حکمت ها

حکمت چهل و پنجم فراز اول

وَقَالَ (علیه‌السّلام):

«لَوْ ضَرَبْتُ خَيْشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَيْفِي هَذَا عَلَى أَنْ يُبْغِضَنِي مَا أَبْغَضَنِي وَ لَوْ صَبَبْتُ الدُّنْيَا بِجَمَّاتِهَا عَلَى الْمُنَافِقِ عَلَى أَنْ يُحِبَّنِي مَا أَحَبَّنِي».

ترجمه‌ها

- ترجمه نهج البلاغه (فقیهی)
«اگر با اين شمشيرم به بالاى بينى مومن بزنم تا مرا دشمن بدارد، مرا دشمن نخواهد داشت و اگر دنيا و همه ثروتهاى آن را بر روى منافق بريزم تا مرا دوست بدارد، دوست نخواهد داشت».

(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص663)
- ترجمه نهج البلاغه (استاد ولی)
«اگر با این شمشیرم بینی مؤمن را بزنم تا مرا دشمن دارد هرگز دشمن نخواهد داشت. و اگر همه‌ی دنیا را با هرچه دارد در کام منافق فرو ریزم تا مرا دوست دارد دوست نخواهد داشت».

(نهج‌البلاغه، ترجمه حسین‌استاد ولی، ص477)
- ترجمه نهج البلاغه (بهرام پور)
«اگر با این شمشیرم بر بینی مؤمن زنم که دشمنم شود، دشمن من نخواهد شد و اگر تمام دنیا را نثار منافق کنم که دوستم بدارد، دوستم نخواهد داشت».

(نهج البلاغه ترجمه روان‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص685)
- ترجمه نهج البلاغه (فیض الاسلام)
در باره مؤمن و منافق:

«اگر با اين شمشيرم به بن بينى مؤمن بزنم كه با من دشمن شود دشمنى نخواهد نمود، و اگر همه (كالاى) دنيا را بر سر منافق بريزم كه مرا (براستى) دوست دارد دوست نخواهد داشت».

(ترجمه‌وشرح‌نهج‌البلاغه، فيض‌الاسلام، ج6،ص1109)

شروح

این حکمت به فطرت پاک و سالم مؤمن اشاره دارد، لذا حتی بر او شمشیر هم فرود آید، بغض حضرت را به‌دل نمی‌گیرد..

- ترجمۀ توضیح نهج البلاغه (آیت الله شیرازی)
«اگر بينى مؤمن را با اين شمشيرم بكوبم تا مرا دشمن بدارد دشمن نخواهد داشت، چون مؤمن، آخرت را مى‌خواهد و امام (عليه‌السلام) نيز به سوى آخرت فرا مى‌خواند و لذا جوياىِ آخرت، هرگز و در هيچ شرايطى با امام (عليه‌السلام) دشمنى نخواهد كرد.

و نيز اگر تمام دنيا را با همه آرايه‌هاى آن به منافق بدهم و در دامان او بريزم تا دوستم بدارد، هرگز دوست نخواهد داشت».‌

(ترجمۀ توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص365)
- توضیح نهج البلاغه (ابن میثم)
«اگر با شمشير بر انتهاى بينى مؤمن بزنم تا با من دشمنى كند، با من دشمن نخواهد شد، و اگر تمام دنيا را بر سر منافق بريزم تا مرا دوست بدارد، دوست من نخواهد شد».

جمّات جمع جمّه، عبارت است از جايى از زمين كه در آن جا آب گرد آيد. و از آن رو كه ايمان راستين باعث اتحاد و محبت خالص ميان مؤمنان در راه خداست، ناگزير دشمنى و كينه امام (عليه السلام) با آن در يك دل جمع نشود. و از طرفى چون نفاق مخالف ايمان است، با آنچه لازمه ايمان است يعنى محبت در راه خدا نيز مخالف است و با آن جمع شدنى نيست، هر چند به بهاى دادن مال فراوانى به شخص منافق باشد.

كلمه جمّات را از باب تشبيه معقول به محسوس، براى محل اجتماع اموال دنيا، استعاره آورده است، آرى گاهى به وسيله مال دنيا محبت عرضى حاصل مى‌شود كه با از بين رفتن علّت يعنى صرف مال و نظير آن، محبت نيز از بين مى‌رود، و سخن در اين نوع از محبت نيست، اين است راز سخن امام (عليه السلام) : دشمن نمى‌دارد... و امام (عليه السلام) اين مطلب را بر قضاى الهى كه بر زبان پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله) مقدّر شده، نسبت داده است.

