حکمت ها

حکمت چهل و پنجم فراز دوم

وَقَالَ (علیه‌السّلام):

«وَ ذَلِكَ أَنَّهُ قُضِيَ فَانْقَضَى عَلَى لِسَانِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ (صَلّی الله عَلَیْهِ وَ آلهِ) أَنَّهُ قَالَ: يَاعَلِيُّ لَايُبْغِضُكَ مُؤْمِنٌ وَ لَايُحِبُّكَ مُنَافِقٌ».




ترجمه‌ها

- ترجمه نهج البلاغه (فقیهی)
«علت چنين امرى اين است که حکم خدا جارى شده و بر زبان پيامبر امى[16] (صلى الله عليه و آله) گذشته است که او فرمود: اى على، مومن، هرگز تو را دشمن نخواهد داشت منافق هم، هيچگاه تو را دوست نخواهد داشت[17]».

(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص663)
- ترجمه نهج البلاغه (استاد ولی)
«زیرا حکم خدا گذشته و بر زبان پیامبر امّی (صلی الله علیه و آله و سلم) جاری شده که فرمود: (ای علی، هیچ مؤمنی تو را دشمن نمی‌دارد، و هیچ منافقی تو را دوست نمی‌دارد)».

(نهج‌البلاغه، ترجمه حسین‌استاد ولی، ص477)
- ترجمه نهج البلاغه (بهرام پور)
«و این بدان جهت است که مقرر شده و بر زبان پیامبر امّی (صلی الله علیه و آله) جاری شده است که فرمود: (یا علی! مؤمن تو را دشمن نگیرد و منافق تو را دوست نخواهد داشت)».

(نهج البلاغه ترجمه روان‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، صص685و686)
- ترجمه نهج البلاغه (فیض الاسلام)
در باره مؤمن و منافق:

«و اين براى آنست كه (در حكم الهىّ) گذشته و به زبان پيغمبر امّى (صلّى اللّه عليه و آله) جارى گشته كه فرموده: يا علىّ مؤمن با تو دشمن نمى‌شود و منافق ترا دوست نمى‌دارد».

(ترجمه‌وشرح‌نهج‌البلاغه، فيض‌الاسلام، ج6،ص1109)

شروح

این حکمت به آلودگی فطرت منافق اشاره دارد، لذا هیچ‌گاه به حضرت علاقمند نمی‌شود حتی اگر تمام دنیا را به او بدهند.

- ترجمۀ توضیح نهج البلاغه (آیت الله شیرازی)
«زيرا منافق اهل دنياست و دين را براى خود پرده و حجابى قرار داده و اهل دنيا، اهل آخرت را دوست ندارند، تا چه رسد به پيشوا و رهبرشان؛ و اين حقيقت بر زبان پيامبر امّى (صلى‌الله‌ عليه‌ و‌آله) جارى شده كه فرمود: «اى على، مؤمن تو را دشمن و منافق تو را دوست نمى‌دارد» و اين سخنْ حق و مطابق با واقع و تخلّف‌ناپذير است».

(ترجمۀ توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص365)
- توضیح نهج البلاغه (ابن میثم)
«اين بدان دليل است كه در قضاى الهى گذشته و بر زبان پيامبر امّى (صلى الله عليه و آله) جارى شده است كه فرمود: يا على، مؤمن كينه تو را بر دل نمى‌گيرد و منافق دوست تو نمى‌شود[18]».

(ترجمه‌شرح‌نهج‌البلاغه، ‌ابن‌ميثم، ج‌5، ص451)
- توضیح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید)
«و اين بدان سبب است كه قضا جارى شد و بر زبان پيامبر امّى (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) گذشت كه فرمود: اى على مؤمن تو را دشمن نمى‌دارد و منافق تو را دوست نمى‌دارد».

(جلوه‌تاريخ‌درشرح‌نهج‌البلاغه‌، ابن‌ابى‌الحديد، ج‌7، ص265)

واژه شناسی

- قُضِيَ
مقدر شد.[4]
- فَانْقَضَى
جارى شد.[5]
- الْأُمِّيِّ
منسوب به أم القرى (مكه).[6]

واژه کاوی

- المُنَافِقِ (نفق)
«نفق» در اصل به‌معنای قطع و از بین‌رفتن چیزی، پنهان‌نمودن و چشم‌پوشی از چیزی[7]و فنا شدن بعد از جریان است.[8]

رفتن در تونل جاده[9]یا زیرِ زمین که به مکان دیگر راه فرار دارد ،[10] از جمله معانی «نفق» به‌شمار می‌رود.

