وَ قَالَ (علیه السلام):
«عَجِبْتُ لِمَنْ يَقْنَطُ وَ مَعَهُ الِاسْتِغْفَار».
ترجمهها
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص669)
(نهجالبلاغه، ترجمه حسیناستاد ولی، ص482)
(نهج البلاغه ترجمه روانباشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص695)
«عجب دارم براى كسي كه (از آمرزش خداوند) نوميد ميشود در حاليكه با او (براى گناهانش) استغفار و طلب آمرزش هست (و ليكن با شرائط آن كه امام (عليه السّلام) در سخن چهار صد و نهم در آخر كتاب بيان مىفرمايد)».
(ترجمه وشرح نهجالبلاغه، فيضالاسلام، ج6، ص1125)
شروح
(ترجمۀ توضیح نهج البلاغه، سید محمد شیرازی، ج4، ص381)
قنوط، يعنى نااميدى از رحمت، و چون طلب آمرزش از روى اخلاص، به شهادت قرآن كريم (چنان كه خواهد آمد) ريشه و اساس بخشش است، از اين رو نوميدى با وجود استغفار، جاى تعجب است.
(ترجمه شرح نهجالبلاغه، ابنميثم، ج5، ص481)
فضيل گفته است: آمرزش خواهى بدون رها كردن گناه، توبه دروغگويان است.
و گفته شده است: هر كس آمرزش خواهى را بر پشيمانى از گناه مقدم بدارد، بدون اينكه بداند، خدا را مسخره كرده است.
(جلوه تاريخ درشرح نهجالبلاغه، ابنابىالحديد، ج7، صص302و303)
گاهی فرد با تکرار کردن گناه، از رحمت خدا ناامید میشود در حالی که خدای متعال همیشه راه بازگشت را برای بندگانش از طریق استغفار، توبه و غیره باز نگه داشته است.[1]
«استغفار» به معنای نجوایی است که انسان با خدای متعال برای درخواست بخشش از گناهانش دارد که در زبان و عمل خود نشان میدهد.
استغفار خالصانه و پایبند بودن به آن گناهان را پاک میکند همان طور که رسول الله صلیالله علیه و آله و سلم میفرمایند:«لَو عَمِلْتُمُ الخَطایا حتّی بَلَغَ الیَ السّماءِ ثُمَّ نَدِمتُم لَتابَ اللهُ عَلَیْكُم؛[2] اگر شما بسیار گناه کردهاید که تا بلندی آسمان میرسد، سپس از کردار خود پشیمان شدید خدای متعال توبه شما را میپذیرد».
توبه فقط پشیمانی نیست، بلکه باید کوتاهیهای گذشته جبران شود در غیر این صورت توبهاش فایدهای ندارد. امام باقر علیه السلام میفرمایند:«اَلتَّائِبُ مِنَ اَلذَّنْبِ كَمَنْ لاَ ذَنْبَ لَهُ وَ اَلْمُقِيمُ عَلَى اَلذَّنْبِ وَ هُوَ مُسْتَغْفِرٌ مِنْهُ كَالْمُسْتَهْزِی؛ توبهكننده از گناه، مانند كسى است كه گناهی ندارد و انجام دهندۀ گناه در حالى كه از آن گناه توبه كرده است مانند مسخره كنندۀ خدای متعال است».[3]
البته ترک گناه از توبه کردن بهتر است زیرا گاهی شخص فرصت با توفیق توبه پیدا نمیکند یا توبهاش مورد قبول خدای متعال نیست. زندگی بدون گناه، مسیری است که انسان را به سوی کمال و رشد معنوی میکشاند و نفس انسان را در مقابل آزمایشهای زندگی مقاومتر میسازد.
واژه شناسی
واژه کاوی
«استِغْفَار» به درخواست بخشش میگویند که با زبان و عمل است[8] و شش شرط دارد: پشیمانی از گناه، تصمیم بر ترک گناه، انجام حقوق مردم اگر انجام نداده، کوشش بر انجام هر واجبی که ضایع کرده، کوشش بر آب کردن گوشتی که با مال حرام به وجود آمده است و چشاندن رنج طاعت به خود همان گونه که شیرینی معصیت را چشانده بود.[9]
تفاوت «استغفار» و «توبه»:
«استغفار» طلب بخشش با دعا است ولی «توبه» پشیمانی از اشتباه به همراه ترک و برنگشتن به آن است که هر دو نوعی عبادت است.[10]
تفاوت «عفو» و «غفران»:
«غفران» به معنای پوشاندن گناه و جلوگیری از رسوایی است[11] که سبب از بین رفتن عقوبت و ایجاد شایستگی برای دریافت ثواب است. بنابراین «غفران» تنها شایسته مؤمنی است که مستحق ثواب باشد.[12] «عفو» به معنای محو عقاب و استحقاق عذاب است.[13] «عفو»، سبب از بین رفتن ملامت و سرزنش میشود؛ اما موجب دریافت ثواب نیست.[14] به عبارت دیگر، «عفو» صرفا جنبه اِسقاطی(یعنی از بین رفتن عقوبت) دارد ولی «غفران» علاوه بر آن، جنبه اثباتی نیز دارد، یعنی موجب دریافت ثواب است.[15] به همین دلیل واژه «غفران» صرفا در مورد خدای متعال بهکار میرود؛ مثل: «غَفَرَ اللهُ لَک» و به جز موارد کمی در مورد غیر خدا به کار نرفته است؛ به طور مثال «غَفَرَزیدٌ لَک» صحیح نیست.[16] واژه «عفو» در مورد افعال بندگان نیز قابل استفاده است؛ مثلا خدای متعال میفرماید: «فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ؛ پس هر كس كه از جانب برادر خود عفو گردد».[17] «عفو» با حرف اضافه «عن» یعنی «عفوت عنه» و «غفر» با حرف اضافه «ل» یعنی «غفرت له» در جمله بهکار میرود.[18]
راهکارهایی از نهج البلاغه برای بهبود زندگی اجتماعی
1. با مطالعه و الگو گیری از زندگی نامۀ انبیا و اوصیا میتوان روحیۀ امیدوار بودن به خدای متعال را تقویت کرد.
2. امیدوار بودن به رحمت خدا سبب رسیدن به آرامش و موفقیت است.
[1]- «لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ؛ از رحمت خدای متعال نوميد نشويد؛ در حقيقت او همه گناهان را مىآمرزد، او آمرزنده و مهربان است».
[2]- لئالیالاخبار، ج ١، ص364.
[3]- الکافي، ج2، ص۴۳۵.
[4]- کلید گشایش نهجالبلاغه، ص695.
[5]- کلید گشایش نهجالبلاغه، ص593.
[6]- تاج اللغه و صحاح عربیه ، ج4، ص1160.
[7]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج7، ص 241.
[8]- مفردات ألفاظ القرآن، ص609.
[9]- کلید گشایش نهجالبلاغه، ص 594.
[10]- الفروق في اللغة، ص229.
[11]- الفروق في اللغة، ص17.
[12]- الفروق في اللغة، ص230.
[13]- الفروق في اللغة، ص17.
[14]- الفروق في اللغة، ص230.
[15]- الفروق في اللغة، ص230.
[16]- الفروق في اللغة، ص230.
[17]- بقره، آیه178.
[18]- الفروق في اللغة، ص17.
اضف تعليق