروت و به مراتب والاتر از ثروت مالى و امثال آن است.

(ترجمۀ توضیح نهج البلاغه، سید محمد شیرازی، ج4، ص359)
- توضیح نهج البلاغه (ابن میثم)
«بالاترين توانگرى ترك آرزوهاست». منى جمع منيه به معنى آرزو داشتن. از آنجا كه اين خوى ناپسند همراه با صفات پست ديگرى مانند حرص و آز و امثال آنهاست، و كمترين حدّ آرزو سرگرمى به كارهاى بى‌فايده است، امام (علیه السلام) در تشويق به ترك آن، تعبير به برترين‌ توانگرى و بلكه عين آن فرموده است. بديهى است كه رها كردن آرزو مستلزم پيشه ساختن قناعت، و لازمه قناعت، توانگرى معنوى و بى‌نيازى روحى است.

(ترجمه‌شرح‌نهج‌البلاغه، ابن‌ميثم، ج5، صص440و441)
- توضیح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید)
«شريف‌ترين توانگرى رها كردن آرزوهاست».

(جلوه‌تاريخ‌درشرح‌نهج‌البلاغه‌، ابن‌ابى‌الحديد، ج7، ص255)

واژه شناسی

- أشَرف
گرانمایه‌تر.[1]
- الغِنَی
توانگری.[2]
- تَرک
رها کردن، دست برداشتن.[3]
- المُنَی
جمع منیه،آرزوها.[4]

واژه کاوی

- أشَرف(شرف)
«اشرف» اسم تفضيل از شرف گرفته شده یعنی بلند شد، مفرد «اشْرَف» شَرْفَاء، جمعش شُرْف‌ می باشد.[5]

بالا بودن حسب انسان را شرف میگویند[6]

«شرف» یعنی بزرگی، بزرگواری، «اشرف» یعنی گرانمایه، «اشراف» جمع «شرف» و «شریف» یعنی بزرگی، جایگاه بلند، بزرگوار.[7]



تفاوت «عز» و «شرف»:

«عز» یعنی امتناع نمودن اما «شرف» یعنی مکان بالا، یا کسی که بالا منصب است[8]

«شَرَفَ» هر چیزی که بر دیگری برتر باشد.[9]
- الغِنَی (غنی)
«غِنَى‌» در معناهای متفاوتی آمده است:

1. در معنى بى‌نيازى مطلق و فقط براى خداى تعالى است.

2. كم نيازى و احتياجات كم و اندك.

3. متفاوت بودن مردم در توانگری. [10]



«غنی» یعنی كفايت از مال،[11] بى‌نيازى. از ميان معانى اين كلمه فقط اين دو معنى در قرآن به كار رفته است.[12]

«غَنِيَ‌» یعنی مال و دارایى او زياد شد. [13]

«هُوَ غَنِيُ‌ عَنْهُ» یعنی از او بى‌نياز است. [14]«غَنِيّ»‌ جمع‌ أَغْنِيَاء یعنی کسی که مال بسياردارد.[15]



تفاوت «غنی»، «جده»، «یسار»:

«جده» فقط به معنی زیادی مال، «غنی» بعنی بی نیازی از مال و نیازمندی های دیگر، «یسار» یعنی مقدارمالی که انسان برای زندگی، هزینه می‌کند.[16]
- المُنَی(منی)
«تمنّى‌» یعنی آرزو كردن، «أمنيّة» یعنى آرزو.[17]

«مُنَى» جمع « مُنْيَة» یعنی آرزوها.[18]



تفاوت «تمنی» و «شهوت»:

«تمنی» لذتی دست نیافتنی است؛ ولی «شهوت» لذتی است که انسان با حواس خود درک می‌کند. [19]



تفاوت «تمنی» و «اراده»:

آرزویی دست نیافتنی در گذشته را «تمنی» می‌گویند؛ اما «اراده» یعنی خواسته‌ای درآینده، مثلا اینکه آرزو می‌کند که ای‌کاش آفریده نشده بودم یا دیروز فلان عمل را انجام نداده بودم.[20]

راهکارهایی از نهج البلاغه برای بهبود زندگی اجتماعی

اميرالمؤمنین (علیه‌السلام)می‌فرمایند: أَشْرَفُ الْغِنَى تَرْكُ الْمُنَى گرانمایه‌ترین ثروت، ترک کردن آرزوها می‌باشد.

هرگاه آرزوهای دور ودرازاز فکر انسان پاک شود، انسان به بى نیازى پرارزشى دست مى یابد.

آرزوهاى دور و دراز دور از منطق عقل و شرع است. اين‌گونه آرزوها، غنا و بى نيازى را از انسان سلب مى‌كند، زيرا از يك سو چون همه آنها به وسيله خود انسان دست نيافتنى است او را وادار به متوسل شدن به اين و آن مى كند و بايد در مقابل هر انسانى خواه با ارزش باشد يا بى ارزش، دست نیاز دراز كند، اين با غنا و بى نيازى هرگز سازگار نيست. از سوى ديگر براى رسيدن به چنين آرزوهايى بايد در مصرف كردن ثروت خود بخل ورزد و همه آن را ذخيره كند و عملاً زندگى فقيرانه‌اى داشته باشد. از سوى سوم چنين كسى آرامش روح و فكر خود را بايد براى رسيدن به اين آرزوها ازدست می‌دهد.

[1]- کلید گشایش نهج البلاغه، ص440.

[2]- کلید گشایش نهج البلاغه، ص599.

[3]- کلید گشایش نهج البلاغه، ص82.

[4]- کلید گشایش نهج البلاغه، ص725.

[5]- فرهنگ ابجدى، ص80 .

[6]- تاج العروس من جواهرالقاموس، ج‌12، ص297 .

[7]- کلید گشایش نهج البلاغه،ص440.

[8]- الفروق في اللغة، ص175

[9]- أساس البلاغة، ص327.   

[10]- مفردات ألفاظ القرآن،ص615.

[11]- معجم المقاييس اللغة، ج‌4، ص397.

[12]- قاموس قرآن، ج‌5، ص125.

[13]- فرهنگ ابجدى، ص647 .

[14]- فرهنگ ابجدى، ص647 .

[15]- فرهنگ ابجدى، ص647 .

[16]- الفروق في اللغة، ص169.   

[17]- قاموس قرآن، ج6، ص295

[18]- فرهنگ ابجدى، ص875.‌

[19]- الفروق فی اللغة، ص117.

[20]- الفروق فی اللغة، ص116.


اضف تعليق