حکمت ها

حکمت هشتاد و یکم

وَ قَالَ (علیه السلام):

«‌قِيمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُه‌»‏‌.

ترجمه‌ها

- ترجمه نهج البلاغه (فقیهی)
«ارزش هر انسانى به چيزهايى است که موجب نيکويى او مى‌گردد[1].

شريف رضى گويد: اين کلمه‌اى است که نمى‌توان براى آن قيمتى يافت و هيچ کلام حکمت آميزى، با آن سنجيده نمى‌شود و هيچ کلمه‌اى با آن قرين نمى‌گردد».

(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص668)
- ترجمه نهج البلاغه (استاد ولی)
«ارزش هرکس به قدر هنر اوست.

مؤلف: این سخنی است که نتوان بهایی بر آن گذاشت و حکمتی را همسنگ آن دانست و سخنی را همپای آن شناخت».

(نهج‌البلاغه، ترجمه حسین‌استاد ولی، ص482)
- ترجمه نهج البلاغه (بهرام پور)
«ارزش انسان، به اندازة کاری است که آن را خوب انجام می دهد.

شریف رضی: این سخنی است که قیمتی ندارد و حکمتی با آن قیاس نشود و کلامی با آن هم وزن نباشد».

(نهج البلاغه ترجمه روان‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص693)
- ترجمه نهج البلاغه (فیض الاسلام)
در باره هنر:

«ارزش هر مرد (مقام او نزد مردم باندازه) چيزى (هنرى) است كه آنرا نيكو ميداند و بكار مى‏برد، سيّد رضىّ «عليه الرّحمة» فرمايد: براى اين سخن نمى‏توان بهايى تعيين كرد، و حكمت و اندرزى را با آن سنجيد، و سخنى را با آن برابر نمود».

(ترجم ‏وشرح‏ نهج‏‌البلاغه، فيض‏‌الاسلام، ج6، ص1122)

شروح

- ترجمۀ توضیح نهج البلاغه (آیت الله شیرازی)
«ارزش هر انسان به اندازه چيزى است كه نيكو مى‏داند و مى‏پسندد؛ يعنى آنچه از علوم و آداب، بهره برده است، و بر همين اساس نزد خدا و خلق منزلت خواهد داشت.

سيد رضى (رحمه‏الله) مى‏فرمايد: اين جمله امام (عليه‏السلام) از شمار كلماتى است كه هيچ قيمت و بهايى براى آن و هيچ حكمتى را هم‏وزن آن و هيچ جمله‏اى را مقارن آن نمى‏توان يافت».

(ترجمۀ توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص379)
- توضیح نهج البلاغه (ابن میثم)
«ارزش هر كسى به چيزى است كه آن را خوب مى‏داند».

هدف از اين سخن، تشويق در حد اعلاى آن به كسب كمالات نفسانى و فراگيرى صنعتها و نظاير آنهاست.

ارزش شخص، مقام وى در نظر ارباب خرد، و جايگاه او در دل آنان و شايسته بودن به تعظيم و بزرگداشت و يا تحقير و ناقص شمردن اوست. بديهى است كه تمام اينها در گرو چيزى است كه خوب مى‏شمارد و كمالات نامبرده‏اى است كه به دست آورده بنا بر اين پرارزشترين و والاترين افراد در نزد مردم با كمالترين آنان، و فرومايه‏ترين آنها كسانى هستند كه پست‏ترين حرفه و شغل را دارند، و تمام اينها بر حسب ارزشى است كه عقل مردم براى كمالات و لوازم كمالات قائلند».

(ترجمه ‏شرح ‏نهج‌‏البلاغه، ‏ابن‏‌ميثم، ج‏5، ص477)
- توضیح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید)
«ارزش هر مرد آن چيزى است كه آن را خوب بداند». سيد رضى كه خداى متعال او را رحمت كناد گفته است: اين كلمه‏اى است كه قيمتى براى آن نمى‏توان تعيين كرد و هيچ حكمتى همسنگ آن نيست، و هيچ سخنى همتاى آن نمى‏شود.

سخنان بسنده در فضيلت علم در گذشته بيان داشته‏ايم و اينك نكته‏هاى ديگرى مى‏آوريم.

گفته مى‏شود: از جمله سخنان اردشير بابكان در رساله او كه براى شاهزادگان نوشته، اين است كه براى شما بهترين دليل در مورد فضيلت علم اين است كه با همه زبانها آن را ستوده‏اند و كسانى كه علم ندارند مدعى عالم بودن مى‏شوند و خود را با آن مى‏آرايند و بهترين دليل براى عيب جهل كه شما را بسنده است، اين كه همه كس آن را از خود دفع مى‏كند و اگر او را جاهل بنامند، خشمگين مى‏شود. به انوشروان گفته شد: شما را چه مى‏شود كه هر چه از علم چيزى مى‏آموزيد باز هم بر آموزش آن كوشاتر مى‏شويد گفت: بدين سبب كه هر چه از آن مى‏آموزيم بر عزت و بلندى رتبت ما افزوده مى‏شود. گفتندش چرا از آموختن از هيچ كس خود دارى نمى‏كنيد گفت: چون مى‏دانيم علم از هر كجا گرفته شود، سود بخش است.

به بزرگمهر گفته شد: به اين همه دانش كه فرا گرفته‏اى چگونه رسيده‏اى گفت: به‏سحر خيزى، چون سحر خيزى كلاغ و آزى چون آزمندى خوك و صبرى چون صبر خر.

