حکمت ها

حکمت سی و هفتم فراز اول

وَ قَالَ (علیه السلام):

«وَ قَدْ لَقِيَهُ عِنْدَ مَسِيرِهِ إِلَى اَلشَّامِ دَهَاقِينُ اَلْأَنْبَارِ فَتَرَجَّلُوا لَهُ وَ اِشْتَدُّوا بَيْنَ يَدَيْهِ فَقَالَ مَا هَذَا اَلَّذِي صَنَعْتُمُوهُ فَقَالُوا خُلُقٌ مِنَّا نُعَظِّمُ بِهِ أُمَرَاءَنَا».

ترجمه‌ها

- ترجمه نهج البلاغه (فقیهی)
هنگامى که اميرالمومنين (عليه السلام) براى رفتن به سوى شام (براى نبرد با معاويه در صفين) رهسپار می‌شد، دهقانان[1] (زمينداران و باغداران) شهر انبار[2]، در راه به آن حضرت رسيدند، آنان از اسبهاى خود فرود آمدند و در مقابل وى شروع به دويدن کردند، اميرالمومنين (علیه السلام) پرسيد، اين چه کارى بود شما انجام داديد؟ پاسخ دادند: اين عادت و رسم ماست که به وسيله آن، اميران خود را بزرگ ميداريم و احترام مى‌کنيم.

(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص660)
- ترجمه نهج البلاغه (استاد ولی)
آن حضرت هنگامی که به شام می‌رفت و کدخدایان شهر انبار به دیدارش آمدند و از اسب ها پیاده شدند و پیشاپیش او دویدند، فرمود:

این چه کاری است که کردید؟! گفتند: این عادت ماست که بدان وسیله امیران خود را احترام می‌کنیم.

(نهج‌البلاغه، ترجمه حسین‌استاد ولی، ص475)
- ترجمه نهج البلاغه (بهرام پور)
امام (علیه السلام) بر سر راه صفین، با دهقانان شهر انبار برخورد کرد، آنها وقتی آنها وقتی آن حضرت را دیدند، از مرکب پایین آمدند، پیشاپیش ایشان دویدند. فرمود چرا چنین می کنید! گفتند، رسمی است که پادشاهان خود را اینگونه احترام می کنیم.

(نهج البلاغه ترجمه روان‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص683)
- ترجمه نهج البلاغه (فیض الاسلام)
امام (عليه السّلام) هنگام رفتن بشام كدخدايان و بزرگان انبار (شهرى در عراق) به آن حضرت بر خورده بتعظيم و احترامش از اسبها پياده شده در پيش ركابش دويدند، فرمود:

اين چه كارى بود كه كرديد گفتند: اين خوى ما است كه سرداران و حكمرانان خود را بآن احترام مى‌نماييم‌.

(ترجمه‌وشرح‌نهج‌البلاغه، فيض‌الاسلام، ج6، ص1104)

شروح

- ترجمۀ توضیح نهج البلاغه (آیت الله شیرازی)
وقتى حضرت در مسير خود به شام براى جنگ با معاويه به شهر «انبار» رسيد، دهقانان از مركب‌هاى خود پياده شدند و در ركاب حضرتش شروع به دويدن كردند. حضرت فرمود: اين چه كارى است كه مى‌كنيد؟ گفتند: اين روش ما در تعظيم و بزرگداشت اميران و فرماندهانمان است و بدين ترتيب براى هر كارى كه امير بخواهد، اعلام آمادگى مى‌كنيم.

(ترجمۀ توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، صص359و360)
- توضیح نهج البلاغه (ابن میثم)
«دهقانان شهر انبار، امام (علیه السلام) را به هنگام رفتن به شام، ملاقات كردند و براى احترام از اسبها پياده شدند و در پيشاپيش آن بزرگوار شروع به دويدن كردند، امام (علیه السلام) فرمود:

«اين چه كارى است» گفتند: اين رسم ماست كه فرمانروايان خود را بدين وسيله احترام مى‌كنيم.

شرح اشتدّوا بين يديه، يعنى پيشاپيش او دويدند، و بدبختى اخروى در همين است، زيرا اين عمل تعظيم غير خداست.

(ترجمه‌شرح‌نهج‌البلاغه، ابن‌ميثم، ج5، صص441و442)
- توضیح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید)
به هنگام رفتن امام (عليه السّلام) به شام دهقانان انبار او را ديدند، براى او پياده شدند و پيشاپيش او دويدند. پرسيد اين چه كارى بود كه كرديد گفتند: خوى ماست كه با آن اميران خود را بزرگ مى‌داريم.

(جلوه‌تاريخ‌درشرح‌نهج‌البلاغه، ‌ابن‌ابى‌الحديد، ج7، ص258)

واژه شناسی

- دَهَاقِينُ
دهقانان.[3]
- تَرَجَّلُوا لَهُ
(از اسبان خود) پیاده شدند برای او.[4]
- اِشْتَدُّوا
شتافتند، دویدند.[5]

واژه کاوی

- تَرَجَّلَوا (رجل)
«رِجْل» برعضو هر جانداری دلالت می‌کند[6] که به وسیله آن راه می‌رود.[7] از این واژه کلماتی نیز مشتق شد.[8]

«رَجْل»[9] به‌معنای پیادگان است،[10] به این دلیل نام‌گذاری شد که آن‌ها بر پاهای خود راه می‌روند.[11]

«تَرَجَّلَ‌ الرّجل» به این معنا است که شخص از اسبش پایین آمد[12] و بر قدم‌های خود ایستاد و سریع رفت.[13]

[1]- قبلا گفته شده است كه كلمۀ دهقان عربى شدۀ كلمۀ دهگان است كه از كلمۀ دۀ و پسوند گان كه پسوند نسبت است تركيب يافته. اين كلمه دربارۀ ايرانيان آگاه از تاريخ باستانى ايران و به معنى مالكان آب و زمين در روستاها و به معنى مطلق روستانشين، به كار رفته است.

[2]- انبار، شهرى در كنار فرات در مغرب بغداد در فاصله ده فرسنگى. (معجم البلدان).

[3]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص682.

[4]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص682.

[5]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص682.

[6]- معجم المقاييس اللغه، ج‌2، ص492.

[7]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‌4، ص71.

[8]- معجم المقاييس اللغه، ج‌2، ص492.

[9]- مفردات الفاظ القرآن، ص70.

[10]- کلید گشایش نهج‌البلاغه، ص303.

[11]- معجم المقاييس اللغه، ج‌2، ص492.

[12]- برداشتی از مفردات الفاظ قرآن، ص345.

[13]- برداشتی از التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‌4، ص71.

اضف تعليق