و قال (علیه السلام):
«الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ، وَ الْحَزْمُ بِإِجَالَةِ الرَّأْيِ، وَ الرَّأْيُ بِتَحْصِينِ الْأَسْرَارِ».
ترجمهها
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص664)
(نهجالبلاغه، ترجمه حسیناستاد ولی، ص477)
(نهج البلاغه ترجمه روانباشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص686)
«فيروزى يافتن بحزم و خوددارى است، و حزم بكار انداختن انديشه است، و انديشه به نگهدارى اسرار و نهانيها است (پس هر كه سرّ و نهان خويش فاش كند رأى و انديشه را محافظت نكرده از حزم و دور انديشى خارج گشته و در نتيجه به مقصودش نمىرسد)».
(ترجمهوشرحنهجالبلاغه، فيضالاسلام، ج6،ص1111)
شروح
و انديشه با رازدارى صورت مىگيرد، چون وقتى انسان مىتواند در اوج باشد كه اسرار خود را حفظ كند، و از آنها نتيجه بگيرد، ولى وقتى كه راز خود را آشكار كرد، موانعى سد راه تحقق آراى او خواهد شد».
(ترجمۀ توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، صص366و367)
دورانديشى آن است كه انسان در رويدادها تا جايى كه ممكن است، پيش از هر عمل، كارى را كه به سلامت نزديكتر و از فريب خوردن به دور است، انجام دهد.
اجالة الرأى، يعنى به كار انداختن فكر، و نگهدارى رازها كه همان پوشيده داشتن سرّ و رازدارى است.
امام (عليه السلام) به نزديكترين وسيله پيروزى يعنى دورانديشى، و به دورترين آن، يعنى رازدارى اشاره فرموده است، و همچنين به حدّ وسط آن كه به كار انداختن فكر و انديشه است. امّا اين كه رازدارى وسيله انديشه درست است از آن روست كه فاش كردن راز در تصميمات جنگى و امثال آن باعث اطلاع دشمن از آن و اقدام متقابل و موجب بهم ريختن آنها مىگردد. كه اين خود ناشى از فكر غلط است. و امّا اين كه به كار انداختن فكر در انتخاب مورد مصلحت، باعث دورانديشى است، از آن جهت است كه اگر فكر به كار نيفتد ممكن است كارى كه پيش از رخدادها انجام مىگيرد با آنها هماهنگى نداشته باشد و در نتيجه دورانديشى به عمل نيامده است. و امّا اين كه دورانديشى باعث پيروزى است امر واضحى است.»
(ترجمهشرحنهجالبلاغه، ابنميثم، ج5، صص453و454)
(جلوهتاريخدرشرحنهجالبلاغه، ابنابىالحديد، ج7، ص267)
1. الظَّفَرُ بِالْحَزْم؛ پیروزی در دوراندیشی است.
2. الْحَزْمُ بِإِجَالَةِ الرَّأْي؛ دوراندیشی در به کارگیری فکر و اندیشه است.
3. الرَّأْيُ بِتَحْصِينِ الْأَسْرَار؛ فکر و اندیشه در نگه داشتن اسرار است.
در این حکمت اولین رمز موفقیت و نزدیکترین وسیله به پیروزی، دوراندیشی و آیندهنگری بیان شده؛ یعنی در مسیر موفقیت، توجه به عواقب کار، اصلی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت؛ چراکه اگر انسان سطحینگر باشد، در مقابله با حوادثی که از قبل پیشبینی نشده وآمادگی آن را نداشته، از پا در میآید و شکست میخورد.
در مرحله دوم فرمودند:« الْحَزْمُ بِإِجَالَةِ الرَّأْي» فردی که میخواهد موفق شود باید با دقت جوانب مختلف و حالات ممکنِ مسئله را بررسی کرده و بدون چشم پوشی از هیچ موضوعی تصمیم بگیرد؛ مانند مرد جنگی که در میدان نبرد با اسب جولان میدهد تا از نقاط ضعف و قوتِ میدان آگاه شود.
