حکمت ها

حکمت هفتاد و پنجم

وَ قَالَ (علیه السلام):

«‏كُلُّ مَعْدُودٍ مُنْقَضٍ وَ كُلُّ مُتَوَقَّعٍ آت‏‏‏»‏‏.


 


ترجمه‌ها

- ترجمه نهج البلاغه (فقیهی)
«هر چيز قابل شمارشى فانى شونده است[1]، و هر چه را که انسان در انتظار آن است، خواهد آمد».

(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص666)
- ترجمه نهج البلاغه (استاد ولی)
«هرچه شمردنی است پایان یافتنی است، و هر چه انتظار آن می‌رود آمدنی است».

(نهج‌البلاغه، ترجمه حسین‌استاد ولی، ص480)
- ترجمه نهج البلاغه (بهرام پور)
«هر چیزی که شمردنی است، پایان پذیر است (مانند ساعات عمر) و هرچه را انتظار کشند، خواهد رسید (مثل مرگ یا قیامت)».

(نهج البلاغه ترجمه روان‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص691)
- ترجمه نهج البلاغه (فیض الاسلام)
در شادى و افسردگى بيجا :

«هر چه بشمار آيد (پايان دارد چون خوشى و افسردگى و سود و زيان و تندرستى و بيمارى) بسر آينده (از بين رونده) است، و هر چه بايد برسد (خير يا شرّ مقدّر گشته) خواهد رسيد (پس خردمند در اينگونه امور شاد و افسرده نشود)».

(ترجمه‏وشرح‏نهج‏البلاغه، فيض‏الاسلام، ج6، ص1118)

شروح

- توضیح نهج البلاغه (آیت الله شیرازی)
«هرچه در شمار آيد پايان‏يافتنى است، چون هر عددى كه شمرده مى‏شود كاسته مى‏شود»، مثلاً عمر شصت ساله انسان قابل شمارش است و با هر سالى يك عدد كم مى‏شود تا عمر به پايان برسد. و هرچه كه مورد توقّع و انتظار است بالأخره خواهد آمد. پس بايد انسان براى [قيامتِ] آمدنى كار كند و از [دنياى] رفتنى صرف نظر بنمايد.

(توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص374)
- توضیح نهج البلاغه (ابن میثم)
«آنچه شمردنى است پايان پذير است، و هر چه پيش آمدنى است، خواهد آمد».

هر دو جمله به صورت كلى از مواد مشهور صنعت خطابه و در زمينه موعظه است، جمله نخستين اشاره به نفسها و حركتهاى بندگان خدا، و دومى بيم دادن به وسيله پيش‏آمدهايى از قبيل مرگ و پيامدهاى آن است.

(ترجمه ‏شرح ‏نهج‌‏البلاغه، ‏ابن‏‌ميثم، ج‏5، صص467و468)
- توضیح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید)
«هر چيز قابل شمردن سپرى مى‏شود و هر چه چشم داشتنى است، فرا رسنده است». سخن نخست، مذهب عموم متكلمان را تأكيد مى‏كند كه گفته‏اند همه جهان به ناچار سپرى و نابود مى‏شود، البته متكلمانى كه اين عقيده را دارند نمى‏گويند جهان از اين جهت كه شمردنى است، واجب است كه نابود و سپرى شود و آن را لازم نمى‏دانند و مى‏گويند ممكن است معدودى وجود داشته باشد و فناى آن واجب و لازم نباشد. به همين سبب است كه ياران معتزلى ما مى‏گويند علم ما به اينكه عالم فنا مى‏شود از طريق سمع و شنيدن اخبار است نه از طريق عقل، و بنابر اين بايد سخن امير المؤمنين (عليه السلام) را هم همين گونه معنى كرد، يعنى عدد و شمردنى بودن دليل تامه براى وجوب فناى آن نيست، ظاهر سخن هم همين معنى را مى‏دهد كه در اصطلاح اصوليان به آن ايماء مى‏گويند، مقصود آن حضرت (عليه السلام) اين است كه بدانيد هر چيز قابل شمارش سپرى شونده و منقضى است، و بدين گونه در مورد هر معدودى حكم به انقضاء داده است ولى حكمى كه مجرد از علت است، همان گونه كه اگر گفته شود زيد ايستاده است، معنى آن اين نيست كه چون نام او زيد است ايستاده است.

اما اين سخن آن حضرت (عليه السلام) كه فرموده است: «هر چه چشم داشتنى است فرا رسنده است.»، نظير اين گفتار عامه مردم است كه مى‏گويند: «اگر منتظر قيامت هستى، فرا خواهد رسيد.» و اين سخن حقى است زيرا خردمندان و عاقلان معمولا منتظر كارى كه امكان آن محال باشد، نيستند و منتظر چيزى هستند كه وقوع آن امكان دارد و آنچه كه قريب الوقوع و مورد انتظار است، خواهد آمد.