و به بزرگمهر گفته شد: علم بهتر است يا مال گفت: علم. گفتند: پس به چه سبب اهل علم را بر در خانه توانگران بيشتر مى‏بينيم تا توانگران را بر در خانه عالمان گفت: اين هم به علم و جهل بر مى‏گردد و آن چنان كه مى‏بينيد بدين سبب است كه عالمان به نياز به مال آگاه هستند و توانگران از فضيلت علم آگاه نيستند.

شاعر گفته است: (بياموز كه آدمى عالم آفريده نشده است و قرين علم و دانش قابل مقايسه و همچون جاهل نيست، سالخورده و بزرگ قوم اگر دانش نداشته باشد به هنگام حضور در انجمنها كوچك و خردسال خواهد بود).

(جلوه ‏تاريخ ‏درشرح ‏نهج‏‌البلاغه، ‏ابن‌‏ابى‏‌الحديد، ج7، صص297و298)
- شرح سلونی
هر فردی ارزشِ انسان را به چیزی می‌داند، برخی از این ارزش‌ها شامل ثروت، مقام، زیبایی، خانواده، تحصیلات، شغل مناسب، مهربانی و اخلاق خوب است، اما امیرالمؤمنین علیه السلام ارزش هر فرد را این گونه بیان کردند:«‌قِيمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُه‌؛ ارزش هر كس به مقدار دانايى و تخصّص او است».

«یُحْسِنُه‌»‏‌ از ریشۀ «حسن» و از باب «افعال» است که به معنای انجام دادن کاری با مهارت و کیفیت است. زمانی ارزش واقعی انسان مشخص است که در موقعیت خود، وظیفه یا کاری را که خدا از او خواسته است به بهترین صورت و بدون انتظار داشتنِ پاداش انجام بدهد که برای بهبود زندگی دیگران و در امور مادی یا معنوی است مثلاً: صدقه دادن یا گفتن سخنان نیکو یا حتی یاد دادن علوم مفید به دیگران.

کسب دانش، یکی از مهم‌ترین کارهایی است که انسان را به انجام کار نیکو سوق می‌دهد و از وظایف هر مسلمان، آموختن احکام و مطالب دینی است؛ زیرا هر چه فرد بیشتر موضوعات دینی را بیاموزد، بهتر و بیشتر رشد می‌کند. امیرالمؤمنین علیه السلام در روایت دیگری تاکید دارند که اگر کسی می‌خواهد دانا شود، باید در دین خدا دانا شود.[2]

تلاش تک تک افراد جامعه در جهت بالابردن علوم و تخصص خود، بازتاب‌های مثبتی در جامعه ایجاد می‌کند. این تغییرات عبارت است از:

1. افزایش فرصت‌های شغلی: با افزایش دانش فرصت‌های شغلی بیشتری به وجود می‌آید که در نتیجه سبب از بین رفتن بیکاری و مساوی بودن سطح اقتصادی[3] و رفاه همۀ افراد است.

2. حل چالش‌های جامعه: آموختن دانش، راهِ حلی برای پیروزی در صورت مواجهه شدن با دشواری‌ها و چالش‌های جامعه است و جامعه را به سمت پویایی بیشتر سوق می‌دهد.

3. توسعه فرهنگ علمی: هرچه در جامعه افراد بیشتری به یادگیری بپردازند، فرهنگ یادگیری در جامعه بالا می‌رود.

4. پیشرفت تکنولوژی: با افزایش تخصص، پیشرفت‌های تکنولوژیکی بیشتری در جامعه اتفاق می‌افتد در نهایت به بهبود کیفیت زندگی در جامعه کمک می‌کند.

5. تقویت خلاقیت و نوآوری: یادگرفتن علوم، خلاقیت و نوآوری را در فرد بالا می‌برد که سبب افزایش مخترعین در جامعه است.

بنابراین باید هر فرد تلاش کند تا هر روز علمِ خود را در زمینۀ تخصصِ خود و علوم دینی ارتقا بدهد تا جامعه به سمت پویایی، تعادل و پیشرفت برود.

واژه شناسی

- القِيمَة
ارزش.[4]
- يُحْسِنُه
نیکی کردن.[5]

واژه کاوی

- يُحْسِنُه(حسن)
«حسنه» به معنای نیکو، درموضوع‌های مادی یا معنوی، در کلام یا عمل یا صفت قلبی است.[6]

«احسان» به چند صورت است:

1. نیکی به دیگری.

2. دانستن علم نیکو و انجام دادن کار نیک..[7]

[1]- مقصود فضائل اخلاقى و معارف الهى و اين گونه امور است.

[2]- غررالحكم، ح4076، امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: «إذا فَقِهتَ فَتَفَقَّهْ فِي دِينِ اللّه».

[3]- امیرالمؤمین عليه السلام: اِنَّ اللّه َسُبْحانَهُ فَرَضَ فى اَمْوالِ الاْغْنياءِ اَقْواتَ الْفُقَراءِ فَما جاعَ فَقيرٌ اِلاّ بِما مُتِّعَ بِهِ غَنىٌّ، وَ اللّه ُ تَعالى سائِلُهُمْ عَنْ ذلِكَ؛ خدای سبحان، غذاى فقرا را در اموال ثروتمندان قرار داده است، پس هيچ فقيرى در دنيا گرسنگى نمى‌كشد مگر اين كه ثروتمندى حق او را نداده باشد و خدای متعال از ثروتمندان در اين باره خواهد پرسيد، نهج البلاغه، حكمت 328.

[4]- فرهنگ ابجدی، ص713.

[5]- فرهنگ ابجدی، ص23.

[6]- التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‌2، ص259. 

[7]- تاج العروس، ج‌18، ص143. 

اضف تعليق