«نِفاق» یعنی کسی‌که در ظاهر، اسلام خود را برای خانواده آشکار کند و کفر خود را در باطن، مخفی کند و با خانواده‌اش همراه شود،[11] که خدای متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «يَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ؛ آن‌ها به زبان چیزی می‌گویند که در دل ندارند».‌[12]

«منافق» یعنی کسی‌که از دری داخل شریعت شود و از در دیگری خارج شود. به این عمل، نفاق[13]و دورویی می‌گویند؛[14] که ناگزیر سبب گمراهی، نیرنگ و زیان می‌شود.[15]



تفاوت «نفاق»‌ و «ریاء»:

«نفاق» یعنی ظاهر نمودن ایمان همراه با مخفی نگه‌داشتن کفر، که آن را برخی همانند عمل موش دانسته‌اند[16](موش دو سوراخ دارد يكى به نام نافقاء كه آن را مخفى مي‌دارد و ديگرى به نام قاصعاء كه آشكار است، وقتی دشمن در قاصعاء به آن حمله می‌كند وارد نافقاء شده و از آن خارج مي‌شود)[17] این واژه در خصوص آشکار یا مخفی نمودن کفر، ایمان و اسلام به‌کار می‌رود؛ ولی «ریاء» يعني انسان زیبایی عملکرد خود را ظاهر ‌کند تا مردم او را مدح کنند، نه این‌که ثوابی از ناحیه خدا بر کارش مترتب شود. [18]



این حکمت به آلودگی فطرت منافق اشاره دارد، لذا هیچ‌گاه به حضرت علاقمند نمی‌شود حتی اگر تمام دنیا را به او بدهند.

[1]- دربارۀ نسبت امّى، چند وجه ذكر شده است از جمله اينكه در نسبت به امّ القرى مى‌باشد كه لقب مكّه است.

[2]- اين كلام در صحيح مسلم (ج ١ ص ٦١) به اين صورت روايت شده است: و الّذى فلق الحبّة و برأ لنّسمة انّه لعهد الىّ ان لا يحبّنى الاّ مؤمن و لا يبغضنى الاّ منافق. (قسم به خدايى كه دانه را شكافت و آدمى را آفريد، پيغمبر (صلی الله علیه و آله) به من وصيّت كرد و گفت كه جز مؤمن، كس ديگرى مرا دوست ندارد و جز منافق، كس ديگرى با من (يعنى على) دشمنى نمى‌ورزد. و همين سخن است كه علماى فريقين، در مورد منافق بودن دشمن امير المؤمنين (علیه السلام) استدلال مى‌كنند و نويسندۀ اين سطور در كتاب وهابيان، در ضمن داستان ابن تيميه، در اين باره، شرحى ذكر كرده است.

[3]- يَا عَلِيُّ لَا يُبْغِضُكَ مُؤْمِنٌ وَ لَا يُحِبُّكَ مُنَافِقٌ

[4]- ترجمه توضیح نهج‌البلاغه، آیه‌الله سید محمد شیرازی، ج4، ص365.

[5]- ترجمه توضیح نهج‌البلاغه، آیه‌الله سید محمد شیرازی، ج4، ص365.

[6]- ترجمه توضیح نهج‌البلاغه، آیه‌الله سید محمد شیرازی، ج4، ص365.

[7]- معجم المقاييس اللغه، ج‌5، ص454.

[8]- التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‌12، ص229.

[9]- مفردات الفاظ القرآن، ص819.

[10]- تهذيب اللغه، ج‌9، ص656.

[11]- الإفصاح فی فقه اللغه، ج‌1، ص1259.

[12]- آل‌عمران، آیه167.

[13]- مفردات الفاظ القرآن، ص819.

[14]- فرهنگ ابجدي، ص924.

[15]- التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‌12، ص231 و 232.

[16]- الفروق في اللغه، ص223.

[17]- قاموس قرآن، ج‌7، ص99.

[18]- الفروق في اللغه، ص223.

اضف تعليق