وَ قَالَ (علیه السلام):
«لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ، إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِضِ».
ترجمهها
- ترجمه نهج البلاغه (فقیهی)
«کارهاى مستحبى (يا نمازهاى نافله) که به انجام امور فريضه واجب، زيان وارد سازد. موجب نزديک شدن به رحمت خدا، نمىگردد».
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص661)
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص661)
- ترجمه نهج البلاغه (استاد ولی)
«با مستحبات نمیتوان به خدا نزدیک شد اگر به واجبات زیان رسانند».
(نهجالبلاغه، ترجمه حسیناستاد ولی، ص475)
(نهجالبلاغه، ترجمه حسیناستاد ولی، ص475)
- ترجمه نهج البلاغه (بهرام پور)
جایگاه مستحبات و واجبات: «اگر عمل به مستحبات به واجبات لطمه زند، موجب قرب به خدا نشود».
(نهج البلاغه ترجمه روانباشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص684)
(نهج البلاغه ترجمه روانباشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص684)
- ترجمه نهج البلاغه (فیض الاسلام)
در اهميّت دادن به واجبات:
«تقرّب و نزديك شدن به رحمت خدا بمستحبّات روا نيست در صورتيكه بواجبات زيان رساند (زيرا كسى كه در انجام واجبات كوتاهى كند نافرمانى كرده بكيفر خواهد رسيد، و كسيكه نافرمانى كرد در حقيقت بخدا تقرّب نجسته چون تقرّب با نافرمانى منافات دارد)».
(ترجمهوشرحنهجالبلاغه، فيضالاسلام، ج6، ص1106)
«تقرّب و نزديك شدن به رحمت خدا بمستحبّات روا نيست در صورتيكه بواجبات زيان رساند (زيرا كسى كه در انجام واجبات كوتاهى كند نافرمانى كرده بكيفر خواهد رسيد، و كسيكه نافرمانى كرد در حقيقت بخدا تقرّب نجسته چون تقرّب با نافرمانى منافات دارد)».
(ترجمهوشرحنهجالبلاغه، فيضالاسلام، ج6، ص1106)
شروح
- ترجمۀ توضیح نهج البلاغه (آیت الله شیرازی)
«انسان با انجام دادن نوافل و مستحباتى كه به واجبات لطمه بزند به قرب الهى بار نمىيابد». مثلاً اگر كسى زيارت مستحبى برود، ولى نماز واجب او ترك شود و يا مسجدى را تعمير كند، ولى خمس ندهد، به مقام قرب الهى نمىرسد.
(ترجمۀ توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص362)
(ترجمۀ توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص362)
- توضیح نهج البلاغه (ابن میثم)
«مستحبات در صورتى كه به واجبات زيان رساند، موجب تقرّب به خدا نمىشود».
زيان رساندن به واجبات، همان كاستى بعضى اركان و شرايط آنهاست، گاهى انسان به دليل خستگى از كار مستحب و يا به خاطر انجام آن در آينده مرتكب چنان زيانى مىگردد. در آنچه باعث ترك واجب گردد، نزديكى به رحمت خدا معنا ندارد، زيرا آن باعث نافرمانى و كيفر مىشود، و مخالف با قرب و نزديكى است.
(ترجمهشرحنهجالبلاغه، ابنميثم، ج5، ص446)
زيان رساندن به واجبات، همان كاستى بعضى اركان و شرايط آنهاست، گاهى انسان به دليل خستگى از كار مستحب و يا به خاطر انجام آن در آينده مرتكب چنان زيانى مىگردد. در آنچه باعث ترك واجب گردد، نزديكى به رحمت خدا معنا ندارد، زيرا آن باعث نافرمانى و كيفر مىشود، و مخالف با قرب و نزديكى است.
(ترجمهشرحنهجالبلاغه، ابنميثم، ج5، ص446)
- توضیح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید)
«اگر مستحبات، واجبات را زيان رساند موجب نزديك شدن (به خدا) نخواهد بود». اين سخن را ممكن است به حقيقت معنى كرد و ممكن است بر مجاز حمل كرد.
اگر آن را به حقيقت معنى كنيم بسيارى از فقيهان در مذاهب مختلف همين گونه معنى كردهاند و در مذهب اماميه هم همين گونه است، يعنى انجام دادن كار مستحبى بر كسى كه قضاى واجب بر عهده اوست صحيح نيست نه در مورد نماز و نه در ديگر عبادات. در مورد حج ميان همه مسلمانان اتفاق است كه براى كسى كه مستطيع بوده و حج واجب انجام نداده است، جايز نيست حج مستحبى انجام دهد و بر فرض كه نيت مستحب كند حج او به حساب حج واجب نهاده مىشود. اما در مورد زكات هيچ كس را نمىشناسم كه بگويد پرداخت زكات مستحبى (صدقه) براى كسى كه زكات واجب را پرداخت نكرده است ثواب ندارد.
و اگر اين سخن را به مجاز معنى كنيم، معنى آن چنين است كه بايد آنچه را كه مهم است بر آنچه كه مهم نيست مقدم بدارند و در آداب دربارى و برادرانه هم همين گونه است، نظير آنكه به كسى سفارش مىكنى و مىگويى نبايد پيش از تعظيم و خدمت به فرزند پادشاه به حاجب تعظيم و خدمت كنى كه مقصود تو از تعظيم و خدمت تقرب به پادشاه است و در صورتى كه خدمت به غلام پادشاه را مقدم بر خدمت به پسر او قرار دهى، بديهى است كه مايه تقرب نيست.
