و قال (علیه السلام):
«أَهْلُ الدُّنْيَا كَرَكْبٍ يُسَارُ بِهِمْ وَ هُمْ نِيَامٌ».
ترجمهها
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص665)
(نهجالبلاغه، ترجمه حسیناستاد ولی، ص479)
(نهج البلاغه ترجمه روانباشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص689)
«اهل دنيا مانند كاروانى هستند كه ايشان را مىبرند در حاليكه خوابند (و آگاه نيستند كه ناگهان راه طىّ شده به جايگاه هميشگى رسيدهاند و منادى فرياد ميكند: فرود آئيد و بار بگشائيد)».
(ترجمهوشرحنهجالبلاغه، فيضالاسلام، ج6، ص1115)
شروح
(توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص371)
وجه شبه، جمله يسار بهم و هم نيام (آنها را در حالى كه خوابند مىبرند) است. توضيح آن كه دنيا به منزله راهى است براى اهل دنيا كه از آن راه به سمت آخرت مىروند، در حالى كه از نتيجه آن، و كار و تلاش براى آن در غفلتند، تا وقتى كه به سر منزل مىرسند، بنا بر اين همانند كاروانى هستند در حال خواب كه آنها را راه مىبرند تا وقتى كه به سر منزل خود مىرسند.
(ترجمهشرحنهجالبلاغه، ابنميثم، ج5، ص461)
(جلوهتاريخدرشرحنهجالبلاغه، ابنابىالحديد، ج7، ص284)
در بازخوانی آیاتی که دنیا را لهو و لعب خوانده، با روایاتی که ناظر به این آیات است، میتوان چنین برداشت کرد که دنیا به خودیِ خود موضوعیتی ندارد و تنها فرصتی کوتاه برای جمع آوری زاد و توشه برای سفری بسیار طولانی است. داشتن چنین دیدگاهی به دنیا سبب میشود شخص در مسیر رشد و پرورش خود گام بردارد و توانایی خود را در مسیر بازسازی آخرت به کار گیرد.
در مقابل، کسی که دنیا را هدف و مقصد نهایی خود میداند، تمام تلاش خود را برای آبادسازی دوروزه دنیا به کار میگیرد و از توجه به آخرت بازمیماند؛ جهانی که انسان برای سعادت در آن، در دنیا بامشکلات و امتحانات زیادی روبهرو شده و از موانع مختلفی میگذرد و اگر نسبت به امتحانات الهی بیتوجه باشد، مانند کسی است که در میدانِ مین قرار دارد و بدون هیچ توجهی به زمینِ خطرناک زیر پایش حرکت میکند؛ چنین شخصی در هر قدمی که برمیدارد، احتمال هلاکت و نابودیش وجود دارد و ممکن است در آخرت در گروه زیانکاران قرار گیرد.
سرمایه اصلی انسان در این دنیا عمر اوست، و چنین شخصی تمام سرمایه خود را بدون آنکه سودی به دست آورد، از دست میدهد. حکمت مورد بحث، چنین اشخاصی را به فرد خوابی تشبیه کرده که نادانسته و ناخواسته، به سوی مقصدی روان است. نه میداند به کدام سو روانه میشود، و نه از خطرهای پیش رو آگاه است. تنها زمانی که ناقوس مرگ به صدا درمیآید، از خواب برمیخیزد که خیلی دیر است و فرصتی برای جبران ندارد.
شب و روز، ماه و سال میگذرد و انسان از این حقیقت که سرمایۀ عمر روز به روز کاسته میشود، غافل است؛ سرمایهای که از هر لحظهاش باید نهایت استفاده را کرد، ولی او در برابر این سرمایه هیچ سودی به دست نیاورده است. چنین افرادی به «أَهْلُ الدُّنْيَا كَرَكْبٍ يُسَارُ بِهِمْ وَ هُمْ نِيَام؛ اهل دنيا مانند كاروان شترسوار هستند كه خود در خواب هستند ولى آنها را مىبرند.» تشبیه شدهاند؛ اهل دنیا، بسانِ شخصی خفته هستند که بر مرکبی سوار شده و به سوی مقصدی رانده میشود. ممکن است تشبیه این افراد، به شخص خفته از آن روی باشد که چنین شخصی، افسار مرکب خود را در دست نگرفته است، نمیداند که به سوی چه مقصدی روان است و به زیباییها و ترسهای مسیر توجهی ندارد. شخص غفلتزده از گردنههای ترسناک یا زیباییهایی که در مسیر آخرت فراروی او قرار دارد، غافل است، برای رسیدن به مقصد برتر، برنامهریزی و اندیشه ندارد و از فرصتها یا تهدیدهای پیش رویش غافل است. این افراد تنها توسط مرگ از خواب غفلت برمیخیزند؛ که بسیار دیر است و فرصتی برای جبران ندارند.