(ترجمه‌شرح‌نهج‌البلاغه‌ابن‌ميثم، ج5، صص450و451)
- توضیح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید)
«اگر با اين شمشير خود بر بينى مؤمن زنم تا مرا دشمن بدارد، مرا دشمن نخواهد داشت و اگر همه جهان را بر منافق فرو ريزم كه مرا دوست بدارد، دوستم نخواهد داشت‌».

مراد امام على (عليه السّلام) از بيان اين فصل ياد آورى مطالبى است كه پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) در مورد او فرموده است كه «تو را مؤمن دشمن نمى‌دارد و منافق دوست نمى‌دارد»، و اين سخن حقى است كه ايمان و دشمن داشتن امام على (عليه السّلام) با يكديگر جمع نمى‌شود، زيرا دشمن داشتن على (عليه السّلام) گناه كبيره است و كسى كه مرتكب گناه كبيره مى‌شود در نظر و عقيده ما، مسلمان ناميده نمى‌شود. منافق هم كسى است كه تظاهر به اسلام مى‌كند و در باطن كافر است، و كافر نمى‌تواند به اعتقاد خود على را دوست بدارد زيرا مقصود از اين خبر، محبت دينى است و كسى كه معتقد به اسلام نباشد نمى‌تواند هيچ كس از اهل اسلام را به سبب مسلمانى دوست بدارد تا چه رسد در مورد امام على (عليه السّلام) آن هم با توجه به جهاد او در راه دين. بنابر اين، اين سخن حق است و در كتابهاى صحاح به صورتى ديگر نقل شده است كه چنين است: «كسى جز مؤمن تو را دوست نمى‌دارد و كسى جز منافق تو را دشمن نمى‌دارد.»، و ما در مباحث گذشته اين كلمه را شرح داديم‌.

(جلوه‌تاريخ‌درشرح‌نهج‌البلاغه، ‌ابن‌ابى‌الحديد، ج7، ص265)

واژه شناسی

- خَيْشُومَ
بیخ بینی.[1]
- بِسَيْفِي هَذَا
با این شمشیرم.[2]
- صَبَبْتُ
سرازیر کردم.[3]
- جَمَّاتِهَا
جمع جَمَّة. اینجا یعنی تمام آن را.[4]

واژه کاوی

- الْمُؤْمِنِ (أمن)
«أمن» به‌معنای آرامش قلب، تصدیق،[5] امنیت،[6]خاطر جمع بودن،[7] از بین بردن ترس، وحشت و اضطراب است.[8]

ايمان از «أمن» مشتق شده[9] و به‌معنای گرایش و عقيدۀ استوار به آن‌چه خدا متعال وحى کرده؛[10] از این‌رو به کسی «مؤمن» گویند که تسليم حق شود و تسلیمش توأم با عمل باشد. مؤمن در تسلیم خود بی‌اضطراب است،[11] همان‌طور که قرآن کریم می‌فرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ‌ الَّذِينَ‌ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا».[12]

تفاوت «تَقی» و «مُتَّقی» و «مُؤمِن»:

«تقی» در مقایسه با «متقی» ضمن مبالغه‌آمیز بودن، برای مدح کردن شخص مناسب‌تراست؛ همین رابطه در خصوص «متقی» و«مؤمن» نیز صدق می‌کند. «مؤمن» به ظاهر شخص اطلاق می‌شود ولی «متقی» در نظر شریعت، پس از آگاهی دقیق از فرد اطلاق می‌شود.[13]

[1]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص685.

[2]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص685.

[3]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص685.

[4]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص685.

[5]- معجم المقاييس اللغه، ج‌1، ص133.

[6]- فرهنگ ابجدى، ص134.

[7]- قاموس قرآن، ج‌1، ص123.

[8]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‌1، ص150.

[9]- قاموس قرآن، ج‌1، ص126.

[10]- فرهنگ ابجدى، ص169.

[11]- قاموس قرآن، ج‌1، صص125و126.

[12]- حجرات، آیه15.

[13]- االفروق فی اللغه، ص216.

اضف تعليق