وَقَالَ (علیهالسّلام):
«وَ ذَلِكَ أَنَّهُ قُضِيَ فَانْقَضَى عَلَى لِسَانِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ (صَلّی الله عَلَیْهِ وَ آلهِ) أَنَّهُ قَالَ: يَاعَلِيُّ لَايُبْغِضُكَ مُؤْمِنٌ وَ لَايُحِبُّكَ مُنَافِقٌ».
ترجمهها
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص663)
(نهجالبلاغه، ترجمه حسیناستاد ولی، ص477)
(نهج البلاغه ترجمه روانباشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، صص685و686)
«و اين براى آنست كه (در حكم الهىّ) گذشته و به زبان پيغمبر امّى (صلّى اللّه عليه و آله) جارى گشته كه فرموده: يا علىّ مؤمن با تو دشمن نمىشود و منافق ترا دوست نمىدارد».
(ترجمهوشرحنهجالبلاغه، فيضالاسلام، ج6،ص1109)
شروح
این حکمت به آلودگی فطرت منافق اشاره دارد، لذا هیچگاه به حضرت علاقمند نمیشود حتی اگر تمام دنیا را به او بدهند.
(ترجمۀ توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص365)
(ترجمهشرحنهجالبلاغه، ابنميثم، ج5، ص451)
(جلوهتاريخدرشرحنهجالبلاغه، ابنابىالحديد، ج7، ص265)
واژه شناسی
واژه کاوی
رفتن در تونل جاده[9]یا زیرِ زمین که به مکان دیگر راه فرار دارد ،[10] از جمله معانی «نفق» بهشمار میرود.
«نِفاق» یعنی کسیکه در ظاهر، اسلام خود را برای خانواده آشکار کند و کفر خود را در باطن، مخفی کند و با خانوادهاش همراه شود،[11] که خدای متعال در قرآن کریم میفرماید: «يَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ؛ آنها به زبان چیزی میگویند که در دل ندارند».[12]
«منافق» یعنی کسیکه از دری داخل شریعت شود و از در دیگری خارج شود. به این عمل، نفاق[13]و دورویی میگویند؛[14] که ناگزیر سبب گمراهی، نیرنگ و زیان میشود.[15]
تفاوت «نفاق» و «ریاء»:
«نفاق» یعنی ظاهر نمودن ایمان همراه با مخفی نگهداشتن کفر، که آن را برخی همانند عمل موش دانستهاند[16](موش دو سوراخ دارد يكى به نام نافقاء كه آن را مخفى ميدارد و ديگرى به نام قاصعاء كه آشكار است، وقتی دشمن در قاصعاء به آن حمله میكند وارد نافقاء شده و از آن خارج ميشود)[17] این واژه در خصوص آشکار یا مخفی نمودن کفر، ایمان و اسلام بهکار میرود؛ ولی «ریاء» يعني انسان زیبایی عملکرد خود را ظاهر کند تا مردم او را مدح کنند، نه اینکه ثوابی از ناحیه خدا بر کارش مترتب شود. [18]
این حکمت به آلودگی فطرت منافق اشاره دارد، لذا هیچگاه به حضرت علاقمند نمیشود حتی اگر تمام دنیا را به او بدهند.
[1]- دربارۀ نسبت امّى، چند وجه ذكر شده است از جمله اينكه در نسبت به امّ القرى مىباشد كه لقب مكّه است.
[2]- اين كلام در صحيح مسلم (ج ١ ص ٦١) به اين صورت روايت شده است: و الّذى فلق الحبّة و برأ لنّسمة انّه لعهد الىّ ان لا يحبّنى الاّ مؤمن و لا يبغضنى الاّ منافق. (قسم به خدايى كه دانه را شكافت و آدمى را آفريد، پيغمبر (صلی الله علیه و آله) به من وصيّت كرد و گفت كه جز مؤمن، كس ديگرى مرا دوست ندارد و جز منافق، كس ديگرى با من (يعنى على) دشمنى نمىورزد. و همين سخن است كه علماى فريقين، در مورد منافق بودن دشمن امير المؤمنين (علیه السلام) استدلال مىكنند و نويسندۀ اين سطور در كتاب وهابيان، در ضمن داستان ابن تيميه، در اين باره، شرحى ذكر كرده است.
[3]- يَا عَلِيُّ لَا يُبْغِضُكَ مُؤْمِنٌ وَ لَا يُحِبُّكَ مُنَافِقٌ
[4]- ترجمه توضیح نهجالبلاغه، آیهالله سید محمد شیرازی، ج4، ص365.
[5]- ترجمه توضیح نهجالبلاغه، آیهالله سید محمد شیرازی، ج4، ص365.
[6]- ترجمه توضیح نهجالبلاغه، آیهالله سید محمد شیرازی، ج4، ص365.
[7]- معجم المقاييس اللغه، ج5، ص454.
[8]- التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج12، ص229.
[9]- مفردات الفاظ القرآن، ص819.
[10]- تهذيب اللغه، ج9، ص656.
[11]- الإفصاح فی فقه اللغه، ج1، ص1259.
[12]- آلعمران، آیه167.
[13]- مفردات الفاظ القرآن، ص819.
[14]- فرهنگ ابجدي، ص924.
[15]- التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج12، ص231 و 232.
[16]- الفروق في اللغه، ص223.
[17]- قاموس قرآن، ج7، ص99.
[18]- الفروق في اللغه، ص223.
اضف تعليق