مشابه این سخن از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روایت شده: «النَّاسُ نِيَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا؛ مردم در خوابند، چون بميرند بيدار مىشوند.»[1]
امروز بكار خير اگر نشتابى فـرصـت چو گذشت كى دگر دريابى
عمر تو چو اسب است و تو مانند سوار او مىبردت تند و تو اندر خوابى[2]
واژه شناسی
واژه کاوی
«سارَ الدابَّةَ» یعنی سوار بر ستور شد. «سارَهُ» یعنی او را وادار به راه رفتن كرد.[10]
«أَسَارَ الرجلَ» یعنی آن مرد را به رفتن واداشت.[11]
«سايَرَهُ» یعنی با او همراه شد، توافق كرد[12] و با او رفت.[13]
برخی معتقدند «نَوم» و «نِيَام» به معنای «رُقاد» و «نُعاس» است؛ یعنی خوابیدن یا آغاز خواب رفتن و چرت زدن است[19] و برخی دیگر معتقدند «نوم» با «نُعاسُ» تفاوت دارد و «نُعاسُ» ابتدای به دست آوردن آرامش قبل از خواب و یا ابتدای خواب است،[20] که چشمها بسته میشود ولی به قلب نمیرسد؛ چراکه اگر به قلب برسد، آن زمان «نوم» است.[21]
در «نوم» حواس و حرکتِ انسان متوقف میشود نه جریان خون؛ چرا که جریان خون سبب حیات انسان است و متوقف شدن آن برابر است با مرگ انسان.[22]
«نِيَام» جمع «نَائِم»[23] به معنای شخص خوابيده است[24] و «نَامَ» یعنی فردی خوابید.[25]
در این حکمت اهل دنیا به افرادی خواب تشبیه شدهاند؛ چرا که فرد خواب، قدرت تعقل و درک ندارد و چون انسان خواب از نظر قدرت تحرک هم ضعیف میشود، به راحتی میتوانند او را به هر طرفی سوق دهند.
[1]- بحار الأنوار (چاپ بيروت)، ج50، ص134.
[2]- امثال و حکم نهج البلاغه، ص۵۸.
[3]- فرهنگ ابجدى، ص417.
[4]- ترجمه روان با شرح واژگان نهجالبلاغه، ص689.
[5]- ترجمه روان با شرح واژگان نهجالبلاغه، ص689.
[6]- ترجمه روان با شرح واژگان نهجالبلاغه، ص689.
[7]- معجم المقاييس اللغة، ج3، ص120.
[8]- قاموس قرآن، ج3، ص361.
[9]- مفردات ألفاظ القرآن، ص432.
[10]- فرهنگ ابجدى، ص469.
[11]- فرهنگ ابجدى، ص50.
[12]- فرهنگ ابجدى، ص472.
[13]- مقدمة الأدب، ص232.
[14]- قاموس قرآن، ج7، ص132.
[15]- معجم المقاييس اللغة، ج5، ص372.
[16]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج12، ص300.
[17]- الإفصاح فی فقه اللغة، ج1، ص297.
[18]- تاج العروس من جواهر القاموس، ج17، ص709.
[19]- الإفصاح فی فقه اللغة، ج1، ص297.
[20]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج12، ص301.
[21]- تاج العروس من جواهر القاموس، ج17، ص709.
[22]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج12، ص301.
[23]- تاج اللغة و الصحاح العربیة، ج5، ص2046.
[24]- فرهنگ ابجدى، ص887.
[25]- كتاب العين، ج8، ص،386.
اضف تعليق