ولى بايد سخن على (عليه السّلام)را حمل بر معنى حقيقى كرد كه اهتمام امير المؤمنين (عليه السّلام) در سفارشهاى خود و خطبههاى خويش بيشتر در مورد كارهاى دينى و شرعى است و امور شرع در نظرش بزرگتر است.»
(جلوهتاريخدرشرحنهجالبلاغه، ابنابىالحديد، ج7، صص259و260)
اگر آن را به حقيقت معنى كنيم بسيارى از فقيهان در مذاهب مختلف همين گونه معنى كردهاند و در مذهب اماميه هم همين گونه است، يعنى انجام دادن كار مستحبى بر كسى كه قضاى واجب بر عهده اوست صحيح نيست نه در مورد نماز و نه در ديگر عبادات. در مورد حج ميان همه مسلمانان اتفاق است كه براى كسى كه مستطيع بوده و حج واجب انجام نداده است، جايز نيست حج مستحبى انجام دهد و بر فرض كه نيت مستحب كند حج او به حساب حج واجب نهاده مىشود. اما در مورد زكات هيچ كس را نمىشناسم كه بگويد پرداخت زكات مستحبى (صدقه) براى كسى كه زكات واجب را پرداخت نكرده است ثواب ندارد.
و اگر اين سخن را به مجاز معنى كنيم، معنى آن چنين است كه بايد آنچه را كه مهم است بر آنچه كه مهم نيست مقدم بدارند و در آداب دربارى و برادرانه هم همين گونه است، نظير آنكه به كسى سفارش مىكنى و مىگويى نبايد پيش از تعظيم و خدمت به فرزند پادشاه به حاجب تعظيم و خدمت كنى كه مقصود تو از تعظيم و خدمت تقرب به پادشاه است و در صورتى كه خدمت به غلام پادشاه را مقدم بر خدمت به پسر او قرار دهى، بديهى است كه مايه تقرب نيست.
ولى بايد سخن على (عليه السّلام)را حمل بر معنى حقيقى كرد كه اهتمام امير المؤمنين (عليه السّلام) در سفارشهاى خود و خطبههاى خويش بيشتر در مورد كارهاى دينى و شرعى است و امور شرع در نظرش بزرگتر است.»
(جلوهتاريخدرشرحنهجالبلاغه، ابنابىالحديد، ج7، صص259و260)
واژه شناسی
- قُرْبَةَ
تقرب به خدا به وسیلة عبادت، در این حکمت قربۀ به معنی نزدیکی به خدا است.[1]
- النَّوَافِلِ
مستحبات.[2]
- أَضَرَّتْ، اَضرَّ، اِضرارا
زیان رسانیدن، ضررزدن.[3]
- الْفَرَائِضِ
واجبات.[4]
واژه کاوی
- النَّوَافِل (نفل)
«نَوَافِل»: جمع «نافله» به معنای زیادی است و زيادتر از واجب را نافله نيز گويند.[5] اعمال مستحب و خيرى که واجب نباشد،[6] یا بخشیدن هر چیزی که بخشش آن واجب نباشد مانند صدقه، نماز های نافله، نافله نامیده میشود و برایش ثواب نوشته میشود.[7]
تفاوت «نافله» و«ندب»:
«ندب» امری است که به آن سفارش میشود حالا اگر این سفارش در شرع آمده باشد «نافله» نامیده میشود، «نافله» در شرع و لغت به یک معنی است، معنای دیگر «نافله» هدیه است، همچنین به عطیه (هدیه) «نوفل» نیز گفته میشود که جمع آن «نوافل» است.[8]
تفاوت «نافله» و«ندب»:
«ندب» امری است که به آن سفارش میشود حالا اگر این سفارش در شرع آمده باشد «نافله» نامیده میشود، «نافله» در شرع و لغت به یک معنی است، معنای دیگر «نافله» هدیه است، همچنین به عطیه (هدیه) «نوفل» نیز گفته میشود که جمع آن «نوافل» است.[8]
- فَرَائِض (فرض)
«فریضه» اسم میباشد،[9] جمع فریضه، به معنی فرض كردن، صدقهای كه واجب باشد، سهم واجب و تعيين شده.[10]
تفاوت «فرض» و «وجوب»:
«فرض» فقط از جانب خدا است ولی «وجوب» ممکن است از سوی پروردگار یا دیگری نیز صادر شود. نماز ظهر را هم واجب و هم فرض میگویند.[11]
«فریضه» زیرمجموعه «واجب» است یا به عبارتی واجب شرعی را «فرض» مینامند، فرایض حد و حدود مشخصی دارند.[12]
تفاوت «فرض» و «وجوب»:
«فرض» فقط از جانب خدا است ولی «وجوب» ممکن است از سوی پروردگار یا دیگری نیز صادر شود. نماز ظهر را هم واجب و هم فرض میگویند.[11]
«فریضه» زیرمجموعه «واجب» است یا به عبارتی واجب شرعی را «فرض» مینامند، فرایض حد و حدود مشخصی دارند.[12]
[1]- کلید گشایش نهج البلاغه، ص643.
[2]- ترجمۀ روان باشرح واژگان ابوالفضل بهرام پور، ص684.
[3]- کلید گشایش نهج البلاغه، ص500
[4]- ترجمۀ روان باشرح واژگان ابوالفضل بهرام پور، ص684.
[5]- ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج4، ص388.
[6]- فرهنگ ابجدى، ص927.
[7]- لسان العرب، ج11، صص671 و 672.
[8]- الفروق في اللغة، ص220.
[9]- كتاب العين، ج7، ص29.
[10]- فرهنگ ابجدى، ص663.
[11]- الفروق في اللغة، صص 218و219.
[12]- مجمع البحرين، ج4، ص221.
اضف تعليق