دورترین وسیله برای دستیابی به موفقیت در این حکمت، حفظ اسرار است که سبب نگهداری از فکر و اندیشه میشود؛ مثلا اگر اسرار جنگی فاش شود، دشمن از آنان آگاه میشود و در نتیجه فکر و اندیشه از بین میرود.
اگر انسان بخواهد در هر مسیری به موفقیت برسد باید از اسرارش محافطت کند؛ چرا که عدم نگهداری و حفظ اسرار، از ضعف انسان سرچشمه میگیرد. همچنین در احادیث مختلفی بیان شده اگر شخصی میخواهد به هدفش برسد تا زمانی که به نتیجه نرسیده، آن را فاش نکند؛ همانطور که امام جواد عليه السلام فرمودهاند: «إظهارُ الشَّيءِ قبلَ أن يَستَحكِمَ مَفسَدَةٌ لَهُ؛ اظهار کردن چيزي قبل از آنكه محكم و قطعي گردد و به نتیجه برسد، باعث تباهي آن است.»[1]
واژه شناسی
واژه کاوی
«ظَفِرَ بِهِ» یعنی انسان به مراد و خواسته خود رسيد و پيروز شد.[12]
تفاوت «ظفر» و «فوز»:
«ظفر» به معنای جنگیدن و برتری بر دیگری است؛ مانند «مِنْ بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَكُمْ عَلَيْهِمْ؛ بعد از آنكه شما را بر آنها پيروز ساخت».[13] «فوز» به معنای غلبه پیدا کردن، نجات از بدی و نیل به خیر است.[14] گاهی «ظفر» در معنای «فوز» به کار میورد ولی هیچ گاه واژه «فوز» به جای «ظفر» به کار نمیرود.[15]
به نظر میرسد «ظفر» به معنای پیروزی و به دست آوردن چیزی است که شخص به دنبالش بوده است.
«حزَم أمرَه و رأيه» یعنی امر و نظرش را محکم و استوار کرد.[22] «حازِم» به معنای شخص عاقل هوشیار است.[23] از این ماده هفت مورد در نهجالبلاغه آمده است.[24]
به نظر میرسد «حَزْم» به معنای آینده نگری و محکم کاری در امور باشد، به طوری که امور به صورت متقن و بدون اشکال انجام شوند.
[1]- منتخب ميزان الحكمه، ج1، ص268.
[2]- کلید گشایش نهجالبلاغه، ص525.
[3]- کلید گشایش نهجالبلاغه، ص170.
[4]- المنجد به نقل از کلید گشایش نهجالبلاغه، ص146.
[5]- کلید گشایش نهجالبلاغه، ص146.
[6]- کلید گشایش نهجالبلاغه، ص294.
[7]- کلید گشایش نهجالبلاغه، ص180.
[8]- کلید گشایش نهجالبلاغه، ص387.
[9]- معجم المقاييس اللغة، ج3، ص465.
[10]- مفردات ألفاظ القرآن، ص535.
[11]- كتاب العين، ج8، ص158.
[12]- فرهنگ ابجدى، ص589.
[13]- فتح، آیه24.
[14]- این نظر علی بن عیسی است.
[15]- الفروق في اللغة، ص205.
[16]- معجم مقاييس اللغه، ج2، ص53.
[17]- مجمع البحرين، ج6، ص39.
[18]- کلید گشایش نهجالبلاغه، ص170.
[19]- مفردات نهجالبلاغه، ج1، ص257.
[20]- فرهنگ ابجدی، ص327.
[21]- معجم مقاييس اللغه، ج2، ص53.
[22]- الإفصاح في فقه اللغة، ج1، ص140.
[23]- تاج العروس من جواهر القاموس، ج16، ص148.
[24]- مفردات نهجالبلاغه، ج1، ص257.
اضف تعليق