وَ قَالَ (علیه السلام):
«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ كَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ [الْحِكْمَةِ] الْحِكَم».
ترجمهها
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص670)
(نهجالبلاغه، ترجمه حسیناستاد ولی، ص483)
(نهج البلاغه ترجمه روانباشرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص696)
«اين دلها (از فكر و انديشه در يك موضوع) به ستوه آمده خسته ميشوند (به جهت يكنواخت بودن اجزاء آن با يكديگر) چنانكه بدنها و تنها (از خوردن يك خورش و كار يك رنگ انجام دادن) به ستوه آمده خسته ميشوند، پس براى (رفع خستگى) آن دلها حكمتها و دانشهاى تازه و شگفت آور (كه به آنها لذّت و خوشى مىبرند مانند سخنان گوناگون پيشوايان دين و دانشمندان) را بطلبيد (تا در كسب حكمت و بدست آوردن دانش كوشش داشته خسته نشويد)».
(ترجمه وشرح نهجالبلاغه، فيضالاسلام، ج6، ص1127)
شروح
(توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص383)
گاهى نفوس انسانى از يك نوع علم و دانش زده مىشوند، و به دليل يك نواختى مطالب آن از نگرش در آن افسرده مىگردند. وقتى كه بر بخشى از مطالب آن آگاهى يابند قسمتهاى ديگر را نيز با آن مقايسه مىكنند و اين قسمت بر ايشان تازگى ندارد تا لذّتبخش باشد و توجه به آن را ادامه بخشد، از طرفى چون حالت افسردگى و زدگى براى نفس آدمى ناپسند است، امام (عليه السلام) امر فرموده است تا حكمتهاى تازه براى نفس بجويند. مقصود، حكمتهاى تازه و شگفتآور براى نفس است كه لذّتآور باشد به حدّى كه هميشه دنبال دانش و بهرهگيرى از مطالب گوناگون برآيد. مقصود امام (عليه السلام) از حكمت، حكمت عملى و اقسام مختلف آن و يا شامل همه اينهاست.
(ترجمه شرح نهجالبلاغه، ابنميثم، ج5، صص485و486)
در اين باره سخنان ديگر هم گفتهاند، از جمله آن كه با گردش در بوستان «ياد خدا» دلها را آرامش بخشيد.
سلمان فارسى مىگفته است: من خواب خود را هم همچون برپا داشتن نماز خويش حساب میكنم.
(جلوه تاريخ درشرح نهجالبلاغه، ابنابىالحديد، ج7، ص306)
انسانها برای حفظ تعادل و سلامتی خود به استراحت و تغذیۀ مناسب نیاز دارند. روح و جسم هر دو قسمت مهم از وجود ما هستند که باید به آنها رسیدگی شود. همانطور که جسم با خواب و غذا نشاط پیدا میکند، شادابی روح هم با مدیتیشن، تفکر، خواندن کتابهای ارزشمند و شنیدن سخنان حکیمانه و زیبا است.
«طَرَائِف حکم» به معنای سخنان جذابی است که خستگی روحی را برطرف میکند و این سخنان سبب میشود تا فرد با آرامش بیشتری به زندگی روزمرۀ خود ادامه دهد و با قاطعیت و آگاهی بیشتری به انجام وظایف خود بپردازد.
اگر هر فردی علاوه بر کار کردن تایمی را برای گوش دادن یا خواندن سخنان حکیمانه بگذارد، تعادلی بین کار و استراحت خود به وجود میآورد که این تعادل برای دستیابی به موفقیت و حفظ سلامتی روحی و جسمی بسیار مهم است. اغلب اوقات، ما در تلاش برای رسیدن به اهداف خود، فراموش میکنیم وقتی را برای استراحت خود قرار بدهیم؛ درصورتی که کار مداوم بدون استراحت سبب خستگی و مثل سوزاندن شمع از هر دو سر است.
استراحت کوتاه، به بازیابی انرژی و افزایش بازدهی ما کمک کند و به ما اجازه میدهد که با نیروی تازهای به کارهای خود رسیدگی کنیم و با دید بازتری به مسائل بپردازیم که در نتیجه موفقیتهای بیشتری خواهیم داشت. برای مثال اگر عالم تمام وقت خود را به علم آموزی سپری کند و هیچ وقتی برای استراحت خود نگذارد دیرتر به مقصد خود میرسد؛ زیرا استراحت او زمینهای برای گرفتن نیروی تازه و پیشرفت او است.
واژه شناسی
واژه کاوی
«حکمت» به معنای دانشی است[7] که شخص به وسیلۀ آن میتواند کاری را با دقت و تمرکز بالا انجام دهد[8] و به واسطۀ علم و عقل و حلم خود[9] به حقیقت برسد.[10]
حکمت به دو صورت است:
1. حكمت خداى متعال: به معنای دانش[11] و قدرت خدای متعال در آفرینش و ادارۀ جهان است.
2. حكمت انسانها: به معنای علم، تواناییهایشان در انجام دادن نيكىها،[12] گفتن کلام موافق حق و پند است.[13]
نکتهها و پیامها
1. گاهی شنیدن و خواندن سخنان حکمت آمیز یا با رفتن به طبیعت گاهی با دیدن دوستان روح انسان را شاد میکند. (تَمَلُّ الْأَبْدَان...طَرَائِفَ الْحِكَم)
2. آموختن حکمت، راهی برای زیاد کردن نور دلها و معرفت به خدا است. (فَابْتَغُوا)
راهکارهایی از نهج البلاغه برای بهبود زندگی اجتماعی
یکی از راههای حفظ تعادلِ بین کار و استراحت، عمل به برنامهریزی ماتریس ایزنهاور است که باعث بهتر و سریعتر رسیدن به هدف و تضمین سلامت جسمی و روحی هر فردی است، این برنامهریزی اولویتها را دستهبندی میکنند:
مهم و فوری: اکنون روی آن تمرکز و انجام دادن.
مهم و غیر فوری: برنامه ریزی کردن برای انجام دقیق آن.
غیرمهم و فوری: واگذار کردن آن به دیگران.
غیر مهم و غیر فوری: انجام دادن آن وقت کارهای دیگر.
[1]- نهج البلاغه، ترجمۀ روان با شرح واژگان، ابالفضل بهرام پور، ص696.
[2]- نهج البلاغه، ترجمۀ روان با شرح واژگان، ابالفضل بهرام پور، ص696.
[3]- نهج البلاغه، ترجمۀ روان با شرح واژگان، ابالفضل بهرام پور، ص696.
[4]- مجمع البحرين، ج5، ص89.
[5]- مجمع البحرين، ج5، ص88.
[6]- معجم المقاييس اللغة،ج2، ص91.
[7]- معجم المقاييس اللغة،ج2، ص91.
[8]- کلیدگشایش نهجالبلاغه، ص193.
[9]- كتاب العين، ج3، ص66.
[10]- مفردات الفاظ قرآن، ج1، ص528.
[11]- برداشتی از تاج العروس، ج16، ص161.
[12]- برداشتی از مفردات الفاظ قرآن، ج1، ص528.
[13]- برداشتی از کلیدگشایش نهجالبلاغه، ص193.
اضف تعليق