وَ قَالَ (علیه السلام) لِابْنِهِ الْحَسَنِ (علیهالسلام):
«يَا بُنَيَّ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْأَحْمَقِ فَإِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَنْفَعَكَ فَيَضُرَّكَ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْبَخِيلِ فَإِنَّهُ يَقْعُدُ عَنْكَ أَحْوَجَ مَا تَكُونُ إِلَيْهِ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْفَاجِرِ فَإِنَّهُ يَبِيعُكَ بِالتَّافِهِ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْكَذَّابِ فَإِنَّهُ كَالسَّرَابِ يُقَرِّبُ عَلَيْكَ الْبَعِيدَ وَ يُبَعِّدُ عَلَيْكَ الْقَرِيب».
ترجمهها
زنهار از دوستى با بخيل که او در آن هنگام که بيشتر از هر زمان ديگرى به او احتياج دارى، از تو دورى مىکند.
زنهار از دوستى با فاسق و گناهکار که تو را به اندک چيزى مىفروشد (زيرا چنين کسى از وفادارى در دوستى، بويى نبرده است) زنهار از دوستى با دروغگو که او همچون سراب است (که تشنگان گمان مىبرند آب است اما جز زمينى شوره زار چيز ديگرى نيست) و با دروغهاى خود دور را به نظر تو، نزديک نشان مىدهد، و نزديک را دور جلوه مىدهد[1]».
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص660)
(نهجالبلاغه، ترجمه حسیناستاد ولی، ص475)
(نهج البلاغه ترجمه روانباشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص683)
(ترجمهوشرحنهجالبلاغه، فيضالاسلام، ج6، ص1105)
شروح
پسرم، از همنشينى و دوستى با احمق بپرهيز، زيرا احمق همواره مىخواهد به تو سودى برساند، ولى به علت حماقتش كارى مىكند كه به زيان تو تمام شود.
از همنشينى با بخيل بپرهيز، زيرا در حال نيازمندى شديد تو به چيزى، آن را از تو دريغ مىكند تا مبادا آن را از او بخواهى.
از دوستى با فاجر و فاسق بپرهيز كه تمام همّت او رسيدن به شهوات خويش است و تو را به بهايى اندك مىفروشد. و اگر امر بين تو و بين شهوت و خواسته نفسانى او دائر شد تو را در راه ارضاى شهوتش مىفروشد و لذا دوستى با چنين فردى غبن و خسارت است.
از دوستى با دروغگو بپرهيز، زيرا به سراب مىماند كه دور را برايت نزديك و نزديك را دور مىكند. يعنى وقتى انسان در صحراى خشك به سراب (كه از دور آب ديده مىشود) مىرسد آن را چيزى نمىبيند. دروغگو نيز دور را نزديك و نزديك را دور نشان مىدهد و باعث ترتّب آثار دور بر نزديك و نزديك بر دور و باعث خلل و فساد خواهد شد».
(ترجمۀ توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، صص361و362)
امّا چهار مورد دوّم:
1- زنهار از دوستى نادان، امام (علیه السلام) از اين عمل برحذر داشته است به دليل پىآمدى كه نادانى دوست نادان دارد، يعنى نهادن زيان به جاى سود (آنجا كه به قصد سود رساندن است) چون بين سود و زيان فرقى نمىگذارد.
2- زنهار از دوستى با بخيل. امام (علیه السلام) از آن رو كه بخل شخص بخيل باعث خوددارى او از برآوردن نياز دوستش مىگردد، از اين عمل برحذر داشته است. كلمه: احوج حال است براى ضمير در عنك.
3- زنهار از دوستى بدكار، بدكارى صفت ناپسند رها كردن فضيلت عفّت و پاكدامنى است. امام (علیه السلام) به دليل پيامد آن كه بىوفايى و فروختن دوست به اندك چيزى است، از دوستى بدكار برحذر داشته است.
4- زنهار از دوستى با كذّاب. امام (علیه السلام) با تشبيه آن به سراب از چنين دوستى برحذر داشته است و با اين عبارت: يقرّب...، به وجه شبه اشاره فرموده است.