(جلوه‏ تاريخ ‏درشرح‏ نهج‌‏البلاغه، ‏ابن‌‏ابى‌‏الحديد، ج7، صص290و291)
- شرح سلونی
كُلُّ مَعْدُودٍ مُنْقَض؛ هرچيز كه قابل شمردن است سرانجام پايان می‌رسد».

«مَعْدُود» به معنای چیزهای قابل شمردن و محدود است که سرانجام به پایان می‌رسد برای مثال: عمر انسان‌ها. هر فردی باید فرصت‌های خود را دریابد و با شناخت فعالیت‌های بیهوده، زمان مفیدش را تباه نکند و هدف از انجام هر کاری برای خشنودی خدای متعال باشد در نتیجه هیچ حسرت و اندوهی برای خود باقی نمی‌گذارد

بنیشین بر لب جوی گذر عمر ببین کاین اشارت از جهان گذران ما را بس

همه چیز پایانی دارد ولی تنها خدای متعال، قابل شمارش نیست، هرگز به پایان نمی‌رسد و هیچ زمان و مکانی از او خالی نیست؛ تنها خدای متعال که نامحدود است می‌تواند عالم را روی مدار منظمی به حرکت در ‌آورد و ارتباط بین موجودات، زمان، مکان را حفظ ‌کند. بندگان ناتوان از درک و توصیف خدای عزوجل هستند همان‌گونه که امام سجاد علیه السلام می‌فرمایند:«لاَ يُوصَفُ اَللَّهُ بِمُحْكَمِ وَحْيِهِ، عَظُمَ رَبُّنَا عَنِ اَلصِّفَةِ وَ كَيْفَ يُوصَفُ مَنْ لاَ يُحَدُّ (وَ هُوَ يُدْرِكُ اَلْأَبْصارَ وَ لا تُدْرِكُهُ اَلْأَبْصارُ وَ هُوَ اَللَّطِيفُ اَلْخَبِير)[2]؛[3] خدای متعال به هيچ محدوديتى وصف نمى‌شود و پروردگار ما بزرگ‌تر از این است که توصیف شود و ذات پاكش هيچ حدّى را نمى‌پذيرد او برتر از چنين توصيفى است و چگونه ممكن است كسى كه هيچ حدّى ندارد وصف به محدوديت شود.

«وَ كُلُّ مُتَوَقَّعٍ آت؛ و هر چه چشم به راه آن هستى، فرا می‌رسد».

«متوقع» یعنی اموری که مورد انتظار و حتمی است مانند وعدۀ خدای متعال به ظهور امام عصر ارواحنا له فداه، که در قرآن كريم اشاره شده است:«وَعَدَ اللهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِم؛[4] خدای متعال به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‌اند، وعده داده است كه به یقين خلافت روى زمين را به آنان خواهد داد؛ همان‌گونه كه به پيشينيان آن‌ها خلافت بخشيد».

واژه شناسی

- مَعْدُود
قابل شمارش.[5]
- مُنْقَض
تمام شونده.[6]
- مُتَوَقَّع
مورد انتظار.[7]
- آت
فرا رسنده.[8]

واژه کاوی

- مَعْدُود(عدد)
«عدد» به معنای رقم[9] و شمردن چیزی می‌باشد.[10] خدای متعال در قرآن کریم فرمود:«لَقَدْ أَحْصَاهُمْ وَعَدَّهُمْ عَدًّا؛ به یقین آن‌ها را به حساب آورده و با دقت شمرد».[11]

«شي‌ءٌ مَعْدُود» به معنای چيز قابل شمارش است.[12]

نکته‌ها و پیام‌ها

1. اگر انسانی خدا پسندانه زندگی خود را بگذراند سرانجام عمرش پایانی دارد اما در آخرت پیوسته پاداش دریافت می‌کنند .

[1]- ابن ميثم گويد: اين جمله اشاره است به نفس‌ها و حركات بندگان.

[2]- نور، آیۀ55.

[3]- تفسير عیاشی، ج1، ص۳۷۳.

[4]- معراج، آیۀ6و7.

[5]- نهج البلاغه، ترجمۀ روان با شرح واژگان، ابالفضل بهرام پور، ص691.

[6]- نهج البلاغه، ترجمۀ روان با شرح واژگان، ابالفضل بهرام پور، ص691.

[7]- نهج البلاغه، ترجمۀ روان با شرح واژگان، ابالفضل بهرام پور، ص691.

[8]- نهج البلاغه، ترجمۀ روان با شرح واژگان، ابالفضل بهرام پور، ص691.

[9]- ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‌2، ص558.

[10]- لسان اللسان، ج‌2، ص144.  

[11]- مریم، آیۀ94.

[12]- مفردات ألفاظ القرآن، ص550. 

اضف تعليق