توضيح مطلب از اين قرار است كه شخصى كه پر دروغگو است، حقيقت آنچه را كه به زبان مىآورد پوشيده مىدارد و در نتيجه كارهاى مشكل و دور را آسان جلوه مىدهد و دسترسى بدانها را ساده مىنمايد، و كارهاى آسان نزديك را دور ساخته و مطابق هدفهايى كه دارد با سخن دروغش آنها را دور جلوه مىدهد، با اين كه در واقع آن طور نيست، مانند سرابى كه آب به نظر مىرسد در صورتى كه آب نيست.
تمام چهار مورد زنهار كه با عبارت: فانّه همراهند، مقدمات صغرا براى قياسات مضمرى هستند كه كبراى مقدّر آنها چنين است: و هر آن كس كه اين طور باشد از دوستى و همصحبتى با او بايد حذر كرد. توفيق از جانب خداست.
(ترجمهشرحنهجالبلاغه، ابنميثم، ج5، صص443و544)
(جلوهتاريخدرشرحنهجالبلاغه، ابنابىالحديد، ج7، صص258و259)
واژه شناسی
واژه کاوی
بیست و چهار مورد از ماده «بیع» با مشتقات و افعال آن در نهجالبلاغه بهکار رفته است.[12]
این مادۀ «تفه» دو بار در نهج البلاغه بهکار رفته است.[15]
در روز قيامت کوهها از نزدیک کوه و از دور غبار دیده مىشوند که قرآن کریم میفرماید:«سُيِّرَتِ الْجِبالُ فَكانَتْ سَراباً؛ كوهها را روان کنند و سرابی شوند[22]».[23]
تفاوت «سراب» و «شراب»:
«شراب» به نوشیدنی که حقیقیتی از آب دارد، گفته میشود و «سراب» حقیقتی از آب ندارد.[24]
مادۀ «سرب» شش مورد[25]و مادۀ «سراب» دو بار در قرآن کریم[26] و سه بار در نهج البلاغه آمده است.[27]
[1]- دروغگو براى تامين منافع خود، كارهاى دشوار را در نظر كسى كه دوستى او را برگزيده، آسان جلوه مىدهد، و كارهاى آسان را، دشوار مىنماياند.
[2]- نهج البلاغه، ترجمة روان با شرح واژگان، ابالفضل بهرام پور، ص683.
[3]- نهج البلاغه، ترجمة روان با شرح واژگان، ابالفضل بهرام پور، ص683.
[4]- ترجمۀ توضیح نهج البلاغه، ج4، ص360.
[5]- نهج البلاغه، ترجمة روان با شرح واژگان، ابالفضل بهرام پور، ص683.
[6]- نهج البلاغه، ترجمة روان با شرح واژگان، ابالفضل بهرام پور، ص683.
[7]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص683.
[8]- ترجمۀ توضیح نهج البلاغه، ج4، ص361.
[9]- کلید گشایش نهج البلاغه، ص385.
[10]- معجم المقاييس اللغه، ج1، ص327.
[11]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج1، ص364.
[12]- مفردات نهج البلاغه، ج1، ص160.
[13]- تاج اللغه و صحاح العربیه ، ج1، ص2725.
[14]- معجم المقاييس اللغه، ج1، ص349.
[15]- مفردات نهج البلاغه، ج1، ص167.
[16]- الطراز الأول و الكناز لما عليه من لغة العرب المعول، ج2، ص123.
[17]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج5، ص91.
[18]- لسان العرب، ج1، ص465.
[19]- الطراز الأول و الكناز لما عليه من لغة العرب المعول، ج2، ص123.
[20]- لسان العرب، ج1، ص465.
[21]- مفردات نهج البلاغه، ج1، ص492.
[22]- نبأ، آیۀ20.
[23]- قاموس قرآن، ج3، ص249.
[24]- مفردات ألفاظ القرآن، ص406.
[25]- مفردات نهج البلاغه، ج1، ص492.
[26]- قاموس قرآن، ج3، ص249.
[27]- مفردات نهج البلاغه، ج1، ص492.
اضف تعليق